انفجار فساد در روز عید قربان
رسوایی بزرگ در وزارتخانه: مدیر امنیت غذایی محکوم اقتصادی بر مسند قدرت ماند!
یک محکوم اقتصادی با حکم قطعی زندان، همچنان مدیر امنیت غذایی کشور باقی مانده است. این رسوایی در وزارت جهاد کشاورزی، ابعاد پنهان فساد سازمانیافته

قربانی شدن یک مدیر جهادی پاکدست در روز عید قربان
ک محکوم اقتصادی با حکم قطعی زندان، همچنان مدیر امنیت غذایی کشور باقی مانده است. این رسوایی در وزارت جهاد کشاورزی، ابعاد پنهان فساد سازمانیافته و رانتخواری در سطوح بالای مدیریتی را آشکار میکند.
اخبار سبز کشاورزی؛ در روز عید قربان امسال، خبری تکاندهنده جامعه را در بهت فرو برد: یک مدیر جهادی و پاکدست از سمت خود برکنار شد تا راه برای یک «مدیر امنیت غذایی محکوم اقتصادی» با حکم قطعی ۵ سال زندان و انفصال دائم از خدمات دولتی باز شود.
این اتفاق، نه تنها شرافت یک مدیر متعهد را قربانی کرد، بلکه سوالات جدی درباره نفوذ رانت و فساد در سطوح عالی تصمیمگیری کشور، بهویژه در وزارت جهاد کشاورزی را مطرح ساخت.
داستان یک برکناری ناعادلانه
در شرایطی که کشور در خط مقدم جنگ اقتصادی قرار دارد و مردم با مشکلات عدیده گرانی، ناامنی غذایی و بحران معیشت دست و پنجه نرم میکنند، ابقای یک فرد محکوم در رأس یکی از مهمترین مؤسسات کشاورزی واردکننده کشور، نشاندهنده عمق فاجعه است. این ابقا، آن هم به لطف رانت و حمایتهای آشکار، نه تنها به ضرر مردم است، بلکه پیام روشنی برای فاسدان و رانتخواران دارد: "میتوانید جشن بگیرید!"
نتیجه چنین حمایتی، نه تنها به تکیه زدن متخلف محکوم بر صندلی مدیریت منجر شده، بلکه در حرکتی بیسابقه، یکی از دوستان احتمالی همپروندهای او نیز جایگزین همان مدیر جهادی، متخصص، خوشنام و باتجربهای شده که سالها با صداقت در خدمت امنیت غذایی مردم بود. این جابهجاییهای مشکوک، بوی تبانی سازمانیافتهای را به مشام میرساند که هدف آن، به یغما بردن منابع و تضعیف امنیت غذایی کشور است.
وقتی فساد آزادانه میچرخد
فریادی از اعماق جامعه به گوش میرسد: "بپذیریم تا وقتی فساد آزاد است، امنیت فقط یک شعار است!" اینجا دیگر نه اثری از عدالت است و نه پاسخگویی. تنها چیزی که دیده میشود، اختلاس با کتوشلوار و امضاهای طلایی است. وقتی مفسدان آزادانه میچرخند و حتی ارتقا میگیرند، منابع مردم در پوشش شعار «امنیت غذایی» به یغما میرود.
به راستی، وقتی سرعت فساد از سرعت برخورد با فاسد بیشتر است، دیگر نمیتوان نام آن را "سیستم" گذاشت؛ نامش "تبانی سازمانیافته" است. این تبانیها، پیامدهای فاجعهباری برای جامعه دارد:
- دختر نانآور خانواده برای یک موبایل به قتل میرسد.
- پسر دانشجو برای یک لپتاپ قربانی سرقت خیابانی میشود.
- و رسانهها تنها از «افزایش جرائم خرد» سخن میگویند...
اما کسی نمیگوید که جرم اصلی کجاست؟ جرم اصلی پشت میز ریاست متخلفان است، در امضاهای طلایی و در جلسات طبقهبالا. جرم واقعی جایی است که دست مدیران فاسد هنوز در خزانه ملت است و همین دستهاست که کشور را به قهقرا میبرد.
تا کی دستهای آلوده بر سرنوشت ما حاکماند؟
تا وقتی این دستهای آلوده قطع نشوند، تا وقتی فاسدان غیرمتخصص از صحنه مدیریت کنار نروند، ملت نه نان خواهد داشت، نه آرامش، نه امید و نه آینده. این یک هشدار نیست، این یک فریاد است.
سوالات صریح ملت بیپاسخ مانده است:
-
چگونه یک «مدیر امنیت غذایی محکوم اقتصادی» حق امضا دارد؟
-
چرا برخی کثیرالپروندههای فساد اقتصادی، با حکمهای قطعی، همچنان مدیر و رئیس دستگاههای دولتیاند؟
- چرا تخلف، رانت، تبانی و تاراج بیتالمال در سکوت قانون ادامه دارد؟
- آیا کشور بیصاحب شده که زندانیان اقتصادی، مدیر بیتالمال شوند؟
- پس دستگاههای نظارتی کجایند و چگونه نظارت میکنند؟
این سوالات، فریاد وجدان بیدار جامعه است و تنها راه برونرفت از این بحران، شفافیت، عدالت و برخورد قاطع با هرگونه فساد در هر سطحی است. آیا گوش شنوایی برای این فریادها وجود دارد؟