سه دهه، حلوا، حلوا گفتن
صدها مگامزرعه مانند کشتوصنعت مغان، هفتتپه و ... در کشور رها شده است. مزارع ده، بیست و حتی ۳۵۰ هزار هکتاری که هرکدام میتواند حداقل بهاندازه حجم دو
اخبار سبز کشاورزی : صدها مگامزرعه مانند کشتوصنعت مغان، هفتتپه و … در کشور رها شده است. مزارع ده، بیست و حتی ۳۵۰ هزار هکتاری که هر کدام میتواند حداقل بهاندازه حجم دو کشتی 30 هزار تنی گندم، جو، ذرت، دانههای روغنی و دیگر محصول استراتژیک تولید کند. مزارعی تسطیحشده، عمدتا دارای منابع آب مناسب، بدون معارض اما درگیر بوروکراسی اداری، اما بدون امکان سرمایهگذاری، اما بدون حمایت دولت (چون مزرعه بخش خصوصی است) اما… .
چرا وزارت جهاد کشاورزی چهار دهه است که مسئلهمحور حرکت میکند نه استراتژیمحور، چون برنامه عملیاتی و واقعگرایانه پنج ساله و 20 ساله ندارد، چون عمدتا آدمهای حزبی(یک روز اصولگرا، یک روز کارگزاران، یک روز مشارکتی، یک روز پایداری و …) سکان مدیریت را بهدست میگیرند و وزارت جهادکشاورزی و کانون تولید 130 میلیون تن محصول را با وزارت خارجه و وزارت کشور و … اشتباه میگیرند و این است که کسی فرصت نمیکند به فکر دانش فنی روز و تکنولوژی تولید باشد.
همین میشود که میانگین برداشت گندم در مزارع ایران درنهایت 5-4 تن در هکتار است(در بسیاری ازکشورهای دنیا سه برابر ایران) و بهرهوری پایین، همچنان فاجعهآفرین است و قیمت تمامشده محصول را بالا میبرد و متاسفانه گرانسازی(مانند نرخگذاری گندم و …) فقط چیدمان و ناتوانی مردم در خرید و به فروش نرفتن محصول اقتصاد را بههم میریزد.
همه آبشیرین حوزه خلیجفارس 10 میلیارد مترمکعب است و اعراب، گوش فلک را کر کردهاند که با بهرهگیری از تکنولوژی پیشرفته چهها میکنند؛ اما در ایران سالها است بهجای ترویج آبیاری زیرسطحی و دانش فنی همسو با آن، که میتواند مصرف آب را از 80 یا 90 میلیارد مترمکعب سالانه به حدود 50 میلیارد مترمکعب برساند، انواع سیستمهای آبیاری رایج در مزارع ما، به گورستان لولههای لاستیکی، پلاستیکی، پیویسی، حوضچهها و استخرها، فیلترها و … بدل کرده که عمدتا محیطزیست را تخریب نموده و خود به آلاینده بدل شده است.
پیشبینی میشود مگا مزرعههای داخل کشور که با رعایت استراتژی میتوانند علاوهبر ایجاد اشتغال و کارآفرینی، کشاورزی کشور را سودآور نموده و با خوداتکایی و در برخی موارد خودکفایی نسبی از آمار واردات بکاهند.
استفاده بهینه از آب زراعی با دانش فنی صحیح؛ بهرهگیری از تکنولوژی تولید؛ تکنولوژی صنایع تبدیلی و فراوری؛ و درنهایت در صورت اجرایی شدن کشت فراسرزمینی میتواند:
• حدود 50درصد صرفه جویی در آب کشاورزی صورت بگیرد و تغذیه سفرههای زیرزمینی را بهبود بخشد.
• بیش از 50درصد افزایش بهرهوری به قیمت ثابت و تولید در واحد سطح را باعث گردد.
• حدود 30درصد کاهش ضایعات را بههمراه داشته باشد(ضایعات محصول در زمان برداشت، ضایعات محصول به دلیل کمبود انبارهای سرد و سردخانه در محل و منطقه، ضایعات محصول بهدلیل نبود یا کمبود صنعت درجهبندی و بستهبندی، ضایعات محصول به دلیل نبود یا کمبود صنایعتبدیلی، تکمیلی و فرآوری و بهدلیل اینکه همزمانی رسیدن و برداشت بسیاری از محصولات باغی، زراعی و مهیا نبودن امکان مصرف تازهخوری و فوری، باعث فساد آنها میشود.
اما فراموش نکنیم برای همه موارد یاد شده؛ فرمانده لازم است، فرماندة عملیاتیِ با تجربه، مدیریت اجرایی، جسور، کاردان و توانا و پیش از آن، برنامه و استراتژی مشخص میخواهد.
و اما کشت فراسرزمینی
بهنظر میرسد چنانچه موارد ذکر شده در سطوح فوق به نتیجه برسد و مدیران قوی بینالمللی و آگاه به شرایط روز کشاورزی جهان در ایران رشد کنند، کشت فراسرزمینی تضمینی بر تداوم شرایط تامین موادغذایی برای آینده است. آیندهای که در آن جنگ آب و غذا، جنگ غله و پروتئین علنی خواهد شد.
برخی کشورها براساس برنامههای استراتژیمحور خود، با حمایت از بخش خصوصی و برمبنای نیاز به آب و محصول، در کشورهای دارای آب و زمین مانند قاره آفریقا، آسیا و مواردی در اروپا اقدام به خرید و اجازه زمین یا مشارکت در کشت فراسرزمینی نمودهاند ولی ما، عمدتا کشت فراسرزمینی را در دایره تنگ دولت دیده بودیم و سه چالش عمده کشت فراسرزمینی:
• ارتباطات بینالمللی و تعامل با دنیا؛
• منابع مالی، تسهیلات حمایتی؛
• مدیران بینالمللی توانمند و کارکشته.
سهلانگاریها باعث شد که حتی استراتژی امنیت غذایی هم نتواند جایگاه خویش را بیابد(در سال 1410 حداقل 50درصد نهادههای کشاورزی-دامی کسری داریم که یا باید افزایش تولید داشته باشیم که نخواهیم داشت یا باید از محل کشت فراسرزمینی یا واردات تامین کنیم.
بخش خصوصی را نیز تقویت نمیکنیم تا در کشت فراسرزمینی بالنده شود و هنوز زخمهای سرمایهدار زالوصفت، از کجا آوردهای، حاکمیت هیاتهای هفتنفره، خان گزیده، مصادره اراضی و اموال و … بر تن کشاورزی و بزرگمالکان، به سرمایهگذاران نهیب میزند که مواظب توسعه فعالیتهای خود باشند.
البته از سال95، هیاتوزیران، پنج دستگاه و نهاد و سازمان وزارت جهادکشاورزی، وزارت امور خارجه، وزارت تعاون، کار و امور اجتماعی، بانک مرکزی و صندوق توسعه ملی را موظف کرد آییننامه اجرایی کشت فراسرزمینی را تهیه و حداقل با اولویتبندی، چهار محصول(ذرت، سویا، جو و دانههای روغنی) برای کشت فراسرزمینی را عملیاتی نمایند.
اما قاعدتا دخالت، حضور و تصمیمات دستوری دولت هر جا که باشد آینده خوبی را نوید نمیدهد.
ابوالقاسم گلباف
سرمقاله ماهنامه دام و کشت و صنعت- شماره ۲۶۳- اردیبهشت ۱۴۰۱