گردشگری کشاورزی شهری؛ راه نجات باغشهرهای ایرانی
گردشگري كشاورزي در معنای عمومی به خدماتی اشاره دارد كه كشاورزان در کنار فعاليتهاي اصلی خود با هدف ايجاد تفريح و آموزش به بازديدكنندگان عرضه میکنند.
گردشگري كشاورزي در معنای عمومی به خدماتی اشاره دارد كه كشاورزان در کنار فعاليتهاي اصلی خود(باغداری، زراعت، دامداری، شیلات و…)، با هدف ايجاد تفريح و آموزش به بازديدكنندگان عرضه میکنند.
اخبار سبز کشاورزی ؛ ناهید کمال الدینی | معمولا این فعاليتهای خدماتي جاي فعاليت توليدي را نميگيرد، بلكه معیشت مکملی برای كشاورزان ایجاد کرده و آنان را در همان سبك زندگي كشاورزيشان ارتقا ميدهد.
بر این اساس گردشگری کشاورزی شهری را نیز میتوان شامل فعالیتها و خدماتی مشابه تعریف بالا دانست که صرفا به جای روستا، در شهر اتفاق میافتند. با این وجود به نظر میرسد که برای تعریف گردشگری کشاورزی شهری، نیاز است که پیش از آن به مفهوم دقیقتری از "کشاورزی شهری" اشاره کنیم.
گردشگری کشاورزی شهری
کشاورزی در مناطق شهری معمولا با شیوههای جدیدی همچون تولید محصولات کشاورزی بر روی دیوار و تراس منازل، باغچهها، گلخانههای پشتبام، مزارع کوچک درون یا حومه شهر و مواردی از این قبیل شناخته میشود. در واقع هدف از کشاورزی شهری نوین در کشورهای توسعه یافته، معمولا زراعت و کشت و کار به معنای عمومی آن نیست؛ بلکه هدف از ایجاد کشاورزی در شهر، کاشت و تولید محصولات خرد غذایی با روش آسان و با حداقل امکانات است. این فعالیتها به دنبال تولید سبزیها، صیفیجات و برخی میوههای بومی در مناطق مسکونی شهری هستند.
باغشهرها
یکی دیگر از گونههای کشاورزی در بستر شهر که از سابقهای طولانی نیز برخوردار است، باغشهرهای ایرانی هستند. Andre Viljoen در کتاب خود با عنوان(CPULs)، Continuous Productive Urban Landscapes باغشهرهای واقع در طبیعت نیمهبیابانی کشور ایران را به عنوان یکی از اولین نمونههای CPUL در دنیا با قدمتی قریب به 4000 سال معرفی میکند.
وی اینگونه توضیح میدهد که در این شهرها، با استفاده از فن حفر قنات، آب از سفرههای زیرزمینی مناطق بالادست به باغات و مزارع پایین دست منتقل و زندگی جریان مییابد. این شهرهای کویری به ایده وی مبنی بر طراحی«چشماندازهای شهری مولد و پایدار» بر پایه کشاورزی شهری(CPULs) بسیار نزدیکاند.
باغشهرهای ایرانی، سکونتگاههایی هستند که در واقع از نظر جمعیتی، مرکزیت سیاسی، اداری و … مشابه سایر شهرها بوده، اما طبیعت انسان ساخت، به شکل باغات مثمر از گذشته در آنها وجود دارد و کشاورزی همچنان کارکرد خود را به عنوان بخشی از فعالیتهای اقتصادی این شهرها حفظ کرده است.
نکته جالب توجه آن است که مطابق تعاریف رایج، مفهوم شهر عبارت است از:
«یک سکونتگاه دائمی با تراکم بالای جمعیت و مرکزیت سیاسی، اداری و تاریخی که در آن فعالیت اقتصادی اصلی مردم، غیرکشاورزی است و بر این اساس باغشهرهای ایرانی مثالی متضاد بر این تعریف مرسوم از مفهوم «شهر» بهحساب میآیند.
تاثیر اقتصادی باغ شهرها
در واقع مهمترین تاثیر اقتصادی کشاورزی شهری مدرن، کاهش هزینههای زندگی افراد است، اما در باغشهرهای ایرانی این کارکرد جدیتر بوده و کشاورزی منبع درآمد اصلی خانوارهایی است که به آن مشغولند.
از سوی دیگر، در باغشهرهای ایرانی زمینهایی بزرگ با کاربری کشاورزی در سطح شهر وجود دارند در حالیکه در کشاورزی شهری مدرن، کشاورزی در زمینهای حاشیه شهر و یا فضاهای باز کوچک مانند حیاط، بالکن و پشتبام ساختمانهای مسکونی انجام میشود. در نتیجه همین تفاوت در سطح زیرکشت است که حجم تولیدات کشاورزی در شهرهای مدرن خرد بوده ولی در باغشهرهای ایرانی، حجم تولیدات کلان است.
شیوه کشت نیز در کشاورزی شهری نوین آسان و با حداقل امکانات (مانند کاشت سبزیجات در گلدان) است، اما در باغشهرهای ایرانی کشاورزان به شکل حرفهای فعالیتهای خود را انجام میدهند. این افراد معمولا با بهره بردن از دانش بومی، در کار خود خبرهاند و کشاورزی شغل موروثی آنها به شمار میرود، اما کشاورزان شهرهای مدرن، معمولا به شکل غیرحرفهای یا با آموزشهای نوین و کوتاهمدت فعالیتهای خود را انجام میدهند.
در خصوص شیوه آبیاری نیز باید گفت که در کشاورزی شهری مدرن، معمولا آبیاری با استفاده از روشهای جدید و کممصرف انجام میشود و منبع آن نیز آب باران، آب چاه یا رودخانه است؛ در حالیکه در باغشهرهای ایرانی، شیوه آبیاری عمدتا سنتی و غرقابی بوده و منبع تهیه آب کشاورزی عموما از طریق قنات، چاه کشاورزی، چشمه یا رودخانه است.
ارزش فراغتی باغشهرها
یکی دیگر از جنبههای تفاوت میان کشاورزی شهری نوین با کشاورزی در باغشهرهای ایرانی، به ارزشهای فراغتی آنها بازمیگردد. چنانکه گفته شد فعالیتهای کشاورزی شهری در دهههای اخیر، اهداف دیگری غیر از تولید غذا و اهداف اقتصادی را نیز دنبال میکند. در واقع بعد از گذشت چند سده از رشد شهرها و کلانشهرها در سراسر دنیا، مشکلات و عوارض فاصله گرفتن از مظاهر طبیعت بکر و مصنوع (کشاورزی)، بهخوبی برای شهرنشینان نمایان شده است.
برای پاسخ به معضلات پیش آمده، یکی از راهکارها نزدیک کردن فضا و سبک زندگی شهری مدرن به مظاهر طبیعت و بهبود نشاط روحی شهروندان، از طریق ترویج کشاورزی در عرصههای شهری شناخته شده است. در همین راستا ارزشهای فراغتی کشاورزی شهری مدرن عموما از طریق مشاهده و مشارکت شهروندان در فعالیتهای کشاورزی محقق میشود.
اما وجه تمایز ارزشهای فراغتی کشاورزی در باغشهرهای ایرانی، مربوط به ظرفیت آنها برای عرضه خدمات به گردشگران داخلی و خارجی و نه صرفا ساکنان همان شهر است. بررسیها حاکی از آن است که ساختار تاریخی باغشهرهایی مانند بم، تفت، خوانسار، مهریز، مراغه، قزوین، نطنز، ماهان و… به نحوی است که از نظر کالبدی و محیطی، دارای پتانسیل خوبی جهت اجرای برنامههای گردشگری کشاورزی شهری هستند.
در واقع با توجه به دارا بودن ویژگیهایی همچون اصالت تاریخی، باغات گستردهی افقی (نه باغچه و کشاورزی روی دیوار)، وجود میراث ناملموس به شکل دانش بومی تولید و فرآوری محصولات، فعالیتهای جانبی کشاورزی و… است. باغشهرهای ایرانی نیز همانند مناطق روستایی از عناصر مورد نیاز و جذاب برای عرضه خدمات گردشگری کشاورزی برخوردارند.
نقاطقوت گردشگری کشاورزی در باغشهرها
نکته شایان توجه در این زمینه، نقاط قوت گردشگری کشاورزی در باغشهرها در مقایسه با مناطق روستایی است. اولین نقطه قوت در این مقایسه به بهتر بودن وضعیت زیرساختها (حملونقل، منابع انرژی، ارتباطات، فاضلاب، بهداشت، خدمات مالی و…) و روساختهای گردشگری (اقامتگاه، پذیرایی، اطلاعات و…) در باغشهرها باز میگردد.
مورد بعد در این زمینه، تفاوت «ظرفیت تحمل» مناطق شهری و روستایی است. امروزه پیش از اجرای هر طرح توسعه گردشگری، سنجش انواع «ظرفیت تحمل» فرهنگی، اجتماعی، زیستمحیطی و اقتصادی ضروری است.
بنابراین با توجه به حساستر بودن مناطق روستایی در مقایسه با مناطق شهری، میتوان بالاتر بودن «ظرفیت تحمل» باغشهرهای ایرانی را نقطه قوتی جهت توسعه گردشگری کشاورزی در آنها بهحساب آورد.
چراغ رو به خاموشی باغشهرها با وجود
پتانسیلهای ذکر شده، باید گفت که نه تنها در حال حاضر از ظرفیتهای گردشگری کشاورزی در باغشهرهای ایرانی بهرهبرداری نمیشود، بلکه متاسفانه چراغ این باغشهرها رو به خاموشی است.
با مراجعهای کوتاه به اخبار موجود در رسانهها در خصوص باغشهرهای ایرانی، با تیترهایی از این قبیل روبرو خواهیم شد: «قطع پیاپی درختان باغشهر کهن خوانسار»، «انتقاد یک مسئول از قطع بیرویه درختان باغات مهریز»، «باغشهر قزوین، رنجور از توسعه شهری»، «خشکاندن عمدی باغشهر مراغه»، «درختان باغشهر تاریخی نطنز در معرض نابودی»، «باغشهر تبریز، بلعیده میشود»، «باغشهر ماهان رو به افول است»، «آیا آتشسوزی باغات تفت عمدی است؟»، «حمایت دستگاه قضا برای حفظ باغشهر بم» و… .
و اینک خبرهای بد
حجم بالای چنین تیترهای ناگواری، خبر از نابودی قریبالوقوع باغشهرهای ایرانی بهعنوان میراثی فرهنگی و طبیعی میدهد. نکته قابل تامل در این خصوص آن است که باغات موجود در باغشهرها عموما توسط مالکان خود مورد بیتوجهی یا خشکاندن قرار میگیرند. از جمله دلایل این رخداد میتوان به مسائلی چون خرده مالکی، بهرهوری پایین، قانون ارث و تفکیک املاک و… اشاره کرد؛ اما یقینا مهمترین عامل برای خشکاندن باغات درون باغشهرها، سودای تغییر کاربری آنها به تجاری و مسکونی است.
با توجه به مسئله افزایش قیمت مسکن در مناطق شهری طی سالهای اخیر، متاسفانه درآمدزایی کشاورزی در باغشهرهای ایرانی دیگر از امکان موازنه اقتصادی در برابر بازار مالی زمین و مستغلات برخوردار نیست و بههمین دلیل انگیزههای مالی و فشار اجتماعی، مالکان را به سمت دل بریدن از باغات خود سوق میدهد.
فرآیند مذکور در شرایطی در حال تداوم است که این تصمیم و اقدام به ظاهر شخصی، تبعاتی جمعی را با خود به همراه دارد، چرا که باغات درون این محدودههای شهری، منابع با ارزشی هستند که علاوه بر اینکه با فضای سبز خود موجب تعدیل دمایی، بصری و آب و هوایی شهرها میشوند، عناصر مهمی نیز در فرهنگ، حس تعلق، هویت شهری و خاطرات جمعی شهروندان خود و بلکه کل ایرانیان به شمار میروند.
درب باغ شهرها را به روی گردشگران داخلی و خارجی بگشاییم
بر این اساس با توجه به ارزشهای تاریخی، فرهنگی، هویتی، اقتصادی، زیستی، آموزشی و فراغتی باغشهرهای ایرانی، موضوع حفاظت از آنها یک ضرورت ملی است. با توجه به عدم توفیق قوانین مانع تغییر کاربری زمین در مناطق شهری طی سالهای گذشته و حتی قوانین حفاظتی سختگیرانهتر یونسکو در مناطقی مانند باغشهر جهانی بم، میتوان اینطور نتیجه گرفت که برای حفاظت از باغشهرهای ایرانی نمیتوان صرفا بر قوانین سلبی و بازدارنده تکیه کرد.
به همین دلیل و با توجه به عوامل ذکر شده برای نابودی باغشهرهای ایرانی، یکی از راهکارهای ترغیب کشاورزان به حفظ باغات خود، افزایش بهرهوری اقتصادی این باغات است. در این راستا یکی از شیوهها ایجاد معیشت و درآمد مکمل برای باغداران، افزودن خدمات گردشگری به عرصههای کشاورزی شهری است. چنانکه پیشتر گفته شد، باغشهرهای ایران از ظرفیت بالایی جهت عرضه جاذبهها و خدمات گردشگری کشاورزی برخوردارند.
بنابراین امید میرود که سیاستگذاران کشور ضمن درک ضرورت موضوع، لزوم تهیه و اجرای برنامهای ملی برای توسعه گردشگری کشاورزی در باغشهرهای ایرانی را دستور کار خود قرار دهند. به این ترتیب با گشوده شدن درب باغات به روی گردشگران داخلی و خارجی، مسیر حفاظت و احیای باغشهرهای ایرانی توسط خود کشاورزان و مردم به عنوان صاحبان اصلی این میراث کهن پیموده خواهد شد.
ناهید کمال الدینی- دانشجوی دکترای گردشگری دانشگاه علامه طباطبایی