جمله کلیدی سعید محمد که اخیرا توئیت کرده مورد تایید بخش زیادی از افکار عمومی ایران قرار گرفته است، وی اخیرا توئیت کرده که «ظاهرا همه از این تیم _ تیم اقتصادی دولتـ راضیاند، جز مردم».
اخبار سبز کشاورزی؛ نادر کریمی جونی| در مقدمه این توئیت سعید محمد ناهماهنگی، بیبرنامگی و کمتجربگی را از آفتهای تیم اقتصادی دولت دانسته است.
به لحاظ عملیاتی، آنچه این روزها در کشور میگذرد قابل پیشبینی بود، اما هنوز دولت درگیر ارائه ارقام عجیب از رشد اقتصادی، کاهش تورم، افزایش فرصتهای شغلی، افزایش صادرات غیرنفتی و… است.
همزمان رئیسجمهور و همکارانش دشمنان را به حسادت درباره پیشرفتها و موفقیتهای ایرانیها متهم میکنند و میگویند تمام مشکلاتی که در روزها و هفتههای اخیر در شهرهای ایران رخ میدهد و داده است، حاصل بدخواهی بدخواهان و دشمنی دشمنان است.
جالب است که همین افراد در دولت حسن روحانی که جزو مخالفان دولت بودند همواره تاثیر دشمنی دشمنان را ناچیز میشمردند و میگفتند این بیمدیریتی دستاندرکاران و مدیران اجرایی است که مشکلات را پدید آورده و اگر مدیریت کشور قوی و عالم باشد دشمنیها بیاثر خواهد شد.
اما آوردن توجیههای غیرقابل اثبات و عجیب، تنها منحصربه حوزههای سیاسی و اجتماعی و چهرههای سیاسی کابینه نیست؛ بلکه این روزها برای رونق پدیدههای اقتصادی که مکانیزم ساده و آشکاری دارد هم توجیههای غیرقابل فهم و غیرقابل اثبات آورده میشود.
دلایل ساده کتمان و آشغالها زیر فرش پنهان میشوند؛ مثلا در روزهای اخیر دلار ایالات متحده آمریکا بهعنوان اسکانس شاخص ارزی به بیش از 40 هزار تومان رسیده است.
کمتر از 18 ماه گذشته قیمت برابری دلار در برابر ریال حدود 25 هزار تومان بود و سیدابراهیم رئیسی با تمسخر به حسن روحانی توضیح میداد که در صورت پیروزی در انتخابات اوضاع بازار ارز را سامان خواهد داد.
اما در عمل اوضاع آن طور که سید ابراهیم رئیسی ترسیم کرده بود و آن طور که سید مظلومان انتظار داشت پیش نرفت و قوت ریال بهجای تقویت در برابر دلار به مراتب کاسته شد و بیش از 50 درصد ارزش خود را از دست داد.
خبر بدتر آن است که سقوط آزاد ریال متوقف نشده و همچنان ادامه دارد. روشن است که اخبار بدتری هم در این باره وجود دارد، اما در آخرین موضعگیری خود، سیداحسان خاندوزی علت رشد مداوم و بیسابقه نرخ دلار در بازارهای ایران را ناشی از حمله اقتصاد دیجیتال به اقتصاد ایران و شکست کشورمان در برابر حملات اقتصاد دیجیتال دانست.
اگر راهبردهایی که رهبران موجود جمهوری اسلامی ایران از آن دفاع میکنند واقعا کارآمد است و میتوان کشور را با آن مدیریت و راهبردی کرد؛ چرا هیچ دولتی نتوانسته با استفاده از آن کشور را مدیریت کند و به سرمنزل مقصود برساند
البته وزیر امور اقتصادی و دارایی که خود دانش آموخته اقتصاد است توضیح نداده که این نبرد ادعایی با چه مکانیزمی و در چه موقعیتی رخ داده و نشانههای عینی و فیزیکی آن چه بوده است.
جالب است که درمورد جهش قیمت دلار میان آقای وزیر و رئیس کل بانک مرکزی اتفاق و اشتراک نظر وجود ندارد؛ چنانکه رئیس کل عوامل دیگری مانند ناآرامیهای داخلی ایران و تورم پایان سال جهان را عامل گرانی دلار در ایران ذکر کرده است.
اما واقعا چه اهمیتی دارد که اشتراک نظر وجود داشته باشد یا نه، احتمالا اگر به سایر مقامات جمهوری اسلامی ایران مراجعه و از ایشان درباره جهش قیمت دلار پرسیده شود هر یک نظری متفاوت خواهند داشت که ترجیعبند همه این حرفها دشمنی دشمنان است.
جالب است که حال کسی از ناکارآمدی دولت، رئیس جمهور و وزیران صحبت نمیکند. گویی همه انتقادهایی که علیه حسن روحانی و همکارانش درباره رویدادهای آن زمان گفته میشد، اکنون رفع شده و فقط دشمنی و دشمنان باقی مانده است.
دلیل این انکار، شاید آن باشد که آنچه در واقعیت رخ میدهد و جریان دارد اصلا قابل دفاع نیست و نمیتوان با الفاظی مانند راهبردهای اصولگرایانه و مدیریتهای اعتقادی و مقاومت در برابر بدخواهان و شعارهایی از این دست از آنچه میگذرد دفاع کرد.
اکنون حتی چهرههای ارشد و بلندپایه که روزی از به قدرت رسیدن سیدابراهیم رئیسی دفاع میکردند و جاده رقابتهای انتخاباتی را برای پیروزی او تخلیه کرده بودند هم نمیتوانند از نتایج مدیریت دولت پشتیبانی کنند.
آیا راهبردهایی ادعایی مقامات ارشد ایرانی، راهبردهایی عاقلانه، قابل دفاع، قابل اجرا، مفید و موثر برای اعتلای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور است؟
آنان نمیتوانند این نتایج را به چیزی جز دولت نسبت دهند و دستکم در نشستهای غیرعلنی و خصوصی از اینکه مجموعه دولت قوه مقننه و قضائیه در اداره کشور توفیق زیادی به دست نیاورده است، ابراز ناامیدی میکنند.
اگر راهبردهایی که رهبران موجود جمهوری اسلامی ایران از آن دفاع میکنند واقعا کارآمد است و میتوان کشور را با آن مدیریت و راهبردی کرد؛ چرا هیچ دولتی نتوانسته با استفاده از آن کشور را مدیریت کند و به سرمنزل مقصود برساند.
رهبران محافظهگر روزی محمود احمدینژاد را بهعنوان کسی معرفی میکردند که با راهبردهای مقاومتی و اصولگرانه ایران را تبدیل به ژاپن اسلامی خواهد کرد.
در آن دولت همه جادههای برای موفقیت وی هموار شد و مخالفان از سر راه دولت او کنار گذاشته شدند، سرانجام آن دولت عاقبت بخیری نداشت و امروز محمود احمدی نژاد اگرچه همچنان از کارنامه خود دفاع میکند، ولی به جز این رئیسجمهور پیشین و برخی نزدیکان او هیچ کس _دقیقا هیچ کس_ شیوه و عملکرد و نتایج حاصل شده دولت او را مثبت ارزیابی نمیکند و از مجموعه رفتارهای و شیوههای آن دولت پشتیبانی نمیکند.
دولت پیشین او، دولت اصلاحات سیدمحمد خاتمی و دولت بعدی او دولت تدبیر و امید حسن روحانی نیز نتوانست به راهبردهای تعیین شده محافظهکاران پایبند باشد و از این بابت مغضوب شدند.
اما درباره سیدابراهیم رئیسی گفته شد این رئیسجمهور همان کسی است که آمده تا دولت نمونه جمهوری اسلامی ایران را به همه نشان دهد؛ اما او هم نتوانسته این دولت نمونه را پدید آورد.
آیا رهبران جمهوری اسلامی ایران واقعا باور دارند که راهبردهای ادعاییشان، کارکرد مناسب و موفقیتآمیز دارد؟ آیا راهبردهایی ادعایی مقامات ارشد ایرانی، راهبردهایی عاقلانه، قابل دفاع، قابل اجرا، مفید و موثر برای اعتلای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور است؟
پس چرا هیچ دولتی، حتی دولتی که برای اجرای همین منظور به روی کار آورده شده تاکنون نتوانسته این میزان پیشرفت را در کشور حاصل کند؟