فاضلاب عمان: گنجینهای که به چرخه بازمیگردد/ الگویی برای ایران
نگاهی دقیق به سیستم نوآورانه مدیریت فاضلاب در عمان؛ کشوری که با تصفیه ۱۰۰٪ فاضلاب شهری، آن را به منبعی حیاتی برای کشاورزی و صنعت تبدیل کرده است

در کشوری چون عمان، جایی که باران پدیدهای نادر و ارزشمند است و هر قطره آب، حکم یک سرمایه اقتصادی را دارد، مفهوم «فاضلاب» معنایی دگرگون یافته است. این همسایه جنوبی ایران در خلیجفارس، دیگر تنها با اتکا به ثروت نفت و گاز شناخته نمیشود، بلکه با سرمایهگذاری عظیم در زیرساختهای مدیریت آبهای آلوده، توانسته فاضلاب را به منبعی استراتژیک برای آبیاری، کشاورزی و توسعه صنعتی خود بدل کند.
اخبار سبز کشاورزی؛ در مقابل، ایران با هدررفت ۳۵ درصدی آب تصفیهشده پیش از رسیدن به دست مصرفکنندگان، همچنان با بحران جدی کمبود آب دست و پنجه نرم میکند.
«حیا واتر»: معماری هوشمندانه مدیریت فاضلاب در عمان
قلب تپنده این سیستم نوآورانه، شرکت دولتی «حیا (Haya Water)» است. این نهاد از سال ۲۰۰۲ میلادی، با اجرای برنامهای یکپارچه، جمعآوری، تصفیه و بازچرخانی آب فاضلاب را در سراسر کشور در دستور کار قرار داده است. هدف اصلی، «تبدیل فاضلاب به یک منبع استراتژیک برای بقای کشور در اقلیمی خشک» تعریف شده است.
شبکهای گسترده از لولههای زیرزمینی و ایستگاههای پمپاژ مدرن، آبهای آلوده را در شهرهای بزرگی چون مسقط و صلاله، بدون هیچگونه نشتی یا هدررفت، به تصفیهخانههای پیشرفته هدایت میکنند.
این تصفیهخانهها با بهرهگیری از فناوریهای روز دنیا نظیر فیلتراسیون غشایی و اشعه فرابنفش، آب آلوده را تا سطحی کیفی میرسانند که اگرچه برای آشامیدن مناسب نیست، اما برای حیات طبیعت و رونق اقتصادی کشور نقشی حیاتی ایفا میکند.
برنامهریزی دقیق با اعداد: فراتر از شعار، در مسیر عمل
آمارها گویای موفقیت این برنامه هستند. در سال ۲۰۱۰ میلادی، حدود ۹۷.۸ میلیون مترمکعب فاضلاب در عمان تصفیه شد و با گسترش روزافزون زیرساختها، این رقم تا سال ۲۰۳۰ به صد میلیون مترمکعب در سال خواهد رسید. نکته قابل تأمل، نه تنها حجم تصفیه، بلکه میزان استفاده مجدد از این آب است.
بخش عمدهای از آب تصفیهشده، حدود سهچهارم آن، صرف آبیاری فضای سبز، کشاورزی و مصارف صنعتی میشود. حتی در اقدامی خلاقانه، عمان از قناتهای سنتی «أفلاج» برای انتقال آب تصفیهشده به مناطق کشاورزی بهره میبرد؛ ترکیبی هوشمندانه از میراث فرهنگی و فناوری مدرن که در کمتر کشوری در منطقه دیده میشود.
هرچند مفهوم «تصفیه صددرصدی» برای کل کشور هنوز به طور کامل محقق نشده، اما «حیا» موفق به تصفیه کامل تمام فاضلابهای جمعآوریشده در مناطق تحت پوشش شبکه خود شده است. این دستاورد، که شامل ۷۸ درصد بازیافت واقعی آب میشود، در مقایسه با بسیاری از کشورهای پیشرفته و ایران، بسیار چشمگیر است.
سیاست سبز، آیندهای پایدار
آنچه الگوی عمانی را برجسته میسازد، صرفاً فناوری و اعداد نیست، بلکه سیاستگذاری دقیق و دوراندیشانهای است که این کشور را به نمادی از مدیریت پایدار آب تبدیل کرده است.
وجود یک شرکت واحد و متمرکز مسئولیت جمعآوری، تصفیه و استفاده از فاضلاب را بدون هیچگونه تداخل یا موازیکاری نهادی بر عهده دارد. قوانین سختگیرانه و اجرایی، تخلیه فاضلاب خام به طبیعت را منع کرده و صنایع را موظف به تصفیه پیش از تخلیه میسازد. از سوی دیگر، برنامههای آموزش عمومی، نگرش مردم را نسبت به آب بازچرخانی شده از ترس به مسئولیت و غرور تغییر داده است.
سرمایهگذاری در آینده: ۷ میلیارد دلار برای یک هدف بزرگ
در پشت این سیاستهای موفق، سرمایهگذاری عظیمی نهفته است. عمان برای توسعه شبکه فاضلاب و بازیافت آن تا سال ۲۰۴۰ میلادی، حدود ۷ میلیارد دلار سرمایهگذاری برنامهریزی کرده است. این رقم، برای کشوری با وسعت عمان، بسیار قابل توجه است و نشان از اولویت بالای این مسئله برای دولت دارد. منابع مالی این پروژهها از بودجه عمومی، مشارکت شرکتهای بینالمللی و همکاری بخش خصوصی تأمین شده است.
الگویی میان بیابان و دریا: راهی برای برونرفت از بحران آب
در منطقهای که آب همواره به عنوان یک مسئله سیاسی و اقتصادی مطرح بوده، عمان توانسته است با بازتعریف فاضلاب، آن را از یک معضل به یک فرصت تبدیل کند. با تصفیه صددرصدی فاضلاب در مناطق شهری و بازیافت ۷۸ درصد آن برای مصارف غیرشرب، این کشور در میان کشورهای خاورمیانه پیشرو است و در رتبههای میانی آسیا و جهان قرار دارد.
این موفقیت، نتیجه الگوبرداری هدفمند از کشورهای صنعتی چون ژاپن و برخی کشورهای اروپایی است؛ تجربهای که با سرمایهگذاری اولیه ۱.۲ میلیارد دلاری شکل گرفته و امروز میتواند به الگویی قابل دسترس برای کشورهای خشک اقلیم منطقه تبدیل شود.
ایران؛ فرصتی که زیر زمین مانده است
ایران، با وجود چالشهای جدی در زمینه هدررفت آب، فرسودگی زیرساختها و قطعیهای مکرر، میتواند با الهام از الگوی عمان، نگاهی نو به مسئله فاضلاب داشته باشد. این «پساب» که در بسیاری از شهرها یا جمعآوری نمیشود و یا بدون تصفیه به رودخانهها و زمینهای کشاورزی میرسد، پتانسیل تبدیل شدن از یک تهدید زیستمحیطی به یک منبع حیاتی را دارد. فقدان مدیریت متمرکز، سرمایهگذاری ناکافی در توسعه زیرساختها و عدم گفتمان عمومی برای تغییر نگرش نسبت به آب بازچرخانی شده، موانع اصلی در این مسیر هستند.
زمان آن فرا رسیده است که با دیدگاهی تازه، فاضلاب را نه زباله، بلکه سرمایهای زیستمحیطی ببینیم. اینکه آیا این گنجینه زیرزمینی را پنهان نگه داریم یا آن را به منبعی برای پایداری تبدیل کنیم، تصمیمی است که سیاستمداران امروز باید برای آینده ایران اتخاذ کنند. عمان راه خود را انتخاب کرده است؛ ایران اما همچنان در آغاز راه ایستاده و شاید زمان، دیگر به اندازه فاضلاب، قابل بازچرخانی نباشد.