مقامات ایرانی در گفتار شعارهای فریبنده و جذاب میدهند؛ آنان مردم را به حمایت از تولید داخل تشویق میکنند؛ سختیها و ناملایمات را امتحان الهی میدانند
مقامات ایرانی در گفتار شعارهای فریبنده و جذاب میدهند؛ آنان مردم را به حمایت از تولید داخل تشویق میکنند؛ سختیها و ناملایمات را امتحان الهی میدانند و شهروندان ایرانی را به تحمل سختیها و مقاومت توصیه و ترغیب میکنند؛ اما همه اینها وقتی قرار است که درمورد خودشان عمل شود، معمولا صورتی دیگر پیدا میکند و آنان در خلوت کارهایی میکنند که نه فقط با شعارها و تظاهرهای رفتاریشان هم سو نیست؛ بلکه در مواردی با این تظاهرات رفتار کاملا مغایر و در تضاد است.
یادداشت/نادر کریمی جونی؛ کارشناس اقتصاد کشاورزی : این مساله البته درمورد خانواده مقامات ایرانی که زیر ذرهبین رسانهها قرار ندارند، کمتر مورد توجه قرار میگیرند بیشتر است.
خانوادهها و فرزندان مقامات ایرانی در موارد متعددی زندگیهایی دارند که با آنچه از سوی حکومت و رهبران آن تبلیغ میشود مغایرت عمده دارد.
فزرندان مقامات ایرانی دارای زندگیهای اشرافی و مسرفانه هستند، رانت خواری میکنند و به هزینه دولت و بیت المال رفت و آمدهای فراوان داخلی و خارجی دارند و با همین رانتهای دولتی و حکومتی به مناصب و مشاغل پردرآمد و جذاب دست پیدا می کنند.
در حالی که اگر پدر و مادرشان این موقعیت شغلی حکومتی و یا دولتی را نداشت، آن فرزند حتما نمیتوانست به این امکانات دست پیدا کند.
اخیراً تصاویری از افرادی که حال معلوم شد همسر، داماد و دختر محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی، هستند منتشر شده که در آن نشان داده میشود که این افراد در حال انتقال وسایل نوزاد از ترکیه به ایران هستند.
در واقع دختر و داماد رئیس مجلس به همراه همسر محمدباقر قالیباف برای خریدن وسایل نوزاد و نوه خانواده به ترکیه سفر کرده و از آن کشور این وسایل را تهیه کردهاند.
با توجه به اینکه در عرف خانوادههای ایرانی تهیه وسایل نوزاد مانند جهیزیه برعهده عروس و خانواده عروس است گمان میرود که تدبیر تهیه این وسایل از خارج کشور توسط همسر آقای قالیباف اندیشیده شده باشد؛ به همین دلیل و بر این مبنا دور از ذهن به نظر میرسد که آقای قالیباف در جایگاه پدر و مسئول خانواده از این تدبیر و سفر بیاطلاع بوده باشد.
هر چند که پسر آقای قالیباف در شبکههای مجازی تصریح کرده که پدرش از این موضوع بیاطلاع بوده و با آن موافق نبوده است.
اکنون اگر بنا باشد که براساس گفته پسر آقای قالیباف سناریو پیش برود، باید قبول کنیم که محمدباقر قالیباف از تصمیم همسرش و اجرای آن بیخبر بوده است. در این صورت چگونه میتوان به یک مقام ارشد که عهدهدار یک سوم مسئولیتهای کشور است و مدیریت خانه ملت و پارلمان را برعهده دارد برای اداره کشور اعتماد کرد ؟ آیا وقتی کسی از اطراف و خانه خود بیخبر است اهلیت اداره یک قوه و بخشی از کشور را دارد؟
جالب است که همین محمدباقر قالیباف در هنگام مدیریت شهرداری تهران نیز مدیریتی خاکستری و پرابهام داشته و دستکم یکی از مدیران و معاونان وی به خاطر تخلفهای متعدد محکوم و مجازات شده است.
با این همه نظام حکومتی ایران همچنان به او اعتماد کرده و او را در مناصب بالاتر نشانده است. امری که تعجب بسیاری از ناظران را برانگیخته است.
البته پیش از این و در مورد یکی از معاونان آیتالله آملی لاریجانی مشابه همین رفتار دیده شده است. در آن مورد علیرغم وجود فساد گسترده و عمیق در مورد یکی از معاونان و همکاران نزدیک آملی لاریجانی محکومیت قطعی و مجازات وی باز هم مدیر ارشد یعنی رئیس وقت قوه قضائیه از آنچه در نزدیکش میگذشت ابراز بیاطلاعی کرد و نظام به او برای در اختیار گرفتن پست و سمتی بالاتر اعتماد کرد.
رفتاری که دست کم در میان افکار عمومی پرسشهای زیادی را به وجود آورد. اکنون نیز گمان نمیرود که آنچه در مورد دختر، همسر و داماد آقای قالیباف رخ داده، منشأ اثر شود و تبعات آن دامن رئیس مجلس شورای اسلامی را بگیرد.
این مساله اگر درمورد وزیران، مقامات و مدیران ارشد دولت روحانی و اصلاحطلبان رخ میداد ممکن بود با برخورد قاطع قوه قضائیه مواجه شود؛ اما وقتی قرار است با خودیها برخورد شود شاید تیغ عدالت چندان بران و تیز نباشد.