تمهیدات اتخاذ شده علیه قطعنامه آژانس از سوی ایران خشم اروپاییها و ایالات متحده را برانگیخته است. با این اقدامات که ازجمله غنیسازی پایدار 60 درصد و نصب نسل جدید سانتریفوژهای IR8 است تهران نشان میدهد که بنای سازگاری یا تمکین به خواستهای اروپاییها و ایالات متحده آمریکا را ندارد.
اخبار سبز کشاورزی؛نادر کریمی جونی| در همین هفتههای گذشته بود که ایالات متحده، آلمان، انگلستان و فرانسه برای دومینبار تصمیم گرفتند تا علیه ایران پیشنویس قطعنامهای را تهیه و به اعضای شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی هستهای تقدیم کنند.
در این قطعنامه، مانند قطعنامه اول، از ایران خواسته شده بود که به تعهدات خویش در قبال آژانس پایبند بماند و در تحقیقات درباره پیدا شدن ذرات به شدت غنی شده اورانیوم با بازرسان آژانس همکاری کند.
در قطعنامه اول نیز که با لحنی ملایم تهیه شده بود ایران به همکاری بهتر و موثرتر با آژانس فراخوانده میشد. هر دوی این قطعنامهها با اکثریت آراء در شورای حکام آژانس به تصویب رسید و به این ترتیب، روابط تهران و آژانس تحت تاثیر قرار گرفت.
اروپا و ایالات متحده علیرغم آگاهی از مخالفت ایران با این خواسته و احتمالا مطمئن بودن از تاثیر ناچیز یا بیتاثیر بودن آن بر رفتار ایران، آن را در میان اعضای شورای حکام توزیع کردند و به تصویب رساندند
رافائل گروسی پیش از آنکه این قطعنامه به رأی گذاشته شود در کنفرانس خبری خود تصریح کرد که مشکل حاضر در رابطه با ایران با صدور قطعنامه حل نمیشود؛ بلکه این کشور باید درمورد انجام بازرسیها با آژانس همکاری کند.
او این نکته را هم بیان کرده بود که ایران مواد لازم برای ساخت بیش از یک بمب هستهای را در اختیار دارد. این موضع مدیرکل که آشکارا بر نگرانیها درمورد فعالیتها و اهداف هستهای ایران اضافه کرد، با واکنش ایران مواجه شد و ایران بر پایبندی خویش به صلح آمیز بودن برنامههای هستهای خود تاکید کرد.
رافائل گروسی علاوهبر این تصریح کرد که ایران هنوز به نقطه بیبازگشت هستهای نرسیده است. این گزاره البته گزاره مهمی به نفع ایران است، اما مدیرکل آژانس این نکته را هم بیان کرد که باید خیلی کار کنیم تا ایران به آن نقطه نرسد.
از همان ابتدای صدور این قطعنامه و حتی پیش از آن، کاملا آشکار بود که ایران به این قطعنامه پاسخ منفی خواهد داد.
دستکم برای نگارندگان پیشنویس این قطعنامه عدم تمکین ایران به این مصوبه شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی هستهای قابل پیشبینی بود؛ یعنی اروپا و ایالات متحده علیرغم آگاهی از مخالفت ایران با این خواسته و احتمالا مطمئن بودن از تاثیر ناچیز یا بیتاثیر بودن آن بر رفتار ایران، آن را در میان اعضای شورای حکام توزیع کردند و به تصویب رساندند.
این امر شاید با هدف به بنبست کشاندن مذاکرات احیای توافق هستهای و رفع تحریمها علیه ایران انجام گرفته باشد.
نگاه منفیگرایانه در این خصوص احتمال میدهد که قرار است پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارجاع داده شود و این گونه قطعنامهها در واقع مقدمه چینی برای این هدف است.
نکته دیگر در این باره آن است که شاید در تهران راهبرد نویسان برنامه هستهای، رسیدن به نقطه بیبازگشت را هدف گرفتهاند و در مقابل بدعهدیهای انجام شده و رفتار نادرست فعلی غرب و بالاخص ایالات متحده آمریکا، پاداش رسیدن به نقطه بیبازگشت در تواناییهای هستهای را برای خود تعریف کردهاند و میخواهند به آن دست پیدا کنند.
در چنین صورتی، روشن است که مناسبات ایران، اروپا و ایالات متحده پیچیدهتر و شکنندهتر خواهد شد. حال اگر اوضاع جنگ روسیه با اوکراین به نفع روسها تداوم پیدا کند و به اتمام برسد و در داخل ایران اوضاع شهر و ناآرامیها به سوی آرامش حرکت کند، شاید اروپا و آمریکا در تلاش برای دستیابی به این هدف تجدید نظر کنند، وگرنه احتمال توسل غرب به اقدامات شدیدتر علیه کشورمان محتوم به نظر میرسد.