بلوک بریکس پلاس و مسئله کشاورزی و امنیت غذایی
در سال 2001 جیم اونیل، اقتصاددان گلدمن ساکس، در گزارشی با عنوان «رویایی با BRIC تا مسیر 2050» ابداع کرد.
(بخش اول)
در سال 2001 جیم اونیل، اقتصاددان گلدمن ساکس، در گزارشی با عنوان «رویایی با BRIC تا مسیر 2050»، نام اختصاری اصلی "BRIC" را برای توصیف اقتصادهای در حال رشدی که به طور جمعی تا سال 2050 بر اقتصاد جهانی تسلط خواهند داشت، ابداع کرد تا چهار کشور با بالاترین پتانسیل رشد اقتصادی در آن زمان به دنیا معرفی شوند.
اخبار سبز کشاورزی؛ دکتر حسین شیرزاد، تحلیلگر و دکترای توسعه کشاورزی | وی این اصطلاح را برای توصیف گروهی از بازارهای نوظهور با پتانسیل بالا نظیر برزیل، روسیه، هند و چین بکار برد، اما دیری نپایید که این گروه به یکی از محرکهای اصلی اقتصاد جهانی تبدیل شد و به فاصله 7 سال بعد این چهار کشور، اولین نشست سالانه خود را در سال 2009 در "ایکاترین بورگ" روسیه برگزار کردند.
یک سال بعد، آنها از آفریقای جنوبی برای پیوستن به این باشگاه سیاسی دعوت کردند و یک S به اصطلاح BRIC اضافه شد.
امروزه، در مجموع، بلوک بریکس تولید ناخالص داخلی بیش از 26.03 تریلیون دلار در سال 2022 عایدی داشت که کمی بیشتر از ایالات متحده است و پیش بینی می شود که تولید ناخالص داخلی چین تا پایان دهه 2020 از تولید ناخالص داخلی آمریکا پیشی بگیرد و به بزرگترین اقتصاد جهان تبدیل شود.
در همین حال، برخی تخمین میزنند که هند نیز در اواسط قرن از ایالات متحده پیشی خواهد گرفت. از دسامبر 2021، آنها 40 درصد از جمعیت جهان، 25 درصد از تولید ناخالص داخلی اسمی 16 تریلیون دلار، 30 درصد از کره زمین و 18 درصد از کل جریان تجارت جهانی را تشکیل می دادند و مجموعاً 4 تریلیون دلار ارز خارجی در اختیار داشتند.
بیشتر بخوانید : درخشش نخل روغنی در سپهر نظام بهرهبرداری روغنهای گیاهی
پانزدهمین اجلاس سران بریکس در 23 اوت 2023 به میزبانی ژوهانسبورگ، آفریقای جنوبی با موفقیت به پایان رسید. پنج عضو بریکس در مورد اصول راهنما، استانداردها، معیارها و رویههای فرآیند توسعه بریکس به توافق رسیده و در مرحله اول آن به اجماع رسیدهاند.
کشورهای عضو از جمهوری آرژانتین، جمهوری عربی مصر، جمهوری فدرال دموکراتیک اتیوپی، جمهوری اسلامی ایران، پادشاهی عربستان سعودی و امارات متحده عربی دعوت کردهاند تا از اول ژانویه 2024 به عضویت کامل بریکس درآیند.
تجارت غیرنفتی ایران با کشورهای بریکس نزدیک به 40 میلیارد دلار است
تجارت غیرنفتی ایران با کشورهای بریکس نزدیک به 40 میلیارد دلار است و عضویت ایران در بریکس میتواند چشمانداز جدیدی را برای سیاست خارجی و استراتژی اقتصادی کشورمان شکل دهد و پارادایم ژئوپلیتیکی رو به رشد دنیای چندقطبی را تقویت کند، جایی که کشورهایی مانند روسیه، چین، ایران و هند تلاش میکنند تا اهرم تعادلی برای نفوذ غرب ایجاد کنند.
ایران جدای از روایط راهبردی با چین و روسیه (ایران با چین یک قرارداد همکاری استراتژیک 25 ساله و با روسیه نیز یک قرارداد 20 ساله مشابه منعقد کرده است) روابط خوبی نیز با سه کشور دیگر عضو بریکس دارد.
برزیل یکی از شرکای اصلی تجاری ایران در آمریکای لاتین است. هند امیدوار است روابط خود با ایران را برای ساخت بندر چابهار که شبه قاره را از طریق ایران به آسیای مرکزی متصل میکند، از نو بسازد و اگر ایران همچنان در تحریم باقی بماند، میتوانند از ارزهای محلی مانند روپیه برای حمایت از تجارت استفاده کنند.
در این مجموعه از یادداشتها سعی دارم که به تحولات بخش کشاورزی کشورهای عضو بریکس بپردازم.
نگرش به کشاورزی و امنیت غذایی در بین اعضای بریکس
رشد اقتصادی چشمگیر کشورهای بریکس از اوایل دهه 1990 به کانون تحقیقات فزایندهای تبدیل شده است که به دنبال کشف پیامدهای توسعه سریع اقتصادی آنها بر اقتصاد سیاسی جهانی بودند.
بیشتر این ادبیات به بررسی این موضوع پرداخته است که چگونه ظهور سیاسی و اقتصادی کشورهای بریکس باعث ایجاد جغرافیای جدیدی از تولید کالا، زنجیره ارزش، سرمایهگذاری، توزیع، گردش و مصرف شده است.
آنها استدلال میکنند که این روابط نوظهور از شکلهای تولید و مصرف، بهطور فزایندهای آنچه را که تا به حال اقتصاد جهانی تحت تسلط عمدتاً اروپایی-آمریکایی بوده به یک اقتصاد چند مرکزی دیگر تغییر داده است.
اقتصاد کشاورزی-غذایی بهطور خاص نقطه کانونی مهم بسیاری از این مباحث آکادمیک در زمینههای اقتصاد سیاسی کشاورزی و مطالعات توسعه بوده است.
اقتصاد کشاورزی-غذایی یکی از بسیاری از بخشهایی است که با رشد اقتصادی چشمگیر کشورهای بریکس دگرگون شده است.
بیشتر بخوانید: روند تجدید ساختارها در صنعت کشاورزی
بررسی شبکهای از دانشگاهیان و محققان مستقر یا مرتبط با کشورهای بریکس
برجستهترین ابتکار BRICS در مطالعات کشاورزی انتقادی بررسی شبکه ای از دانشگاهیان و محققان مستقر یا مرتبط با کشورهای بریکس بوده با مضمون این مطالعات که چگونه BRICS جریان و تمرکز سرمایه و نیروی کار در تولید محصولات کشاورزی را تغییر داده است.
البته انواعی از تحولات ساختاری که در اقتصاد کشاورزی- غذایی در این کشورها مشاهده میشود را میتوان در سایر بخشهای اقتصادی بریکس نیز مشاهده کرد.
بهعنوان مثال، بخش فناوری و نوآوری، بهویژه از سوی محققان در رشتههای اقتصاد و اقتصاد سیاسی بینالملل مورد توجه قرار گرفته است.
بهعنوان مثال، سرمایهگذاریهای عظیم تحقیق و توسعه (R&D) از طرف چین_ در حال حاضر از نظر حجم سرمایهگذاری (UIS) پس از ایالات متحده در رتبه دوم قرار دارد که به سرعت قابلیتهای نوآوری کشور را افزایش داده، پایگاه دانش فناوری آن را متنوع کرده و با انجام این کار به چین اجازه دادهاند تا وارد مناطق پویای توسعه فناوری شود.
سهم رو به رشد درخواستهای ثبت اختراع با فناوری پیشرفته و دانش فشرده که توسط چین انجام میشود، نمونه مهمی از این روند است این به خودی خود نشاندهنده یک تغییر ساختاری قابل توجه در زنجیرههای ارزش جهانی فناوری است - روابط وابستگی تاکنون با بازیگران خارجی و انتقال دانش خارجی بوده- اما دگرگونی در قابلیتهای تکنولوژیکی چین و روسیه، محصولات کشاورزی در برزیل، مواد معدنی در آفریقای جنوبی و خدمات مبتنیبر فناوری اطلاعات در هند، جغرافیای اقتصادی جهانی تولید، مصرف و مبادله را بهطور چشمگیری تغییر داده است.
بیشتر بخوانید: ال نینو، تهدیدی برای کشاورزی جهانی
بین سالهای 2000 تا 2011، سهم کشورهای بریکس در تولید جهانی از 8 درصد به 19 درصد افزایش یافت. از آنجایی که جریان سرمایه در جستجوی سود بیشتر، مواد خام و نیروی کار ارزانتر، مقررات راحتتر و کاهش مالیات است به سمت جنوب جهان هدایت میشود.
در سطح کلان نیز تغییرات ساختاری بزرگتر در جغرافیاهای اقتصادی بهطور ملموستر در دگرگونیهای اراضی کشاورزی آشکار میشود؛ چنانکه بهعنوان محرک و مقصد رشد اقتصادی در جهان پس از بحران مالی، بریکس جریانهای مالی را دوباره تقویت کرد.
بدین طریق که کالایی شدن روزافزون منابع خام و نیروی کار؛ فرصتهای رانت برای سرمایه خصوصی از طریق تعدیل مقررات و مالیات کم، و جریان سرمایه گذاری مستقیم خارجی را بهطور مداوم در هر پنج کشور بین سالهای 1990 تا 2020 افزایش داد.
هدایت سرمایه بهسمت پروژههای تشنه زمین، تشدید جریانهای مالی به پروژههای بزرگ سرمایه بر و زیرساختی، پیامدهای قابل توجهی بر فشار بر زمین در داخل این کشورها و همچنین در مناطقی که کشورهای بریکس بهعنوان سرمایهگذار در آنها فعال بودهاند، داشته است.
درک تغییرات ارضی، غذایی و زیست محیطی که در این اقتصادهای نوظهور رخ میدهد به منظور درک بیشتر پیامدهای گستردهتر برای دگرگونی کشاورزی جهانی بسیار مهم است.
در این مجموعه، ظهور برزیل را بهعنوان یک قدرت جهانی تجارت کشاورزی و دگرگونیهای کلی تولید، تجارت و جریان سرمایه که از زمان اصلاحات نئولیبرالی در دهه 1990 پدیدار شده است، دربها را به روی سفته بازیهای مالی باز کرده، بخش صنعتی را تضعیف کرده است و منجر به بازسازی مجدد اقتصاد و به ویژه صادرات کشور، نه تنها به دلیل رونق جهانی کالاهای کشاورزی و نه افزایش تقاضا برای کالاهای اولیه از چین بود، بلکه ظهور برزیل به عنوان یک قدرت جهانی تجارت کشاورزی و ورود این کشور به مدارهای جهانی انباشت سرمایه مالی بود.
بیشتر بخوانید: تجربه چین در احداث و نوزایی شهرهای مولد ساحلی دریا پایه
بهعنوان مثال، مدل توسعه کشاورزی برزیل توسط آژانسهای توسعه و موسسات مالی بینالمللی بهعنوان مدلی برای تکرار، نه تنها در آمریکای لاتین بلکه در آفریقا ترویج شده است.
با گسترش سوپرمارکتها در آفریقای جنوبی، این کشور در حال تغییر شکل روابط تولید، توزیع و مصرف از طریق مدل خرده فروشی مواد غذایی "شرکتی-کشت سفارشی" است که کشاورزان در مقیاس کوچک محلی را حذف یا در بهترین حالت به حاشیه رانده می کند.
انقلاب سوپرمارکت ها یا «سوپرمارکتسازی» با فربهی طبقه متوسط شهری و پایگاه مصرف کننده رو به رشد منجر به روابط جدید وابستگی به اقلام غذایی ارزان قیمت تولید شده از بازارهای خارجی (بیشتر آن از آفریقای جنوبی وارد می شود)، در حالی که زنجیره های ارزش تحت کنترل شرکتها، کشاورزان کوچک مقیاس را، حتی در بخش محصولات تازه خوری، بکمک صرفه جویی در مقیاس و استانداردهای تولید خاص صنعتی حذف می کنند.
این امر همچنین درها را به روی شرکتهای چند ملیتی بزرگتر و تمرکز کنترل بر سیستم غذایی در سراسر منطقه باز کرده است. قطعا شرایط کشاورزی در کشورهای بریکس بر پویایی کشاورزی در مناطق مربوطه خود تأثیر میگذارند. تأثیرات درون منطقهای از معاملات زمین و تجارت کشاورزی گرفته تا مهاجرت نیروی کار متفاوت است. در واقع، تغییرات فراملی در سیستمهای کشاورزی- غذایی، از نهادهها به تولید تا فرآوری مشهود است.
تحرک سرمایه و نیروی کار به طرق مختلف با هم ترکیب میشوند که توسط عوامل "کششی و فشاری" هدایت میشود و بازیگران و ذینفعان متعددی را درگیر میکند و اثرات متفاوتی بر کشورهای همسایه دارد.
به نظر منتقدین بدبین، روایات کشورهای بریکس که در حوزه نفوذ خود "نئو امپریالیست" غذا هستند، به وضوح پیچیدگی هایی را که این مشارکت ها به آن توجه می کنند را نشان نمی دهند.
بیشتر بخوانید: نوسازی کشاورزی آینده ساز با قدرت هوش مصنوعی (AI)
پویایی جدید و مراکز متعدد قدرت فراتر از پویایی های تغییر ملی و منطقه ای، با ظهور BRICS قدرتهای متوسط رو به رشد مانند امارات تحت عناوینی چون "هاب غذا یا لجستیک غذایی" منجر به ظهور چیزی شده است که برخی از محققان آن را رژیم غذایی «چند مرکزی» می نامند.
این مفهوم به «مراکز چندگانه قدرت، و طیف متنوعتری از بازیگران کلیدی بینالمللی در ساختار حاکمیت مجموعه انرژی-غذایی، هم از نظر بخشی و هم از نظر ژئوپلیتیکی» اشاره دارد، (برخلاف رژیمهای غذایی تحت سلطه اقیانوس اطلس شمالی در گذشته)؛در حال حاضر، نه تنها قدرتهای سنتی شمال جهانی، بلکه اقتصادهای نوظهورعضو بریکس نیز نقش کلیدی در تغییر پویایی در الگوهای تولید، مصرف و توزیع سیستم کشاورزی و مواد غذایی دارند.
برزیل و چین بهویژه به مکانهای کلیدی برای تولید و مصرف محصولات کشاورزی تبدیل شدهاند، روسیه هم گندم و کود فراوانی دارد، زیرا بازیگران جدیدی (اعم از دولتی و خصوصی) در این کشورها ظهور کردهاند و قوانین و مقررات ضمنی و صریح را تغییر داده و روابط کشاورزی و مواد غذایی را بر اساس یک ساختار باز در مقیاس جهانی شکل میدهند. اگرچه شرکت های چند ملیتی از اقیانوس اطلس شمالی مانند ADM، Bunge، Cargill و Louis Dreyfus (ABCD) هنوز بر تجارت جهانی غلات تسلط دارند، اما شرکت های کشاورزی برزیل و آرژانتین در حال گسترش دامنه فعالیت خود در آمریکای لاتین هستند.
شرکت ملی غلات، روغنها و مواد غذایی چین (COFCO) هم به یک غول جهانی تجارت کشاورزی تبدیل شده است. در حالی که جریان سرمایه و نیروی کار از اقتصادهای نوظهور در سراسر مناطق خود در حال حرکت است، پیامدهای تغییرات کشاورزی فراتر از جریان سرمایه و نیروی کار است.
سیاستگذاران، بوروکرات ها، محققان و بازیگران شرکتی از برزیل، انتقال دانش و تخصص برزیلی را در چندین کشور آفریقایی ترویج می کنند که به نوبه خود به منابع مالی، فنی و سیاسی برای تقلید از مدل توسعه کشاورزی آن نیاز دارد.
پذیرش فناوریها، اشکال جدید تولید، هنجارها و استانداردهای مبتنی بر تجربه برزیل، موقعیت آن را بهعنوان یک قدرت جهانی تجارت کشاورزی تقویت میکند و «پایههایی را تشکیل میدهد که سرمایهگذاریها و تجارت کالا بر اساس آن بنا میشوند.
بیشتر بخوانید: مراکش و استفاده از قدرت نرم ژئوپلیتیک کود
انگیزه های اساسی ارتباطات رو به رشد تجارت کشاورزی جنوب-جنوبی بین برزیل و آفریقای جنوبی و پویایی های جدید در روابط جهانی کشاورزی-غذایی نشان دهنده تغییر از تسلط اقیانوس اطلس شمالی به یک سیستم غذایی چندمرکزی تر است. اقتصادهای نوظهور به سایتهای کلیدی برای تولید و مصرف محصولات کشاورزی تبدیل شدهاند که دیگر به سرمایه یا بازارهای آتلانتیک شمالی وابسته نیستند. با این حال، این صرفاً موضوع بازتولید سیستم های تولید و نظام های بهره برداری جدید نیست، بلکه دگرگونی وسیع در زنجیرهارزش و سیستمهای کشاورزی و غذایی گستردهتراست.
پس ظهور اقتصادهای نوظهور را باید در ارتباط با قطب های قدیمی سرمایه جهانی، که توسط آمریکای شمالی و اروپا نمایندگی می شود، تحلیل نمود. چون سیاستهای نئولیبرال و «اجماع واشنگتن» که بهعنوان ایدئولوژی غالب در دهه آخر قرن بیست و یکم حاکم بود، تا حد زیادی بیاعتبار شدهاند، همچنین بسیاری از کشورهای در حال توسعه (بیشتر در آمریکای لاتین) به دنبال فاصله گرفتن از وابستگی به بازار و سیاست ایالات متحده هستند. ظهور سیاسی و اقتصادی کشورهای بریکس و قدرتهای منطقه ای و بحران های مالی دهه گذشته و رکود مرتبط با آن در قطب های قدیمی، اقتصاد سیاسی جهانی را تغییر داده است.
اتحادهای جدید و تأکید مجدد بر نقش دولت در توسعه در میان این قدرت های در حال ظهور، اکنون نیز برنامه های توسعه بین المللی را شکل می دهد. در طول دهه گذشته، روابط چین و آمریکای لاتین - از نظر تجارت، مالی و سرمایه گذاری - در قالب مشارکت های نوظهور و مفهوم همکاری جنوب-جنوب دگرگون شده است. همه اینها نشان می دهد که تجارت بین خود کشورهای بریکس، نه تنها به دلیل رونق کالاهای خاص، بلکه به واسطه معاملات تجاری دوجانبه و در کل منافع این گروه تسهیل شده است.
این قدرتهای سیاسی و اقتصادی نوظهور با هم و به طور جداگانه، به طور فزایندهای مراکز قدیمی سرمایه جهانی در اقیانوس اطلس شمالی را به چالش میکشند، زیرا خود را به عنوان مکانهای جدید انباشت، گردش و مصرف سرمایه جهانی، که توسط گفتمانهای همکاری «جنوب-جنوب» ترویج میشود، تثبیت میکنند.
بیشتر بخوانید: کشاورزی برزیل و تجربه چهار دهه آگرو-نئولیبرالیسم
اقتصادهای گروه BRICS از طریق تعدادی از ابتکارات سیاستی توسعه یافتند که کاملاً بر ابزارهای سیاست صنعتیسازی جایگزینی واردات (ISI) متمرکز بود، از جمله تعرفههای بالا، یارانهها، کنترلهای هدفمند واردات و در نهایت، استراتژی صادرات محور؛ ابتکار سیاست ISI در دهه های گذشته انتقادهای مختلفی را دریافت کرده است.
این ابتکار توسط برخی از حامیان نئولیبرال بیشتر در دهه های 1970 و 1980 بدلیل کم وجهی به رشد بخش خصوصی مورد انتقاد قرار گرفته است. کشورهای بریکس ساختار اقتصادی نامتعادلی دارند. متوسط سطح بخش خصوصی در اقتصاد تقریبا 50 درصد کمتر از میانگین کشورهای توسعه یافته است.
با این تفاسیر، نشست سران بریکس 2023 روز سه شنبه در ژوهانسبورگ با یک مجمع تجاری آغاز شد که در آن نمایندگانی از برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی به موضوعات کلیدی مانند تقویت تجارت کشاورزی در داخل بلوک و توسعه شرکت های کوچک و متوسط (SMEs) اشاره کردند. و همکاری اقتصادی نمایندگان در این مجمع همچنین از یک استراتژی حمل و نقل هوایی با هدف مقابله با مسائل زیرساختی و حل موانع زنجیره تامین در داخل بلوک برای ایجاد گذرگاه دسترسی آسان در کشورهای بریکس رونمایی کردند.
آنان معتقدند که یک استراتژی حمل و نقل هوایی و برنامه جامع برای اطمینان از برقراری ارتباط هوایی بین کشورهای بریکس، ایجاد جریانی از محمولهها، مسافران و بازرگانانی است که برای انجام تجارت و ترویج تجارت سفر میکنند. تقویت تجارت کشاورزی در داخل بلوک یکی از موضوعات اصلی افتتاحیه امسال بریکس بود.