از سرمایهسوزی تا آلودگی هوا
آتش به جان طبیعت؛ پسماندسوزها ناجی محیط زیستاند یا قاتل آن؟
آیا پسماندسوزها راهکاری برای مدیریت زبالهها هستند یا تهدیدی برای سلامتی ما؟ با بررسی ناکارآمدی پسماندسوزها و آلایندگی خطرناک آنها

تصور کنید که با راهاندازی دستگاههای جدید، مشکل زبالههای انباشتهشده برای همیشه حل میشود. اما آیا واقعاً اینطور است؟ در میان هیاهوی موافقان و مخالفان، این پرسش اساسی مطرح میشود: آیا پسماندسوزها و آلایندگی ناشی از آنها، ما را به سمت آیندهای پاک هدایت میکنند یا به ورطه نابودی میکشانند؟
به گزارش اخبار سبز کشاورزی؛ چندی پیش، افتتاح یک دستگاه پسماندسوز در روستای لسکوکلایه گیلان، بار دیگر این بحث داغ را بر سر زبانها انداخت. در حالی که حامیان آن را راهی نوین برای مقابله با بحران پسماند میدانند، منتقدان هشدار میدهند که این دستگاهها بدون نظارت کافی، میتوانند به بمبهای ساعتی شیمیایی تبدیل شوند که گازهای بسیار خطرناکی تولید میکنند.
این نگرانیها زمانی جدیتر شد که استاندار گیلان از احتمال گسترش این طرح به ۱۱۳ روستای دیگر خبر داد.
پسماندسوزها چه بلایی سر محیط زیست میآورند؟
آیا میدانستید که بسیاری از پسماندسوزهای کوچکمقیاس، به جای تولید انرژی، مصرفکننده سوختهای فسیلی هستند؟ این دستگاهها نه تنها سرمایهای که میتوانست با تولید کمپوست یا بازیافت به چرخه اقتصاد بازگردد را میسوزانند، بلکه با احتراق ناقص، گازهای آلاینده بسیار خطرناکی مانند دیاکسین و فوران تولید میکنند. این گازها میتوانند سلامت آب، خاک و در نهایت زندگی انسان را تهدید کنند.
بیشتر بخوانید: تبدیل زباله های غذایی به خاک حاصلخیز برای رشد پایدار
متأسفانه، این فقط یک هشدار نیست. نمونههای ناموفق پسماندسوزهای بزرگمقیاس در شهرهایی مثل تهران، ساری، نوشهر و رشت، شاهدی بر این مدعا هستند.
دستگاههایی که با صرف هزینههای گزاف خریداری و نصب شدند، اما به دلیل راندمان پایین و مشکلات زیستمحیطی، انتظارات را برآورده نکردند و عملاً به پروژههایی شکستخورده تبدیل شدند.
راهکار ساده و پایدار: چرا به سراغ بازیافت و کمپوست نمیرویم؟
راهحل مقابله با بحران پسماند، پیچیده نیست. بیش از ۷۰ درصد زبالههای استانهای شمالی را پسماندهای تَر و آلی تشکیل میدهند که بهراحتی میتوانند به کمپوست تبدیل شوند. این روش، نه تنها هزینههای کمتری دارد، بلکه با تولید کود آلی، به کشاورزی منطقه نیز کمک میکند.
همچنین، تفکیک زباله از مبدأ، میتواند حجم پسماندهای ورودی به محلهای دفن را بهشدت کاهش دهد و زمینه را برای بازیافت فراهم کند.
اما چرا شهرداریها و دهیاریها تمایلی به اجرای این راهکارهای پایدار ندارند؟ پاسخ ساده است: آنها به دنبال راههای پرهزینه و سادهتری مانند پسماندسوزی هستند، در حالی که این رویکرد نه تنها سرمایهسوز است، بلکه بحران را عمیقتر میکند.
مدیریت ضعیف، بحران عمیقتر
بر اساس قانون مدیریت پسماند، شهرداریها و دهیاریها موظف به اجرای طرح تفکیک از مبدأ هستند، اما این قانون به دلیل ضمانت اجرایی ناکافی، عملاً روی کاغذ مانده است. این بیعملی، باعث شده تا مدیریت پسماند در بسیاری از نقاط کشور، به معضلی بزرگ تبدیل شود. در چنین شرایطی، معرفی متخلفان به مراجع قضایی هم نتوانسته گره از این مشکل باز کند.
بهنظر میرسد که تا زمانی که رویکرد مدیریت پسماند از سمت «سوزاندن سرمایه» به «بازیافت و ارزشآفرینی» تغییر نکند، همچنان با بحران پسماندسوزها و آلایندگی خطرناک آنها روبهرو خواهیم بود.
در این میان، نظارت دقیق، اجرای قانون و انتخاب راهکارهای پایدار، نقشی حیاتی در حفظ سلامت جامعه و محیط زیست ایفا میکنند.