آخرین خبرها:
شناسه خبر: 7028

هنر اصلی وزیر کشاورزی باید…

مهندس مهدی خلیلی در زمره مردانی است که کشاورزی و روستا را بر پایتخت نشینی ترجیح داده و سال ها است همراه با خانواده در شهرک کشاورزی آوه مستقر شده است.

هنر اصلی وزیر کشاورزی باید…
مهندس مهدی خلیلی در زمره مردانی است که کشاورزی و روستا را بر پایتخت نشینی ترجیح داده و سال ها است همراه با خانواده در شهرک کشاورزی آوه مستقر شده است.
مهندس خلیلی در مجموعه 400 هکتاری آوه و مستغلات کشاورزی خانوادگی از نخستین ساعات روز در مزرعه و همراه با گلخانه‌داران، زارعین و دیگر فعالان منطقه در رفت و آمد و تامین نیازهای آنان مدیریت مجموعه و پیگیر برنامه‌های روزانه است.
وی در حالیکه متن نامه اهداء زمین برای احداث بیمارستان شهر آوه را آماده می‌کند به سوالات خبرنگار ما نیز پاسخ می‌دهد و با این همه، دیگر امور از جمله پاسخگویی به تلفن‌ها و درخواست نهاده‌ها، مسایل برداشت و انبار محصول، آماده‌سازی اراضی برای کشت پایانی تابستانه و آغاز کشت پاییزه و … را زیر نظر دارد.
وزیر جدید کشاورزی در دولت سیزدهم، تعهدات زیادی به مجلس و ملت داده است. به عنوان یک کشاورز تحصیلکرده و مستقر در مزرعه، فکر می‌کنید وزیر چه باید بکند تا موفق شود؟
پیشنهاد می‌کنم وزیر جدید که قانون و نظارت را از دوره‌های مجلس فرا گرفته، مروری بر عملکرد کشاورزی در کشورهای منطقه(فعلا نه در اروپا و آمریکا) داشته باشد و ببیند آنها که موفق شده‌اند چه روش‌هایی به کار گرفته‌اند. ارائه برنامه، آمار و قول برای آینده کار خوبی است اما مهم به نتیجه رسیدن در زمان تعهد است.

اگر کشاورز نباشد!؟

توجه کنید در گام اول، یکی از کارهای مغفول مانده، عدم ارائه خدمات کامل به روستا و روستائیان است. زمانی که در فاصله هر 3 تا 10 کیلومتر در استان‌های مرکزی یک روستا وجود دارد و این فاصله در استان‌های شرقی و جنوب شرقی تا 20 کیلومتر نیز می‌رسد با آمار 50-60 هزار روستا و پراکنش این چنینی، حتی یک لشکر و حتی کل نیروهای خدمات‌رسان یک کشور هم، پاسخگوی نیازهای کشاورزی، تامین نهاده‌ها، امور فرهنگی، بهداشتی، عمران و آبادانی و خدمات‌رسانی به آنها نیست. در حالی که جمعیت بیست و اندی میلیون روستایی و تولیدکنندگان، بخش اعظم محصولات کشاورزی و امنیت غذایی، همین روستاییان و عشایر هستند.

چه پیشنهادی دارید؟

شاید یکی از مناسب‌ترین پیشنهادات این باشد که دولت با حفظ ارزش‌ها و مسایل ذهنی و فرهنگی روستاییان دست به متمرکز کردن بزند و مثلا هر 5 الی 10 روستای نزدیک به هم را در یک منطقه با مزیت‌های ویژه یک روستا با لحاظ کردن امکانات خاص و سایت اداری، تجاری، سردخانه، نگهداری، صنایع تبدیلی، نمایشگاه و بازار مکاره و امکانات رفاهی، بهداشتی، فرهنگی و آموزشی مستقر نماید.
تشویق‌های ویژه، خدمات رایگان، مجوز و وام کم بهره ساخت واحد مسکونی و تاسیسات کشاورزی، دامپروری، ساخت یک سردخانه، انبار سرد، کارگاه بسته‌بندی و…. ارائه نماید. بیمارستان فعال، مدارس فعال، فروشگاه‌های فعال و… را تاسیس کند. شاید روستاییان رغبت بیشتر به ماندگاری و حفظ کشاورزی انجام دهند و در آن صورت ارتباط منطقی‌تری در رابطه با تامین نهاده‌ها، خدمات مکانیزاسیون، برداشت، خدمات بسته‌‎بندی و حتی حمل و نقل خواهند داشت.
و الا برق‌رسانی و گازرسانی، شبکه آب و فاضلاب روستایی، تردد منظم بین شهر و روستا، خدمات مدارس و احداث درمانگاه پراکنده در تک تک روستاها علاوه بر هزینه‌ها و استهلاک فراوان، نبود امکان سرویس رسانی جامع و بر برشد مهاجرت می‌انجامد و این است که هر روز شهرها حجیم‌تر، روستاها خلوت‌تر و نیاز به واردات بیشتر می‌شود.
امروزه هستند روستاهایی که کمتر از 10 خانوار آنهم در فصل بهار و تابستان و پاییز جمعیت دارند و در زمستان یک متروکه خالی ازسکنه، کلی هزینه‌ها و استهلاک آب و برق و گاز و روشنایی معابر را متحمل می‌شود بر فرض ماندگارتر شدن روستاییان، به نظر شما وضعیت فعلی آیا صرفه اقتصادی برای کشاورز دارد؟
مسلما خیر، زمانی که تولید هر کیلو گندم 10 الی 12 هزار تومان هزینه دارد و دولت به عنوان خریدار کیلویی 4 هزار تومان و امسال 5 هزار تومان خرید می‌کند و اخیرا اعلام شده در سال آینده 7 هزار و پانصد تومان قیمت می‌دهد و در مورد سایر محصولات هم این چنین است، چه توقعی دارید که کشاورز به سمت تغییر کاربری و مهاجرت پیش نرود.

راه ورود سرمایه‌‎گذاری و دانش فنی و آشتی و تعامل با دیگر کشورهاست

موضوع دیگر، دانش فنی و تکنولوژی‌های کارآمد کشاورزیست که با ورود به عرصه کشاورزی ارزش افزوده بهتر و بیشتر ایجاد می‌کند. چرا باید در هر هکتار اراضی آبی گندمکاری 4 تا 5 تن محصول برداشت شود اما در کشور همسایه 8 تا 9 تن. این است که آشتی با دنیا و تعامل در این زمینه می‌تواند کارساز باشد.
به نظر من، هنر اصلی وزیر جهاد کشاورزی باید تسهیل ورود تکنولوژی به کشور، دعوت از سرمایه‌گذاران خارجی و مشارکت در نوسازی کشاورزی ایران باشد. زیرا کشاورزی یعنی داد و ستد، یعنی عرضه و تقاضا
ما نمی‌توانیم ساخت گاوآهن، تراکتور و تحقیق و تولید مواد ژنومیک و… را از صفر و ابتدا آغاز کنیم. بهتر است کار دیگران را تکمیل نماییم. نمونه این کار تولیدواکسن ایرانی کرونا و تبعات آن است.

آیا مهاجرت می‌تواند راه‌کار یا چاره‌ساز باشد؟ پس امنیت غذایی چه می‌شود؟

نباید مهاجرت راه‌کار باشد، مگر این‌که روستایی و کشاورز در صدد یافتن اراضی مناسب‌تر و وسیع‌تر برآید.
اما متاسفانه با وضع موجود کشاورزی و عدم امنیت تولید محصولات کشاورزی(زارع، در مزرعه ذرت کشت می‌کند اما باید شبانه‌روز چند نگهبان در مزرعه بگمارد که بلال‌های آن سرقت نشود یا گله گوسفند ناگهان ناپدید می‌گردد و…) و نبود تضمین خرید به موقع و به قیمت مناسب همه را به فکر مهاجرت می‌اندازد.

کشاورزان بزرگ و بزرگ مالکین چه می‌کنند؟

آنها در همه حال زمینگیر هستند. سرمایه و کل هستی خود را در خاک وارد کرده‌اند؛ مزرعه، باغ، گلخانه، سالن، سوله، سردخانه، سیستم‌های آبیاری و… هیچکدام قابل به تبدیل نیست. چرا که یک مزرعه 500 هکتاری، آپارتمان یا خودرو نسبت که به راحتی تبدیل به پول، ارز یا طلا شود؟!
فکر کنید شما 500 هکتار زمین فرش شده با موکت(نه زمین و تاسیسات) داشته باشید یعنی 5 میلیون مترمربع موکت؛ آیا می‌توانید آنها را 6 ماهه جمع آوری(لوله)کنید. چه برسد به این‌که تبدیل به وجه نقد، مسکوکات، یا ارز نمایید. تازه به چنین افرادی عنوان سرمایه‌دار اتلاق می‌کنند. در حالی که کسی که داشته‌های مالی را به شمش طلا یا ارز تبدیل نموده و در یک سوراخ دیوار یا گاو صندوق یا صندوق امانات بانک جاسازی کرده و در صورت نیاز، به سرعت آن را از کشور خارج می‌کند، سرمایه‌دار نامیده نمی‌شود و صندوق امانت و بانک‌ها از سرمایه وی حمایت کرده و به او بهره هم می‌دهند.
این وضعیت بزرگ مالکین است که نه درآمد دارند نه دولت از آنها حمایت جدی می‌کند نه خدمات و تاسیسات در سر مزرعه به آنها می‌رساند و نه امنیت برایشان برقرار می‌کند. اما انتظار دارد امنیت غذایی را عهده‌دار شوند.
بسیاری از بزرگ مالکین را می‌شناسم که طی چند سال اخیر مزرعه و کشت و صنعت خود را در منطقه رها کرده‌اند(چون حتی خریدار هم پیدا نشده) به شهرها یا خارج از کشور مهاجرت نموده‌اند.
در مسیر جاده بسیار می‌بینید خانه‌های متروک، تاسیسات و سوله‌ها و دامداری‌‎های متروک و دیوارکشی‌های خوابیده بر زمین. به نظرم وزیر جدید باید فکری دیگر به حال کشاورزی و کشاورزان بکند این فکر قطعا در برنامه و روی کاغذ فقط شعار و وعده است.

وزیر لباس کار بپوشد

وزیر باید پاشنه گیوه ها را بالا بکشد و به آب و زمین و مزرعه و مرغداری و گاوداری و گلخانه سرک بکشد، حتی لباس کار و چکمه بپوشد و گاهی ناشناس در کارهای کشاورزی مشارکت کند تا ببیند و لمس کند ما چه می‌‎کنیم و او چه باید بکند تا امنیت غذایی کشاورز برقرار شود.
دیدگاه تان را بنویسید

چندرسانه‌ای