به کجا چنین شتابان: نقض حقوق شهروندی و بیمهری با هادی خانیکی؟
ماجرای ممانعت از نکوداشت دکتر خانیکی و نقض حقوق شهروندی را بخوانید. این یادداشت به بررسی بیمهری با نخبگان میپردازد

ماجرای تلخ ممانعت از نکوداشت دکتر هادی خانیکی در گناباد و نقض فاحش حقوق شهروندی را بخوانید.
به گزارش اخبار سبز کشاورزی، این یادداشت به بررسی بیمهری با نخبگان و تهمتزنی به یاور باوفای خاتمی میپردازد و عواقب سوءاستفاده از قدرت و بیتوجهی به کرامت انسانی را گوشزد میکند.
به کجا چنین شتابان: نقض حقوق شهروندی و بیمهری با هادی خانیکی؟
«به کجا چنین شتابان؟» این پرسشی است که با هر اتفاق ناگوار در ذهن بسیاری از دلسوزان ایران تکرار میشود. در شهر گناباد، اتفاقی رخ داد که نه تنها دلها را به درد آورد، بلکه پرسشهای جدی درباره هادی خانیکی و حقوق شهروندی مطرح کرد.
قصد بر این بود که نکوداشتی برای دکتر هادی خانیکی، فرزند فرهیخته روستای خانیک از توابع این شهرستان برگزار شود. این نکوداشت برای چهرهای بینالمللی و افتخارآفرین خراسان برنامهریزی شده بود که به تازگی از بستر بیماری سخت برخاسته بود. اما گویا، این مراسم با موانعی عجیب و تأسفبار روبرو شد.
ماجرای عجیب ممانعت از نکوداشت دکتر خانیکی
بر اساس شنیدهها، گروهی با حمایت فرماندار وقت، نه تنها مانع برگزاری این نکوداشت شدند، بلکه با استفاده از یک کودک، عقدههای فروخفته خود را از رئیسجمهور اسبق، جناب آقای خاتمی، به یاور باوفایش، هادی خانیکی، نسبت دادند.
تهمتهایی که حتی مرغ پخته را به خنده وامیداشت! این اتفاق تلخ، یادآور برخوردها و بیمهریهای پیشین با نخبگان و فرهیختگان کشور است.
در اواخر دهه ۸۰، پروفسور افتخار شاهروی، از اساتید برجسته اصلاح نژاد دام درگذشت؛ اما دریغ از یک خط گزارش یا خبر! در حالی که برای برخی افراد کمسواد، مراسمهای پر زرق و برق و با اغراقهای فراوان برگزار میشود. آیا این را نمیتوان تبعیض صنفی نامید؟
آیا ایران غنیمت عدهای خاص است؟
متأسفانه به نظر میرسد که عدهای دچار سوءتفاهم شدهاند و ایران و مردمش را غنیمت خود میدانند. این تصور غلط، منجر به حوادثی میشود که مغایر با حقوق شهروندی است.
آقای استاندار و فرماندارش، به رغم سخنرانی اخیر رهبری، گویی هنوز باور نکردهاند که مسئولیت شخص اول استان و شهرستان بر عهده آنهاست.
در غیر این صورت، چگونه میتوان شاهد این حوادث ضد حقوق شهروندی بود؟ حتی تصویری منتشر شده که نشان میدهد پیشنماز فرمانداری، میکروفون را نگه داشته و فرماندار آن طفل را میبوسد؛ رفتارهایی که شائبهبرانگیز و تأملبرانگیز است.
هشداری برای آیندگان: حواستان باشد که بر شاخه نشستهاید و بن میبرید
این وقایع، هشداری جدی برای مسئولان است. باید حواسشان باشد که بر شاخه نشستهاند و بن میبرند. وقتی مبارزی فداکار از دیار خود، که زحمات شبانهروزی برای توسعه سیاسی-فرهنگی کشور کشیده است، اینگونه با بدترین تهمتها مواجه میشود، دیگران نیز درس عبرت گرفته و به حرفها و تصمیمات مسئولان گوش نخواهند داد.
حتی ممکن است حریمها نیز شکسته شود. یادآوری این نکته مهم است که بیتوجهی به هادی خانیکی و حقوق شهروندی نخبگان، میتواند عواقب جبرانناپذیری برای آینده کشور داشته باشد.
غمنامه یک دوست: «در شهری که منبر میرفتم، حالا نمیتوانم با لباس در شهر راه بروم!»
در این میان، ناگهان یاد دوست ملایمی از همان شهر افتادم که در پاییز ۱۴۰۱ از گناباد تماس گرفت و با صدایی غمناک و دلی پر درد گفت: «در شهری که منبر میرفتم و مبارزه میکردم، حالا نمیتوانم با لباس در شهر راه بروم!؟»
من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم/ تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال
علی فریدونی، عضو هیأت علمی، مشهد، خرداد ۱۴۰۴