کردستان در آتش و ماتم
شهدای محیطزیست کردستان: قهرمانانی که در آتش سوختند!
قلب کردستان در سوگ است! سه شهید محیطزیست کردستان، حمید مرادی، چیاکو یوسفینژاد و خبات امینی، جانشان را در راه نجات آبیدر فدا کردند.

قلب کردستان در سوگ است! سه شهید محیطزیست کردستان، حمید مرادی، چیاکو یوسفینژاد و خبات امینی، جانشان را در راه نجات آبیدر فدا کردند.
به گزارش اخبار سبز کشاورزی؛ این فاجعه دردناک، پرسشهای جدی را درباره مسئولیت دولت و عدم حمایت از داوطلبان مطرح کرده است. تا کی جوانانمان باید قربانی بیتدبیری باشند؟
بیشتر بخوانید: پرونده ۱۰۴ محیطبان جانباخته در حفاظت از محیطزیست به کجا رسید؟
فریاد "شهید نامره" در سوگ قهرمانان
آیا میدانید چه اتفاقی افتاده که مردم کردستان، غمزده و خشمگین، با گلهای سرخ و فریاد "شههید نامره" (شهید نمیمیرد) جوانانشان را به خاک میسپارند؟ در روزهای گذشته، کردستان در عزای عمومی فرو رفته است. سه تن از مدافعان بیادعای محیطزیست، حمید مرادی، چیاکو یوسفینژاد و خبات امینی، در نبردی نابرابر با شعلههای آتش، جانشان را فدای طبیعت کردند.
این قهرمانان، صبح دوشنبه در روستای حسنآباد و آرامستان بهشت محمدی سنندج به خاک سپرده شدند، در کنار یاری دیگر، حمید مرادی، که جمعه پیش آرام گرفته بود. پرسش تلخی که بر لبان همه جاری است این است: چرا جوانان ما باید در آتش بسوزند؟ چرا هر روز گوشهای از جنگلهای زیبای کردستان طعمه حریق میشود؟
فداکاری بیبازگشت: داستان سه شهید آبیدر
ظهر یک پنجشنبه هولناک، دوم مرداد ماه (اشاره به گذشته)، مدافعان محیطزیست، تاب نیاوردند. آتش از آبیدر، نماد سنندج، به سمت حسنآباد شعله میکشید و آنها بیدرنگ برای مهار آن راهی ارتفاعات شدند.
اما در شیب یکی از کوهها، جایی که منابع طبیعی حتی زحمت آتشبَر زدن را هم به خود نداده بود، گرفتار حلقه آتش شدند. آن روز، خبات، چیاکو و حمید با بالگرد اورژانس به بیمارستان کوثر منتقل شدند، اما سرنوشت تلخی در انتظارشان بود.
حمید مرادی، وکیل پایه یک دادگستری و عضو فعال انجمن «شان شنە نوژین» کردستان، همان روز اول بر اثر شدت سوختگی و جراحات، جان به جان آفرین تسلیم کرد.
چیاکو یوسفینژاد، ورزشکاری قهرمان و مدالآور در رشته مچاندازی ایران و قزاقستان، تنها تا یکشنبهشب، یعنی یک روز پس از تولد ۲۴ سالگیاش، دوام آورد و سپس پر کشید.
خبات امینی، کارمند اداره کار استان، صبح دوشنبه در همان زمانی که مردم در آرامستان مشغول عزاداری بودند، در بیمارستان درگذشت.
از گروه فداکاران، آریا سلیمی، کیوان منصوری و کنعان سدودی به صورت سرپایی درمان شدند، گرچه هنوز با تنگی نفس دست و پنجه نرم میکنند. محسن حسینپناهی و مصطفی هژیری نیز همچنان بستری هستند و نگرانیها برای وضعیت محسن رو به افزایش است.
یاد و خاطرهای جاودان: چیاکو، کوهزاد؛ خبات، مبارز
چیاکو، به معنای "کوهزاد" و "فرزند کوه" بود. مراسم بدرقهاش در آرامستان حسنآباد، سراسر سیاهپوش بود. او مربی باشگاه دالکورد سنندج و قهرمان مچاندازی بود که صدها نفر پیکرش را بدرقه کرده و برایش خواندند: "تو خورشیدی، تو مبارزی". پدر حمید مرادی نیز در این مراسم حضور داشت و از جوانانی گفت که اکنون "شهید" شدهاند. دوستان چیاکو از او به عنوان کسی یاد میکنند که حتی در اوج مهار آتش، به فکر آب رساندن به دوستان تشنهاش بود.
ساعت ۵ عصر نوبت خداحافظی با خبات بود؛ "مبارز" طبیعت. او در کنار دوست و همرزمش، حمید، در آرامستان بهشت محمدی سنندج به خاک سپرده شد و باز هم فریاد "شهید نامره" از عمق جان عزاداران برخاست.
دانیال محمودی، عضو انجمن محیطزیستی «شنه نوژین کردستان»، از فعالیتهای بیوقفه خبات در آبیاری نهالها و پاکسازی منطقه "گرزه کوور" گفت. فرشاد اسماعیلی، فعال حقوق کارگری، نیز نوشت: "چیاکو نامش نام کوه بود، جانش فدای کوه شد. خبات امینی هم برای پاسداری از آبیدر جان خود را از دست داد."
فاجعهای به نام "وظیفه فعالان محیطزیست": آیا مردم آتشنشانند؟
در مراسم خاکسپاری چیاکو، صدای اعتراضات بالا گرفت. یکی از حاضران با گلایه از مسئولان گفت: "زیر کولرهای گازی مینشینند و عرضه ندارند سری به آتشسوزیها بزنند... تا کی فرزندانمان در شعلههای آتش بسوزند؟"
دانیال محمودی با صدای بلند اعلام میکند: "اطفای حریق وظیفه فعال محیطزیست نیست!" این وظیفه بر عهده ارگانهای دولتی با امکانات ویژه، اعتبارات مالی و نیروی انسانی است. او توضیح میدهد که چگونه سازمان منابع طبیعی و آتشنشانی در موارد آتشسوزی، به جای اعزام نیروهای متخصص خود، با نیروهای مردمی تماس میگیرند و عملاً شرایط به گونهای است که اگر مردم نباشند، آتشها مهار نمیشوند.
محمودی به سوءمدیریت فاجعهبار پارک جنگلی آبیدر نیز اشاره میکند. این پارک از سال ۱۳۹۲ به مدت ۳۰ سال به شهرداری واگذار شده است. شهرداری با وجود کسب درآمدهای کلان از امکاناتی مانند بوفه، زیپلاین و رستوران، هیچ هزینهای برای اطفای حریق و حفاظت از این نماد سنندج نمیکند. حتی یک پایگاه مجهز به تجهیزات آتشنشانی در آنجا وجود ندارد. او مثالی میآورد از هفته گذشته که اطراف پایگاه یگان حفاظت منابع طبیعی کردستان آتش گرفت و با وجود دوربینهای حفاظتی، نه تنها مقصران شناسایی نشدند، بلکه آتش هم مهار نشد!
زخم عمیق بر پیکر زاگرس: آتشسوزیهای عمدی و بیتدبیری دولتی
یوسف قادریان، عضو انجمن ژیوای پاوه کردستان، معتقد است افزایش بیسابقه آتشسوزیها در کردستان کاملاً عمدی است. او از ۳۲ مورد آتشسوزی تنها در پاوه از ابتدای سال میگوید و زمینخواری و تغییر کاربری اراضی را دلیل اصلی میداند.
عرفان حسینی، عضو انجمن سبز چیا در مریوان، از ۱۲۰ مورد آتشسوزی در مریوان از ابتدای سال جاری خبر میدهد و با خشم میپرسد: "حاکمیت اینجا چهکاره است؟ این مردم مگر آتشنشانند؟"
حسینی تاکید میکند که نیروهای مردمی و سازمانهای مردمنهاد، با دستانی خالی و تنها با دمندهها، بیل و شنکش که خودشان تهیه کردهاند، به دل آتش میزنند. او همچنین از عدم آموزش صحیح نیروهای مردمی و حتی نیروهای پیمانکاری منابع طبیعی گله میکند.
دو سال پیش انجمن چیا به نشانه اعتراض از شرکت در اطفای حریق خودداری کرد، اما به گفته حسینی: "بیشتر از این نتوانستیم طاقت بیاوریم. باز هم به دل آتش زدیم." مردم نمیتوانند سوختن داشتههای طبیعی خود را ببینند، اما دولت نیز "قدر سرمایه مردمی را نمیداند و به شعار بسنده میکند."
این فاجعه تلخ، بار دیگر زنگ خطر را برای مسئولان به صدا درآورده است. تا چه زمانی باید شاهد قربانی شدن جوانان فداکار سرزمینمان در برابر بیتدبیریها و کمبود امکانات باشیم؟ آیا وقت آن نرسیده که به جای شعار، شاهد اقدام عملی باشیم؟