سطح فساد در کشور | از فساد فردی تا سیستمی؛ واقعیت کدام است؟
آیا فساد در ایران فردی است یا به مرحله سیستماتیک و سیستمی رسیده؟ بررسی چندنمونه از نفوذ مافیا در اقتصادو حکمرانی، پاسخی نگرانکننده به این پرسش میدهد
سالهاست در پی فسادها و اختلاسهای گسترده و بزرگی که در کشور رخ داده است، بحثی جدی و چالشبرانگیز میان مردم و مسئولان شکل گرفته؛ اینکه آیا فساد در کشور ماهیتی فردی دارد یا باید آن را پدیدهای سیستماتیک و حتی سیستمی دانست؟
روایت رسمی؛ فساد فردی است
اخبار سبز کشاورزی؛ در پاسخ به این پرسش، بسیاری از مسئولان عالیرتبه کشور اصرار دارند ادعای «فساد سیستماتیک» یا «فساد سیستمی» ساخته و پرداخته ذهنیت غربیها و دشمنان است و تأکید میکنند که فساد در ایران، نه گسترده بلکه عمدتاً فردی و موردی است.
روایت کارشناسان؛ شبکههایی فراتر از افراد
در مقابل، برخی کارشناسان و مسئولان، تبیین «فساد با منشأ فردی» را مردود میدانند. به باور آنان، با توجه به گستره نفوذ مافیا در بخشهای مختلف کشور و با در نظر گرفتن الگوهایی مانند پرونده بابک زنجانی، که در آن شبکهای از افراد در سازمانهای مختلف بهصورت هماهنگ و سازمانیافته دست به تخلف میزدند، فساد در کشور ماهیتی شبکهای و سیستماتیک دارد.
نگاه افکار عمومی؛ فساد سیستمی شده است
در سوی دیگر این مناظره، بخش قابلتوجهی از افکار عمومی جامعه معتقد است سطح فساد حتی فراتر از فساد شبکهای است. از نگاه آنان، ساختار حکمرانی کشور به سمتی سوق پیدا کرده که خودِ چارچوبها و سازوکارها بسترساز فساد شدهاند؛ بهگونهای که نهتنها افراد، بلکه کلیت حکمرانی نیز به فساد آلوده و فساد، عملاً سیستمی شده است.
چرا پاسخ قطعی دشوار است؟
در پاسخ به این دیدگاهها باید تأکید کرد که بهدلیل نبود شفافیت کافی در ساختار حکمرانی و اقتصاد کشور ـ مسئلهای که تحریمها نیز آن را تشدید کردهاند ـ رسیدن به یک پاسخ دقیق و قطعی چندان آسان نیست.
با این حال، تجربه وقوع فسادها و اختلاسهای بزرگی مانند پرونده «چای دبش» که در آن نام دو وزیر و تعدادی از مسئولان عالیرتبه، آن هم در قالب هماهنگی گسترده و همکاری چندساله مطرح شد، بهروشنی نشان میدهد فساد در کشور فردی نیست و دستکم ماهیتی سیستماتیک دارد.
اما برای تفکیک نهایی میان دو گزینه باقیمانده، یعنی «فساد سیستماتیک (شبکهای)» و «فساد سیستمی»، میتوان با بررسی چند نمونه عینی و اخیر، به تحلیلی واقعبینانهتر دست یافت.
چهار نشانه نگرانکننده از عمق فساد
۱. مافیا و تصمیمگیری در بانک مرکزی
در مصاحبه اخیر علیضیا با دکتر محمدابراهیم یاوری، اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی، وی تصریح میکند که رئیس و سیاستهای بانک مرکزی در ایران را مافیا تعیین میکند.
او برای اثبات ادعای خود میگوید آقای رئیسی در یک شب، پس از مشورت با کارشناسان، به گزینهای مطلوب برای ریاست بانک مرکزی رسیده بود، اما صبح روز بعد فرد دیگری معرفی شد؛ موضوعی که بهزعم او نشان میدهد حتی رئیسجمهور نیز توان ایستادگی در برابر مافیا را ندارد.
۲. تقابل علنی بابک زنجانی با بانک مرکزی
در ماجرای اختلاف اخیر بابک زنجانی با بانک مرکزی درباره توقیف محموله طلای او، زنجانی عملاً برای رئیس بانک مرکزی تعیین تکلیف کرده و حتی او را به برکناری تهدید میکند؛ رفتاری که خود پرسشهای جدی درباره توازن قدرت در ساختار حکمرانی ایجاد میکند.
۳. نهادههای دامی؛ وقتی واردکننده فرمان میدهد
در پرونده آشفتگی بازار نهادههای دامی، وحید اشتری، فعال رسانهای، مدعی شده است که آقای مدلل، صاحب امتیاز و انحصار واردات نهادههای دامی، بهدلیل اختلاف با وزیر جهاد کشاورزی، کشتیهای خود را در دریا نگه داشته و از تخلیه آنها خودداری میکند تا وزیر مجبور به عذرخواهی شود.
او همچنین مدعی است که پشت استیضاح وزیر جهاد کشاورزی، همین فرد و جریان مرتبط با او قرار دارند.
۴. اعتراف تلخ وزیر آموزشوپرورش
وزیر آموزشوپرورش نیز اخیراً با انتقاد از ساختار نظام آموزشی و روند کنکور اعلام کرده است: «مافیای کنکور پدر نظام آموزشی را درآورده است.» این اظهارنظر صریح نشان میدهد پس از دههها آزمون و خطا برای حذف کنکور، اراده حاکمیتی در برابر این مافیا ناکام مانده و نهایتاً به تداوم وضع موجود و اعترافی تلخ به این شکست انجامیده است.
پاسخ در دل واقعیتهای عینی است
میتوان نمونهها و مصادیق مشابه بسیاری را برشمرد، اما همین چهار مورد اخیر نیز بهتنهایی میتواند ما را به چارچوبی ذهنی و دورنمایی واقعبینانه برای یافتن پاسخ درستتر درباره سطح و ماهیت فساد در کشور رهنمون کند.