از آقامحمدخان تا پزشکیان؛ چرا پایتخت به فکر انتقال افتاد؟
تهران پایتخت ۲۳۹ ساله ایران: چگونه میتوان تابآوری پایتخت را احیا کرد؟+ عکس
تهران پایتخت ۲۳۹ ساله، دیگر تاب ندارد. چرا پایتخت به فکر انتقال افتاد؟ ریشههای افول و راهکارهای بازگرداندن تابآوری به پایتخت را بخوانید

اینجا تهران است؛ شهری که روزگاری نماد تابآوری بود. انارستانهایش زبانزد بود و کوههای البرز، سدی طبیعی در برابر هر تهدیدی.
اخبار سبز کشاورزی؛ آقامحمدخان قاجار ۲۳۹ سال پیش، در رقابت با اصفهان و شیراز و تبریز، آن را به دلیل موقعیت استراتژیک و امنیتی برگزید تا پایتخت ایران بماند. اما چرخ روزگار چرخید و این شهرِ چهار کیلومتر مربعی، حالا کلانشهری شده که دیگر نه از آن آبوهوای خوشش خبری است و نه از تابآوری اولیهاش.
امروز، دود و ساختمانهای سر به فلک کشیده، میداندار آسمان آن هستند و فقدان برنامهریزی شهری در دهههای گذشته، آن را به جایی رسانده که زمزمههای انتقال پایتخت -از هاشمی رفسنجانی تا محمود احمدینژاد و اخیراً اظهارات رئیسجمهوری مسعود پزشکیان مبنی بر "اجبار" به انجام این کار- بار دیگر بر سر زبانها افتاده است.
در حالی که آخرین بار، مهرماه امسال، رئیسجمهوری ایده انتقال به مکران را جدی خواند، این پرسش اساسی مطرح میشود: تهران چه بر سرش آمد که ۲۳۹ سال پایداریاش، اکنون در معرض بحث و تردید است؟ در این گزارش، با نگاهی به ریشههای تاریخی انتخاب تهران و بررسی عوامل شهری، راهکارهای بازگشت تابآوری به پایتخت را بررسی میکنیم.
بیشتر بخوانید: مکران جایگزین تهران؟
چرا تهران، پایتخت شد؟ روایت تاریخی تابآوری
تاریخ سیاسی ایران نزدیک به چهل بار تغییر مرکز را تجربه کرده است؛ از اصفهان صفوی تا شیراز زندیه، و سرانجام تهران قاجار. اما چرا آقامحمدخان، این شهر را در سال ۱۱۶۵ شمسی انتخاب کرد؟
فرزانه ابراهیمزاده، پژوهشگر تاریخ، در گفتوگو با «...» (نام رسانه شما) توضیح میدهد که دلایل فراتر از صرفاً نزدیکی به پایتخت ایل قاجار (استرآباد) بوده است. به گفته او، انتخاب تهران یک تصمیم استراتژیک بر اساس ملاحظات امنیتی بود:
-
سد طبیعی البرز: تهران با پشتوانه کوههای البرز، یک سد طبیعی در برابر حملات شمالی (روسها) و غربی (عثمانی) داشت.
-
فاصله استراتژیک: موقعیت جغرافیایی تهران نه آنقدر نزدیک به مرزهای آسیبپذیر شمال و شمالغرب بود که سریعاً مورد تهاجم قرار گیرد (مانند تبریز)، و نه آنقدر دور که مدیریت بحران را دشوار کند.
-
اثبات پایداری: خانم ابراهیمزاده تاکید میکند که تهران در طول این ۲۳۹ سال، تابآوری خود را در برابر حملات خارجی به خوبی ثابت کرده است. روسها و عثمانیها هرگز نتوانستند مستقیماً به آن برسند و اشغال تهران در جنگهای جهانی نیز از طریق شهرهای شمالی و غربی صورت گرفت؛ «تهران شهری است که بهدلیل تابآوری در مقابل حملههای خارجی، موقعیت استراتژیک و طبیعیاش مکان مناسبی بود.»
اما این شهر کوچک چهار کیلومتر در چهار کیلومتری که با تابآوری انتخاب شد، چطور به این نقطه از دلزدگی و کاهش کیفیت زندگی رسید؟
قربانی مزیتها: آنچه تابآوری شهر را از بین برد
سولماز حسینیون، پژوهشگر شهری، معتقد است که تهران قربانی مزیتهای اولیه خود شد. تمرکزگرایی افراطی و توسعه بدون ضابطه در دهههای اخیر، مهمترین عامل کاهش تابآوری این پایتخت است.
تمرکزگرایی و تخریب سرمایههای طبیعی
تهران با جاذبههای فضایی و طبیعت غنیاش شکل گرفت، اما به گفته حسینیون، مجموعهای از عوامل این ظرفیتها را نابود کرد:
-
بلعیده شدن منابع: تمرکز بیش از حد امکانات اقتصادی، سیاسی و انسانی کشور در تهران، در عین حال که سرمایههای کشور را جذب کرد، موجب نابودی محیط طبیعی شهر و عبور از ظرفیتهای محیطزیستی شده است.
-
ضدیت با طبیعتمحوری: در حالی که راهحل شهرهای پیشرفته برای رسیدن به تابآوری، راهحلهای طبیعتمحور (مانند احیای رودخانهها و افزایش فضای سبز) است، در تهران شاهد قطع درختان و از بین رفتن سرمایههای طبیعی بودهایم.
-
کاهش حس تعلق: از بین رفتن کیفیت محیطی، به تدریج حس تعلق اجتماعی و وابستگی به مکان را کاهش داده و شهروندان را از پایتخت دلزده کرده است.
تصویری از ناصر الدین شاه قاجار به همراه چاگران و مخلصان و درباریان در میدان مشق تهران
ضوابط شهرسازی؛ دشمن پنهان تابآوری
از دیدگاه این پژوهشگر، قوانین و مقررات شهری، به خصوص ضوابطی که تحت عنوان «بافت فرسوده» (و اخیراً «بازآفرینی پایدار») تعریف شدهاند، به جای تقویت، تابآوری تهران را کاهش دادهاند:
-
تخریب هویتی: از بین بردن بافتهای تاریخی به بهانه فرسودگی، بزرگترین ضربه به حس تعلق است؛ در حالی که حفظ هویت و خاطرات شهر از مهمترین ارکان تابآوری محسوب میشود.
-
بحرانهای پیچیده: زلزله، آلودگی هوا و ترافیک، مهمترین ریسکهای تهران هستند. اما ضوابط نوسازی، حتی در مسئله زلزله، به جای مقاومسازی (مانند الگوی ایتالیا) به تخریب و نوسازی سوق دادهاند که لزوماً استحکام را تضمین نمیکند. حسینیون هشدار میدهد که بحرانهایی نظیر فرونشست زمین در ترکیب با زلزلههای کوچک، میتوانند عواقب فاجعهبار یک زلزله بزرگ را به همراه داشته باشند.
راه بازگشت: چگونه تابآوری به پایتخت بازمیگردد؟
علیرغم این چالشهای عمیق، پژوهشگران معتقدند که بازگشت تابآوری به این پایتخت ۲۳۹ ساله، غیرممکن نیست؛ اما نیازمند بازنگریهای جدی در رویکردهای مدیریتی و شهرسازی است:
-
تمرکز بر راهحلهای طبیعتمحور: توسعه فضای سبز، احیای رودخانهها و بازگرداندن حریم آنها به طبیعت اولیه، اصلیترین گام در عصر تغییرات اقلیمی برای تقویت تابآوری زیستمحیطی است.
-
حفظ هویت شهری: بازنگری در قوانین «بازآفرینی پایدار» و توقف تخریب بافتهای تاریخی و قدیمی برای حفظ خاطرات شهر و هویت آن، به بازگرداندن احساس تعلق شهروندان کمک شایانی خواهد کرد.
-
تأمین فضاهای باز در برابر زلزله: برای مقابله با بحران زلزله، علاوه بر بازنگری در ضوابط ساختوساز، باید فوراً فضاهای باز شهری (که در حال از بین رفتن هستند) را برای اسکان اضطراری مردم در نظر گرفت.
-
توسعه پارکینگ و حملونقل عمومی: یکی از عوامل اصلی آلودگی هوا، ترافیک است. توسعه پارکینگهای طبقاتی گسترده (همانند شهرهای توسعهیافته) و تقویت شبکه حملونقل عمومی، گامی عملی برای کاهش آلودگی و افزایش تابآوری تنفسی شهر است.
در پایان، سولماز حسینیون معتقد است که بسیاری از اشتباهات شهرسازی در تهران، به یک "رودربایستی علمی" تبدیل شده است؛ جایی که کسی تمایل ندارد اشتباه بودن روند فعلی را بپذیرد.
اگر مسئولان در یک اجماع علمی، بازنگری در قوانین سودآور اما مخرب را متوقف کنند، میتوان امید داشت که تابآوری به پایتخت بازگردد و تهران از قربانی شدن در دام مزیتهایش نجات پیدا کند.
منبع: پیام ما