مدیرپروری منسوخ شده است
در دنیا مرسوم و تعریف شده است که افراد در اثر کار و کوشش از آغاز مراحل یادگیری و طی کردن تجارب بسیار، میتوانند در مصدر امور مرتبط قرار گیرند

در دنیا(نهفقط در کشورهای پیشرفته) مرسوم و تعریف شده است که افراد در اثر کار و کوشش از آغاز مراحل یادگیری و طی کردن تجارب بسیار، میتوانند در مصدر امور مرتبط قرار گیرند.
اخبار سبز کشاورزی؛ این مرتبه شاگرد-استادی قرنها است که در بخش خصوصی و حکومتی در جهان(کمونیستی و سرمایهداری) رواج دارد.
همانگونه که بوعلی سینا، شاگرد و سپس دستیاری در کنار خود داشت و به نسبت رشد وی و در صورت رسیدن به مهارت در آن رشته، بهعنوان دستیار، همکار و حتی جانشین از او استفاده میکرد.
در حکومتها و ادارات نیز با استخدام کارمند و طی سلسله مراتب کارمندی، کارشناسی و در صورت پیشرفت کاری و بر آمدن از عهده آزمونها، پستهای مدیریتی به وی سپرده میشود.
مروری بر آرشیو مدیرپروری در ایران حداقل تا یکی دو دهه پیش نشان میدهد مراکز خدمات کشاورزی در روستاها، همواره ملاک گزینش مهندسان بود که در مزرعه حضور مییافتند و پا بهپای زارعان، باغداران، دامداران و مرغداران کار میکردند و دروس دانشگاه را در کنار تجربه کشاورزان(علم و عمل) تکمیل مینمودند.
از بین هزاران کارشناس شاغل در مراکز خدمات کشاورزی بهمرور، پرکارترین، داناتر، دقیقترین و کارآمدترین آنان انتخاب و بهعنوان مهندس و کارشناس در کشاورزی شهر و شهرستان مسئولیت داده میشد. مدیران وقت، با شناختی که از توانمندی آنان پیدا می کردند؛ افراد شاخص و کاری، اهل مشارکت، انتقادپذیر و ... را برای پذیرفتن سمتهای معاون اداره، رئیس اداره، معاون ادارهکل، رئیس سازمان و ... معرفی مینمودند.
روسای سازمان با ارائه گزارش کار و آمار واقعی به مرکز بهطور خودکار در آزمونهای ذهنی مدیران بالادست رتبه میگرفتند و افراد شاخص در شورای معاونان وزارتخانه- سمینارها و نشستهای ملی، خودی نشان میدادند و به مرور معاونان وزیر از بین آنان برگزیده میشد.
رئیسجمهور دانا و دلسوز مملکت نیز هنگام معرفی وزیران، صرفا از بین معاونان و روسای سازمانهای موفق، فردی را برای پُست وزارت به مجلس معرفی میکرد. یعنی از بین هزاران کارشناس مرکز خدمات با آموزش، تحقیقات، ترویج و ... پس از کارآزمایی، گذراندن موفق دورههای مختلف، ارزیابیها و سنجشهای فراوان، هر سال دو یا سه رئیس سازمان، یکی دو معاون وزیر یا رئیس موسسه و مرکز و درنهایت هر سه یا 4 سال یک وزیر دانا و توانا با شهامت، مستقل و مورد قبول بدنه بالا میآمد؛ چون از خود آنان بود.
این یعنی شایستهسالاری و انتخاب مدیرانی که در هر روز کاری خود از آزمونهای مختلف سربلند بیرون میآیند و مجموعه زیردست نیز براساس اعتماد، از آنان حرفشنوی خواهند داشت.
آنچه ساختار بوروکراسی کشور را در تمام سطوح دچار مشکل و معضلات غیرقابل کرده است؛ همان طی نکردن مراحل علمی، تجربی و کسب مدارج شایستگی برای احراز رتبههای سازمانی و مناسب مربوط به یک شغل و منصب است؛ که متاسفانه اکنون در کشور به آن اهمیت داده نمیشود.
شاهد بودهایم که در تغییر دولتهای این چهل و اندی سال، با انتخاب رئیسجمهور، به شیوة اتوبوسی، تمامی افراد تغییر منصب داده که چهبسا افراد شاخص، باتجربه و کاردانی از ادامه خدمترسانی محروم و افرادی ناپخته، گاه نا آگاه حتی نسبت به منصب جدید با اقوام نسبی و سببی، قومیتی، همباندی، جای مدیران دوره قبل را اشغال میکنند.
نتیجه مستمر این روش ناشایست، تنزل کیفیت خدمترسانی و اجرای وظایف بوده است. رئیسجمهور یا وزیر و معاونان آنان، یک دوره و یا حداکثر دو دوره چهارساله در چنین مناصبی به کار اشتغال دارند؛ اما فردی که از اولین مراحل استخدامی، تجربه و دانش بسیاری آزمود و آموخت و دانش کافی نسبت به وظایف محوله خود به دست آورد و بهطور متوسط با سی سال کار و تجربه با واجد شرایط بودن، امتیازهای لازم را برای پستهای بالاتر به دست بیاورد تا بتواند پلههای پیشرفت را بهتدریج بگذراند؛ اما با انتخاب رئیسجمهور جدید، از گردونه فعالیت کنار گذاشته میشود.
متاسفانه جامعه اداری کشور، اعماز سه قوه، کمتر بر مبنای دانش و تجربه، نسبت به انتصاب افراد اقدام و اسیر خواستة گروهها و باندهای فکری و مبتنیبر حفظ منافع میگردند. حاصل چنین تحولات اکثرا منفی، رشد نارضایتی در سطح جامعه، آسیب به منافع ملی، خسارت به ارزشها و قواعد و بسیاری مشکلات دیگر را در پی دارد. متاسفانه همچنان شاهد ادامة آن هستیم و گویی که نباید تغییر و تحولی دگرگونکننده در این راه و رسم ناصواب رخ دهد.
ماهنامه دام و کشت و صنعت - شماره ۳۰۰ - امرداد و شهریور ۱۴۰۴