خبر فوری
شناسه خبر: 52267

وقتی حقوق کفاف اجاره خانه را هم نمی‌دهد!

بحران معیشت در پایتخت/ تهران؛ شهر رویاها یا کابوس هزینه‌ها؟

زندگی در تهران با حقوق کارگری رویای دست‌نیافتنی شده است. شکاف عمیق درآمد و هزینه، بحران معیشت را برای بسیاری از خانواده‌ها رقم زده. جزئیات در این مطلب

بحران معیشت در پایتخت/ تهران؛ شهر رویاها یا کابوس هزینه‌ها؟

 

تهران، این کلان‌شهر پرهیاهو، امروز بیش از هر زمان دیگری چهره‌ای دوگانه را به نمایش می‌گذارد؛ شهری که برای عده‌ای نماد رفاه و پیشرفت است و برای بسیاری دیگر، میدان نبردی نابرابر با هزینه‌های سرسام‌آور زندگی.

اخبار سبز کشاورزی؛ در این شهر، با حقوقی که حداکثر ۱۳ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان (با احتساب مزایا در سال ۱۴۰۴) است، نمی‌توان “زندگی” کرد، تنها می‌توان “زنده ماند”. آیا واقعاً این سرنوشت محتوم ساکنان پایتخت است؟

 

ساعت پنج صبح: آغاز رنج در دل تاریکی

تصور کنید ساعت پنج صبح است. آسمان هنوز به رنگ خاکستری غروب، نوری از خود ندارد. اولین قطارهای مترو، شریان‌های حیاتی شهر، در دل تاریکی فرو می‌روند و اتوبوس‌ها و ایستگاه‌ها مملو از آدم‌هایی می‌شوند که تنها سهمشان از این شهر، مسیر رفت و آمد است، نه رسیدن به مقصدی دلچسب. این واقعیتی است که هر روز در پایتخت رقم می‌خورد.

 

مریم، پرستار شب: حقوق ۱۳ میلیونی، اجاره ۲۰ میلیونی!

مریم، پرستار پرتلاش یک کلینیک خصوصی، ساعت شش و ده دقیقه صبح از مترو پیاده می‌شود. چهره‌اش در میان انبوهی از انسان‌های خسته گم می‌شود. او می‌گوید: «حقوقم ۱۳ میلیون تومان است.

اگر در ماه پنج روز مرخصی نگیرم، شاید به ۱۵ میلیون برسد. اما کرایه خانه‌ام ۲۰ میلیون تومان است!» این تناقض تلخ، حکایت بسیاری از ساکنان این شهر است.

 

شکاف عمیق درآمد و هزینه: دو برابر شدن فاصله!

آمارها وحشتناک‌تر از آن چیزی است که به نظر می‌رسد. در حالی که حداقل حقوق رسمی کارگران در سال ۱۴۰۴ حدود ۱۰ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان است و با مزایا به سختی به ۱۳ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان می‌رسد، محاسبات غیررسمی نشان می‌دهد که هزینه تامین حداقل‌های معیشت برای یک خانواده سه نفره در تهران، بین ۲۵ تا ۳۰ میلیون تومان نوسان دارد.

این یعنی فاصله میان درآمد و هزینه، حدود دو برابر شده است. در چنین شرایطی، “کار” دیگر تضمین‌کننده “زندگی” نیست.

 

اقتصاد شهری تهران: سطل خالی با نشتی!

به زبان ساده، مدل اقتصادی پایتخت به گونه‌ای شده که طبقه کارگر، هر روز در حال کشیدن سطلی خالی است؛ سطلی که اگر روزی هم پُر شود، از در و دیوارش نشتی دارد و باز هم کفاف زندگی را نمی‌دهد.

 

خیابان ولیعصر: تلاقی دو دنیا

از خیابان ولیعصر، جایی که دو دنیا به هم می‌رسند، می‌توان عمق این نابرابری را دید. ویترین مغازه‌های لوکس با لباس‌های میلیونی در یک سو، و دست‌فروشانی که با تخفیف‌های ناچیز، اجناس کهنه خود را عرضه می‌کنند در سوی دیگر.

 

علی، دو شغله: ۱۸ میلیون درآمد، ۲۵ میلیون هزینه!

علی، جوان ۲۸ ساله، صبح‌ها پیک موتوری اسنپ است و شب‌ها در سوپرمارکت کار می‌کند. او می‌گوید: «اگر روزی ۱۲ ساعت کار کنم، شاید بتوانم ۱۸ میلیون در ماه در بیاورم. اما من ۲۵ میلیون تومان نیاز دارم تا فقط اجاره، قسط موتور و خوراک را تامین کنم. تازه ازدواج نکرده‌ام که بخواهد هزینه فرزند و مدرسه هم اضافه شود!»

 

جهش هزینه‌ها: وقتی “دو شیفت کار” هم کافی نیست!

مشکل فقط پایین بودن درآمد نیست، بلکه نرخ سرسام‌آور افزایش هزینه‌ها است که باعث می‌شود حتی تلاش مضاعف نیز بی‌نتیجه بماند. قیمت مرغ منجمد به بیش از ۱۱۵ هزار تومان، برنج ایرانی تا ۲۵۰ هزار تومان و گوشت قرمز عملاً از سبد خرید بسیاری حذف شده است.

 

سفره‌های خالی، جیب‌های خالی‌تر!

حالا سفره خانوار با غذاهای جایگزین پر می‌شود، اما حتی این جایگزین‌ها هم گران شده‌اند: عدس درشت ۱۶۰ هزار، لپه ۱۸۰، نخود ۱۵۰ و لوبیا چیتی تا ۳۰۰ هزار تومان!

زهرا، مادر دو فرزند، با اندوه می‌گوید: «شوهرم کارگر موقتی است و من خیاطی خانگی می‌کنم. دکتر گفته فرزندم کم‌خونی دارد، اما گوشت کیلویی ۴۵۰ هزار تومان است؛ نمی‌توانم بخرم. حبوبات هم کیلویی سیصد هزار تومان شده. جز قناعت، چاره‌ای نیست.»

 

سبد خوراکی استاندارد: ۲۰ میلیون تومان هزینه!

بررسی‌ها نشان می‌دهد هزینه “سبد خوراکی استاندارد” برای هر نفر در ماه، به بیش از ۶.۵ میلیون تومان رسیده است. این یعنی یک خانواده سه نفره برای حداقل تغذیه سالم، به حدود ۲۰ میلیون تومان نیاز دارد.

 

مسکن: فراتر از سرپناه، غرق در بحران!

در چنین شرایطی، مسکن دیگر تنها یک سرپناه نیست، بلکه یکی از پرهزینه‌ترین اقلام زندگی شده است. ودیعه و اجاره خانه‌ها در مناطق متوسط تهران، ماهانه بخش عظیمی از درآمد را می‌بلعد.

آمارهای غیررسمی حاکی از آن است که یک خانواده باید بیش از ۷۰ درصد درآمد ماهانه‌اش را صرف اجاره خانه کند تا بتواند سقفی بالای سر داشته باشد!

 

شاخص توان خرید: در تهران، بدهی بخشی از زندگی!

بر اساس تحلیل‌های اقتصادی، خانواری که بیش از ۳۰ درصد درآمدش صرف مسکن شود، وارد بحران هزینه‌های مسکن شده است. در تهران، بخش بزرگی از جمعیت کارگری از این مرز گذشته‌اند.

“شاخص توان خرید” که نسبت هزینه‌های ضروری به درآمد واقعی را می‌سنجد، در تهران برای دهک‌های پایین از عدد ۱ گذشته است؛ یعنی آن‌ها بیش از درآمدشان خرج می‌کنند و با قرض و بدهی زندگی را می‌گذرانند.

 

زندگی روی خط زلزله!

با این اوضاع، زندگی در تهران معنایی جز “زندگی روی خط هزینه” ندارد. هر اتفاق ساده‌ای - یک بیماری، خرابی لوازم خانگی، یا حتی افزایش ناچیز قیمت لبنیات - می‌تواند این تعادل شکننده را برهم بزند. در حالی که حقوق‌ها ۴۵ درصد افزایش یافته، قیمت برخی اقلام ضروری بیش از ۷۰ درصد رشد داشته است.

عدسی ساده‌ای که پارسال با پولی ناچیز تهیه می‌شد، امروز گاهی بیش از صد هزار تومان تمام می‌شود! بحران معیشت در تهران، واقعیتی تلخ و انکارناپذیر است.

دیدگاه تان را بنویسید

چندرسانه‌ای