دستور رئیسجمهور برای توسعه گردشگری در میانکاله
میانکاله و گردشگری دستوری
میانکاله در سال ۱۳۴۸ بهعنوان منطقه حفاظتشده و در سال ۱۳۵۴ بهعنوان تالاب بینالمللی معرفی شد. در سال ۱۳۵۵ نیز این منطقه عنوان ذخیرهگاه زیستکره یونسکو را دریافت کرد. در این دههها بارها بحث گردشگری میانکاله مطرح شده است که آخرین آنها به سفر اخیر «ابراهیم رئیسی» به مازندران برمیگردد.
به گزارش اخبار سبز کشاورزی؛ او در سفر خود ضمن گلایه شدید و بازخواست از وزارت میراثفرهنگی و گردشگری بهدلیل تعلل پنجماهه در اجرای این طرح بهرغم صدور مجوز از سوی سازمان محیطزیست دستور داد با تدوین طرح اقتصادی تالاب میانکاله برای جذب سرمایهگذاری، اجرای مصوبات طرح احیای این منطقه باجدیت پیگیری و دنبال شود. این درحالیاست که کارشناسان میگویند آنچه میانکاله نیاز ندارد، گردشگری مبتنیبر سرمایهگذار و توریسم انبوه است.
«هوشنگ ضیایی»، پیشکسوت محیطزیست که یکی-دو سال (۱۳۵۵ و ۱۳۵۶) مدیرکلی حفاظت محیطزیست مازندران را هم بهعهده داشته، میانکاله را همانند انگشتی میداند که به داخل دریای خزر فرور رفته است؛ در سمت راست این شبهجزیره خلیج گرگان را داریم و در سمت دیگر خزر واقع شده است.
از نظر این کارشناس میانکاله از نظر تنوع زیستی و جانوری اهمیت زیادی دارد. «انار از ایران و خاستگاه آن میانکاله است. ما در این منطقه علاوهبر انار وحشی تعدادی از گونههای گیاهی را داریم که اندمیک ایران هستند و در هیچ کشور دیگری یافت نمیشوند. بهعلاوه در موضوع حیاتوحش نیز در میانکاله حضور انواع گونههای پرندگان مهاجر، ماهیان خاویاری، سفید و… را شاهدیم.»
بهگفته این پیشکسوت، ظلالسلطان در کتاب «تاریخ سرگذشت مسعودی» از شکار ۳۵ ببر و تعدادی قرقاول، مرال، شوکا و پلنگ در میانکاله نام برده است.
بهعلاوه ناصرالدینشاه هم برای شکار به میانکاله میآمد که نشاندهنده تنوع زیستی بالا در این منطقه است. «سال ۱۳۵۵ و ۱۳۵۶ طرح گردشگری در میانکاله را داشتیم و اقداماتی هم در این زمینه انجام گرفت. یکی از این کارها برای ساکن کردن پرندههای مهاجری بود که به این منطقه میآمدند. سد کوچکی روی اسماعیلسای بود که آب شیرین را نگه دارد و بهواسطه آن پرندگان مهاجر در منطقه بمانند و جوجهآوری داشته باشند.»
هوشنگ ضیایی: میانکاله از نظر پرندگان مهاجر بسیار حائز اهمیت است. ما در این محدوده آب شیرین، لبشور و شور را داریم که باعث شده است گونههای مختلفی از پرندگان به آنجا بیایند. پرندگانی که از ضلع شرقی خزر و از قراقروم و از کویر عبور میکنند جای توقف زیادی ندارند، میانکاله محل سوختگیری آنهاست و از آنجا به سایر مناطق و کشورها پخش میشوند
در گذشته همچنان که در تاریخ مسعودی آمده، میانکاله علاوهبر ببر که منقرض شد، گونههای دیگری هم داشت که انقراض محلی داشتند. «ما برنامه داشتیم رهاسازی مرال و شوکا را در میانکاله داشته باشیم. در آن دوره حصارکشیهایی هم صورت گرفت که هنوز بقایای آن قابل مشاهده است.»
در دهه ۵۰ تنها دو قطعه زمین کوچک به دامداری اختصاص داشت و برخی معتقد بودند میتوان بخشی از اراضی مرغوب آن را برای ویلاسازی و پلاژسازی برای کارکنان محیطزیست اختصاص داد. «ما معتقد بودیم اگر برای کارمندان محیطزیست چنین کاری انجام شود، سایر ارگانها نیز اقدام به ساختوساز خواهند کرد؛ درنتیجه هیچ ساختوسازی انجام نگرفت. امروز شاهدیم تنها ساحلی که در جنوب خزر در آن ویلاسازی نشده، میانکاله است. همین عدم ساختوساز باعث شده ساحل میانکاله آلوده نباشد و به محل مناسبی برای فکها بدل شود.»
چالش دیگر میانکاله در آن سالها کشیدن جادهای از بهشهر به شبهجزیره بود. بولدوزرها شبانه وارد منطقه شدند و هوشنگ ضیایی و محیطبانان جلوی آن چندان ایستادگی کردند که ناچار به بازگشت شدند. «ما با چنگ و دندان میانکاله را حفظ کردیم.»
با وقوع انقلاب و کاهش سطح حفاظتی مناطق بهواسطه تلاطمات سیاسی، بهگفته ضیایی دامداران زیادی وارد محدوده میانکاله شدند و به پوشش گیاهی آن صدمه زدند. «بسیاری از این دامداران غذای دام را از بیرون وارد منطقه میکنند که برایشان بصرفه نیست.»
در این چند دهه بارها صحبت از گردشگری در میانکاله و آشوراده به میان آمده و طرحهایی مطرح شده که بهگفته هوشنگ ضیایی، آغازی بر تخریب بیشتر این مناطق بوده است. «ما طرحهایی مثل اسکی روی آب و کلبههای زیاد گردشگری داشتیم که تا توانستیم در مقابل آنها مقاومت کردیم.»
او معتقد است باید حفاظت از این منطقه در اولویت باشد. «میانکاله از نظر پرندگان مهاجر بسیار حائز اهمیت است. ما در این محدوده آب شیرین، لبشور و شور را داریم که باعث شده گونههای مختلفی از پرندگان به آنجا بیایند. پرندگانی که از ضلع شرقی خزر و از قراقروم و از کویر عبور میکنند جای توقف زیادی ندارند، میانکاله محل سوختگیری آنهاست و از آنجا به سایر مناطق و کشورها پخش میشوند.»
در این سالها که هم بخشهای زیادی از دریاچه ارومیه خشک شده و تالاب گاوخونی هم آب ندارد، جمعیتهای فلامینگو را تنها در میانکاله میتوان دید. هر طرح گردشگری که خلاف الزامات محیطزیستی باشد، میتواند هم به این جمعیت و هم سایر گونهها آسیب بزند. «زمانی که مشاور محیط طبیعی سازمان حفاظت محیطزیست بودم، استانداری طرحی برای گردشگری میانکاله داشت که درصورت اجرا این محدوده از بین میرفت. در این طرح ویلاسازی گسترده دیده شده بود. آن زمان من و دکتر بهرام زهزاد به میانکاله و آشوراده رفتیم و در جلسه با استاندار با طرح مخالفت کردیم.»
آن سالها هوشنگ ضیایی طرح جایگزینی را مطرح کرد. «این طرح براساس تجربه سایر کشورها تهیه شده بود. براساس آن بهجای گردشگری انبوه، مرکز بازدیدکنندگانی پیشبینی شده بود که در آن اقوام مختلف حضور داشته باشند و خدمات عرضه کنند. ماکت میانکاله هم در آنجا گذاشته میشد تا بازدیدکنندگان بتوانند درکی از محدوده داشته باشند. بهعلاوه در همان ابتدا بایستی ماشین بازدیدکنندگان در پارکینگ قرار میگرفت و آنها با ماشینهای روباز و… از میانکاله و محل زندگی فلامینگوها، پلیکانها یا قرقاولها دیدن میکردند.»
بهگفته ضیایی، پیشبینی محل تردد از مسیرهای چوبی و رسیدن به تلسکوپهایی که با آن میشود پرندگان را دید، از دیگر موارد این طرح بود. ضمن آنکه رهاسازی مرال و شوکا را نیز در این طرح گنجانده بودند. «در آن جلسه استاندار وقت از طرح استقبال کرد، صورتجلسه هم شد، اما در ادامه پیگیریهای لازم صورت نگرفت.»
چاقوی دولبه گردشگری بر گردن میانکاله
«حر منصوری» را با نام دیدهبان میانکاله میشناسند. او سالهاست به کار گردشگری و اکوتوریسم در این منطقه مشغول است. بهگفته این فعال محیطزیست، گردشگری برای مناطق حفاظتشده یک چاقوی دولبه است. «درصورتیکه این مسئله بهشیوه درست و جامع و بدون سازه و با رعایت ظرفیت برد باشد میتواند به حفاظت و درعینحال رونق اقتصادی کمک کند. در مقابل اگر گردشگری از نوع انبوه و متمرکز باشد، برای مناطق چهارگانه محیطزیست و از جمله آنها میانکاله خطرناک است. این شیوه شاکله طبیعت را از بین میبرد».
بهگفته منصوری قوانین توریسم در مناطق چهارگانه، دولت و تمامی دستگاههای اجرایی را از هرگونه سازهمحوری بر حذر میدارد.
حر منصوری: گردشگری انبوه در میانمدت و بلندمدت نهتنها برای مردم سودی ندارد بلکه تمام ساختارهای اجتماعی و فرهنگی منطقه را دچار چالش میکند. ضمن آنکه منطقه نیز آرامآرام تخریب میشود و طبیعت آن از بین میرود
«گردشگری انبوه در میانمدت و بلندمدت نهتنها برای مردم سودی ندارد بلکه تمام ساختارهای اجتماعی و فرهنگی منطقه را دچار چالش میکند، ضمن آنکه منطقه نیز آرامآرام تخریب میشود و طبیعت آن از بین میرود.»
این فعال محیطزیست توسعه اکوتوریسم را نیازمند سرمایهگذار بیرونی نمیداند. «در این شیوه از گردشگری بهواسطه عدم سازه، محوریت عملیات باید مردم بومی باشند؛ اینکه آنها آموزش ببینند و بازتوانمند شوند. در میانکاله میتوان از پتانسیل کلبههای دامداری و پناهگاهها برای گسترش اکوتوریسم بهره گرفت. بنابراین، وقتی از سرمایهگذاری حرف میزنیم معلوم است با هدف اصلی که همان اکوتوریسم است، فاصله داریم.»
او به سفر قبل ابراهیم رئیسی به این شبهجزیره اشاره میکند. «در سفر قبل پتروشیمی میانکاله را داشتیم که هنوز زمینهای آن دست متخلف است، طبیعی است که چنین مواردی اعتماد ما را از بین برده است.»/پیام ما