حمایت سیاسی؛ فرصتی برای اصلاح ساختار یا بقای مدیریتی؟/ صحنهای کمنظیر در مجلس
حمایت سیاسی وزیر جهاد کشاورزی در مجلس، میتواند فرصتی برای اصلاح بنیادین قوانین و ساختارها باشد، نه ابزاری برای تثبیت مدیریت و تداوم ناکارآمدی.
بیستم آبانماه ۱۴۰۴، مقامات عالیرتبه دولت، از جمله رئیسجمهور، معاون اول و مهندس نوری قزلجه، وزیر جهاد کشاورزی، میهمان رئیس قوه و نمایندگان مردم در مجلس بودند؛ نمایندگانی که اگر نگوییم تمام مسائل حوزه انتخابیه آنان، دستکم بخش عمدهای از آن به حوزه کشاورزی مربوط میشود.
هدف رسمی این نشست، هماهنگی امور اعلام شد؛ اما پرسش اصلی این است: آیا این حمایت قاطع، باید در خدمت بقای مدیریتی باشد یا فرصتی برای اصلاح بنیادین ساختارها و قوانین؟
فرصتی که میتوانست نقطهعطف باشد
ای کاش وزیر محترم جهاد کشاورزی از این سرمایه سیاسی برای بازسازی نهادی و اصلاح قوانین ناکارآمد بهره میگرفت؛ قوانینی که سالهاست سایه سنگین شکستهای اجرایی خود را بر دوش کشاورزان و بهرهبرداران انداختهاند.
اگر این حمایت صرفاً به تثبیت جایگاه فردی منجر شود، پیام ناامیدکنندهای به جامعه کشاورزی مخابره خواهد کرد: «قدرت سیاسی مقدم بر منافع عمومی است.»
مشکلات بنیادین روشناند
- تمرکز بیش از حد بر تجارت کالاهای اساسی و تنظیم بازار، بهجای تولید پایدار.
- ضعف جدی در بهرهبرداری از منابع آب و خاک و فقدان یک برنامه ملی حفاظت.
- انحصار و فساد در نظام توزیع نهادههای کشاورزی.
- وابستگی خطرناک به واردات و تهدید امنیت غذایی کشور.
- گسست میان پژوهش، نوآوری و نیاز واقعی کشاورزان.
- مشکلات معیشتی پرسنل وزارتخانه که سالهاست شنیده نشده و نیازمند اصلاح قوانین حمایتی و تقویت اقتصادیاند.
راهحلها نیز روشناند
- تصویب قوانین جامع برای مدیریت اصولی آب و حفاظت خاک در سطح ملی.
- ایجاد سامانه ملی دادههای کشاورزی و گزارشدهی شفاف برای سیاستگذاری علمی.
- اصلاح قوانین بازار نهادهها با رویکرد رقابتپذیری و ضد انحصار.
- توسعه صنایع تبدیلی و زنجیره ارزش با مشوقهای مشروط به عملکرد.
- طراحی بیمههای شاخصمحور و صندوقهای پایدار برای مدیریت ریسک تولید.
- رفع موانع همکاری میانبخشی با میدانداری مجلس و دولت؛ زیرا بدون هماهنگی میان وزارتخانههای مرتبط، هیچ اصلاحی به نتیجه نخواهد رسید.
صدای کارشناسانی که شنیده نمیشود
متخصصان و صاحبنظران بخش کشاورزی بارها راهکارهای عملی برای اصلاح امور ارائه کردهاند؛ از بازتعریف مأموریتها و طراحی نظامهای پایش و بیمه فراگیر گرفته تا پیشنهاد سازوکارهای شفاف نظارتی.
اما این دیدگاهها و دانش تخصصی هنوز بهصورت ساختارمند مورد توجه قرار نگرفته است. بیاعتنایی به این تجربهها، همان حلقه مفقودهای است که اصلاحات را ناکام گذاشته و اعتماد جامعه کشاورزی را بهشدت فرسوده کرده است.
پیام پایانی
حمایت سیاسی باید به پیمانی برای اصلاح ساختارها و قوانین تبدیل شود، نه ابزاری برای بقای مدیریتی.
کشور امروز بیش از هر زمان دیگر، نیازمند مدیریت شفاف، دادهمحور و نتیجهگراست. اگر این فرصت تاریخی به اصلاح بنیادین پیوند بخورد، میتواند نقطهعطفی در تاریخ کشاورزی ایران باشد؛ اما اگر صرفاً به حفظ وضع موجود بینجامد، هزینه سنگین آن را نسلهای آینده پرداخت خواهند کرد.
با احترام
مهندس عبدالله حاتمیان
نماینده دوره دهم مجلس شورای اسلامی