بحران کشاورزی و امنیت غذایی زیر سایه فساد و وارونگی مدیریتی در جهاد کشاورزی
یادداشت علی تقیخانی درباره فساد، ناکارآمدی و وارونگی مدیریتی در جهاد کشاورزی؛ بحران امنیت غذایی و دروغهای خودکفایی در دولت فعلی را افشا میکند.
در حالی که وضعیت معیشت مردم و سفرهی ایرانیان روزبهروز کوچکتر میشود، وزیر جهاد کشاورزی و معاون اول دولت با نمایشِ آمارهای خیالی از خودکفایی و عدالتمحوری سخن میگویند. این یادداشت به قلم علی تقیخانی، نگاهی صریح و انتقادی دارد به واقعیت تلخ کشاورزی ایران در دوران مدیریت نوری قزلجه و نقش پشتپردهی جریانهای رانتی در تخریب امنیت غذایی کشور.
اخبار سبز کشاورزی؛ هرقدر تلاش میکنم واقعیات بخش کشاورزی را آنگونه که وزیر جهاد کشاورزی، تحت حمایت معاون اول ریاست جمهوری و فرزندان ازخودراضیِ «ژنهای برتر» ایشان، توصیف میکند بپذیرم، ذهنم قانع نمیشود.
ایشان از شرایط مطلوب در کشاورزی، تحقق عدالتمحوری در انتخاب مدیران وزارتخانه، و حمایت عملی از تولیدکنندگان سخن میگوید؛ گویی اولویتهای جهاد کشاورزی در عمل اجرا شدهاند و کشور در آستانهی خودکفایی کامل در محصولات استراتژیک نظیر گندم، جو، شکر و گوشت قرمز قرار دارد.
اما آیا واقعاً چنین است؟
وزیر و حامیانش مدعیاند که حضور نوری قزلجه در یک سال اخیر موجب رشد تولید و تأمین امنیت غذایی شده، بهحدی که «قلههای افتخار خودکفایی» فتح شده است! اما واقعیتِ ملموس مردم در بازار و روستاها چیز دیگری میگوید. جامعهی کشاورزی نمیداند حرفِ قسم حضرت عباس را باور کند یا دم خروس دروغهای بزرگِ وزارت جهاد کشاورزی را!
مشاهدات میدانی نشان میدهد که کشور با کمبود شدید تولید، افزایش چندبرابری واردات محصولات استراتژیک و گرانیهای بیسابقهی مواد غذایی روبهروست. این وضعیت، عامل اصلی فقر و گرسنگیِ نسبی تا مطلق حدود هفتاد درصد جامعه است؛ آماری که در دادههای رسمی نیز تأیید میشود.
در چنین شرایطی، معاون اول ریاست جمهوری و اطرافیانش، که ظاهراً از سازوکار عمدهی واردات نهادههای دامی و محصولات غذایی بیخبر نیستند، از فراوانی و امنیت غذایی سخن میگویند! آنها سفرهی شخصیِ مملو از پروتئین، چربی و کربوهیدراتِ باکیفیتِ اهدایی وزیر را ملاک ارزیابی کل کشور قرار دادهاند و از واقعیت زندگی فلاکتبار مردم غافلاند. این بیگانگی با واقعیت اجتماعی، خطری بزرگ برای تصمیمگیریهای کلان اقتصادی است.
وقتی چند تن از مسئولان بالادستی نظام همین طرز تفکر را دارند، دیگر نمیتوان از اصلاحات اقتصادی یا معجزه در حل بحرانها انتظار داشت. عجیبتر آنکه مقام معظم رهبری، رئیسجمهور، رؤسای مجلس و قوه قضاییه و بازرسی کل کشور بارها از نابسامانی تولید، فساد گسترده و رانت دلالی در حوزهی واردات محصولات کشاورزی و خالیفروشی نهادهها سخن گفتهاند.
حتی در نهادهای نظارتی پروندههایی علیه مسئولان فعلی جهاد کشاورزی تشکیل شده و احکام در مسیر صدور است؛ اما معاون اول هنوز از «فراوانی کشاورزی!» سخن میگوید و نوری قزلجه را نماد موفقیت معرفی میکند، غافل از اینکه تنها بخشی اندک از جامعه توان خرید مواد غذایی گران را دارد و بیشتر مردم از تأمین حداقل کالری روزانه محروماند.
بر اساس استاندارد ۲۱۰۰ کیلوکالری سازمان فائو، اگر بخواهیم ۹۰ درصد مردم به تغذیهی متعادل دست یابند، باید تولید و واردات محصولات زراعی، دامی و باغی دستکم ده برابر میزان فعلی شود. مجموعه فعالیتهای جاری فقط نیاز ده درصد جمعیت، یعنی حدود هشت تا ده میلیون نفر را تأمین میکند.
مسئولان جهاد کشاورزی نه عدالتمحورند و نه حامی تولیدکننده؛ بلکه گرفتار چرخهی رانت و مجوزهای طلایی واردات شدهاند. شعارهای آنان تکرار مکرر فریبهای قدیمی برای آرام نگهداشتن افکار عمومی است. واقعیتِ نابودی کشاورزی و امنیت غذایی کشور حاصل فساد اداری، سوءمدیریت گسترده و چاپلوسیهای وقیحانه است.
به قول امام خمینی (ره): «طاغوت و مسئولان فاسد باید بروند.»
این مطالبهی امروز ملت و جامعهی کشاورزی ایران است.
با احترام
دکتر علی تقیخانی