علمی شدن کشاورزی؛ مسیری دشوار اما ضروری
در اقدامی قابل تقدیر، روز گذشته روابط عمومی سازمان حفظ نباتات درباره آماری که رئیس سازمان در خصوص سطح سواد و تحصیلات کشاورزان ارائه داده بود، توضیح داد
اخبار سبز کشاورزی : در اقدامی قابل تقدیر، روز گذشته روابط عمومی سازمان حفظ نباتات درباره آماری که رئیس سازمان در خصوص سطح سواد و تحصیلات کشاورزان ارائه داده بود، توضیح داد و اظهار کرد مابقی کشاورزان که در آمار بیان نشده، حتی سواد خواندن و نوشتن هم ندارند و فاقد هرگونه سواد رسمی یا غیرکلاسیک هستند.
بدین ترتیب 4/ 34 درصد کشاورزان ایرانی کاملاً بیسواد، 1/ 35 درصد فقط ابتدایی و یا در حد خواندن و نوشتن سواد دارند و 3 /25 درصد دوره راهنمایی یا متوسطه را گذراندهاند، 4/4 درصد کشاورزان مدرک فوق دیپلم اخذ کردهاند و 0/8 درصد مدرک دانشگاهی یعنی لیسانس و بالاتر دارند.
تردیدی نیست که توجه مقامات سازمان حفظ نباتات و شخص رئیس آن به آگاهسازی افکار عمومی قابل تقدیر و تشکر است؛ اما این آمار دشواری کار و سختی مسیر پیشروی دستاندرکاران و وزارت جهاد کشاورزی را نشان میدهد؛ چرا این آمار بیان می کند که 5/ 69 درصد کشاورزان هیچ و یا اندکی سواد دارند با این سطح سواد انتظار نمیرود که این کشاورزان اهل مطالعه باشند و در ماه و حتی سال یک کتاب مفید مربوط به حرفهشان بخوانند.
اگر این نگاه قدری سختگیرانهتر باشد آن وقت باید 3/ 25 درصد کشاورزانی را که دوره راهنمایی یا متوسطه هم گذراندهاند به آن 5/ 69 درصد اضافه کرد که در این صورت باید اذعان کرد که 8/ 94 درصد کشاورزان آمادگی و توانایی علمی انجام کشاورزی دانشبنیان و علمی را ندارند؛ چراکه در مورد این تعداد گمان غالب آن است که در ماه یا حتی سال یک کتاب مربوط به حرفه خود نمیخوانند و از اینترنت، تنها به استفاده از شبکههای مجازی و اجتماعی بسنده میکنند.
در این صورت، انتظار آن نیست که این حجم قریب به اتفاق از کشاورزان ایرانی در نقطهای قرار داشته باشند که بتوانند کشاورزی علمی را درک و اصول آن را اجرا کنند. روشن است که رساندن این تعداد از کشاورزان کشورمان به نقطه مناسب از جهت درک و اجرای کشاورزی علمی کار پیچیده و دشواری است.
گاهی چنین به نظر میآید که با استفاده از آموزشهای سینه به سینه و میدانی و علاوهبر آن انجام کار ترویجی میتوان کشاورزان میهنمان را به سوی کشاورزی علمی سوق داد.
در این باره گفته میشود از آنجا که کشاورز فقط مجری است میتوان روشهای علمی را به او دیکته کرد و او را به انجام کشاورزی علمی ترغیب و یا وادار کرد، در این صورت چه تفاوتی میکند که کشاورز از فرآیندها و دلایل علمی روشها مطلع باشد یا نباشد. او مجری سیاستها و روشهایی است که متخصصان در اختیار او میگذارند.
این ادعا البته تا حدودی صحیح و واقعی است، اما در موارد متعددی مشاهده شده که کشاورز در برابر انجام روشهای علمی مقاومت میکند.
گاهی دلیل این مقاومت مشخص و قابل بررسی است و گاهی کشاورزان فقط بهدلیل رفتار سنتی و آگاهی، مغایرت با سلایق شخصی و نظایر آن دست به مقاومت بر خلاف اجرای اصول علمی میزند.
در این صورت، مانند کسی که خود را به خواب زده نمیتوان او را بیدار کرد. در یکی از موارد کارشناسی تعریف میکرد که برای ترویج کشاورزی ارگانیک به برخی کشاورزان نمونه ارسال و از ایشان درخواست کردیم که نیمی از زمینها خود را به کشت ارگانیک اختصاص دهند؛ اما در پایان فصل کشت و هنگام برداشت عمده کشاورزان مذکور اعتراف کردند که محصول برداشت شده ارگانیک نیست و برای آنها از نهادههای شیمیایی استفاده شده است.
وقتی از ایشان علت این رفتار پرسیده شد، آنها گفتند که به سبب حجم محصول برداشت شده در منطقه اعتبار زیادی دارند و حاضر نیستند که به خاطر کشت ارگانیک این اعتبار را از دست بدهند. این مثال نشان میدهد که رفع همه موانع برای اجرای کشاورزی علمی در همه مناطق و برای همه کشاورزان شاید امکانپذیر نباشد.
در هر روی ساداتینژاد و همکارانش حتی اگر تمام وظایف و ماموریتهای خود را دقیق و هوشمندانه انجام دهند، برای پیشبرد کشاورزی علمی در ایران کار پیچیده و دشواری برعهده دارند. کاری که به اندازه دشواریاش مهم و مفید است و دستاندرکاران و راهبران کشاورزی در ایران راهی جز حصول علمی شدن کشاورزی در کشورمان ندارند.
نادر کریمی جونی ـ کارشناس اقتصاد کشاورزی