آرزوهای محالی که به عنوان آرمانهای بیبدیل به ملت ایران میفروشند
نتیجه آرزو فروشی
ایام بهمن معمولا موقعیت مناسبی است برای دولتمردان و مقامات جمهوری اسلامی ایران که در آن دستاوردها و افتخارات دولت یا حکومت در سال گذشته یا

اخبار سبز کشاورزی؛ ایام بهمن معمولا موقعیت مناسبی است برای دولتمردان و مقامات جمهوری اسلامی ایران که در آن دستاوردها و افتخارات دولت یا حکومت در سال گذشته یا از ابتدای به قدرت رسیدن حکومت جمهوری اسلامی در ایران، بیان و تبلیغ شود.
در تمام سالهای گذشته و امسال نیز مقامات ارشد جمهوری اسلامی به بهانهها و در موقعیتهای گوناگون، همواره در مورد اینکه ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی دچار چه پیشرفتهایی شده و اگر حکومت سلطنتی سابق همچنان به کار خود ادامه میداد، کشور دارای چه مشکلات عدیدهای میشد، سخن میگویند و در این میان صداوسیمای جمهوری اسلامی هم که وظیفه خود را تبلیغ دستاوردها، آرمانها، پیروزیها و گامهای برداشته شده از جانب مجموعه حاکمیت و دولت جمهوری اسلامی میداند، برنامههای متعدد و مختلفی تهیه و ارائه میکند تا شهروندان ایرانی از اینکه زیر سایه جمهوری اسلامی زندگی میکنند ابراز رضایت و خدا را شکر کنند.
به این ماموریت البته اخیرا این محور اضافه شده که اذعان و تبلیغ شود که جمهوری اسلامی در ایران طی 40 سال گذشته در مسیر درستی گام برداشته و نتایج قابل قبولی را کسب کرده است.
البته نوعی تناقض هم در گفتار مقامات ایرانی به چشم میخورد؛ مثلا از یک به این سو که مانع 46 سال میشود، مسیر درستی بوده و پیروزیهای زندگی را عاید شهروندان ایرانی کرده است و از سوی دیگر گفته میشود، موقعیتی که هماکنون شهروندان ایرانی در آن به سر میبرند به هیچ عنوان شایسته ملت ایران نیست و بنا به ظرفیتها، تواناییها و امکانات نرمافزاری کشور و ملت، ایرانیان باید از رفاه و جایگاه بسیار بالاتری برخوردار باشند؛ چنانکه در نخستین سند چشمانداز 20ساله که مهلت اجرای آن تا چند ماه دیگر به پایان میرسد، کشور ایران باید در موقعیت ممتاز و اول در میان کشورهای غرب آسیا باشد و بتواند الگویی برای سایر کشورهای خاورمیانه به حساب آید.
مقامات کشورمان به گونهای سخن میگویند که گویی اهداف مندرج در این سند چشمانداز محقق شده و اکنون باید به افقهای وسیع تری اندیشید؛ چراکه اگر کشور 46 سال در مسیری درست حرکت کرده باشد، حتی در صورت تعلل و کمکاری برخی دولتها، اکنون باید قسمت اعظم این مسیر طی شده و کشور به رفاه نسبی دست یافته باشد.
اما در همین روزهای اخیر نه فقط آشکار شد که به واسطه گران شدن مکرر کالاهای گوناگون، سطح کیفی زندگی شهروندان ایرانی تنزل پیدا کرده و سفره ایرانیان فقیرتر و حقیرتر شده است، بلکه معلوم شد که شهروندان ایرانی تا رسیدن به حداقل رفاهی که انتظار برقراری آن را دارند، باید زمان زیادی منتظر بمانند و چه بسا که برقراری این حداقل رفاه، به عمر بسیاری از شهروندان ایران قد ندهد.
این سوال برای بسیاری از شهروندان ایرانی مطرح است که اگر جمهوری اسلامی ایران در مسیر درستی حرکت میکند و آن طور که گفته میشود، دستاوردهای مثال زدنی داشته است، چرا شهروندان کشورمان حاصل و نتایج این پیشرفتها را در زندگی و از جمله در سفره خویش مشاهده نمیکند؟
حجم دستاوردهایی که برای این 46 سال از جانب مقامات جمهوری اسلامی ایران تبلیغ میشود، آنقدر زیاد است که اگر درصدی از آن هم محقق یافته بود اکنون مردم ایران باید از رفاه نسبی برخوردار باشند. اما نه فقط این رفاه نسبی محقق نشده که حتی ایرانیان به رفاه حداقلی نیز دست پیدا نکردهاند و درصد قابلتوجهی از شهروندان کشورمان ناچار شدهاند که برای ادامه حیات، از بسیاری از اقلام ضروری زندگی چه در حوزه امکانات خانه و زندگی و چه در حوزه امنیت غذایی و سفره چشم پوشی اجباری کنند.
مسلم است که این چشمپوشی نتیجه بلافصل و گریزناپذیر گسترش و تعمیق مقر در جامعه ایرانی است.
البته وقوع همه این مشکلات و اضافه بر آن به اقدامات خصمانهای دشمنان نسبت داده میشود و در توجیه عدم بهبود وضعیت مردمان ایران، دشمنیهایی که در حق جمهوری اسلامی ایران اعمال شده، بیان میگردد.
اما آیا دشمنیهایی که علیه ایران هدف گرفته شده و اعمال شده است، آیا علیه خاک، شهروندان و جغرافیای ایران صورت پذیرفته یا این دشمنیها، حکومت جمهوری اسلامی ایران را هدف گرفته و در این هدف گیری، جغرافیا، شهروندان و خاک ایران هم به ناچار شریک شده و از آن آسیب دیدهاند؟
در پاسخ به این سوال البته مقامات جمهوری اسلامی ایران اعلام میکنند که حفظ آزادگی، استقلال و شخصیت برای کشور و مردم مستلزم پرداخت هزینهای است که چون ایران حاضر نشده سلطه قدرتهای بزرگ را بپذیرد، دچار این مشکلات شده و برای حفظ استقلال و شخصیت، باید پرداخت این هزینه تداوم یابد.
اما آیا همه کشورهای جهان برای حفظ شخصیت و استقلالشان ناچار به مبارزه 40ساله با دشمنان هستند؟
اگر چنین است چرا آثار این منازعه طولانی و ناامیدکننده در سایر کشورها مناطق جهان مشاهده نمیشود و حتی طالبان بهعنوان حکومتی که هنوز حاکمیت آن در افغانستان به رسمیت شناخته نشده، توانسته ارزش پول ملی و قدرت اقتصادی خویش را ارتقای و سطح رفاه برای شهروندان افغانستانی را افزایش دهد؟
جمهوری اسلامی ایران که در همین روزهای اخیر برای چندمین بار کاهش قدرت خرید شهروندانش و سقوط ارزش پولی ملیاش را تجربه کرد، آیا درحد طالبان نیز نمیتواند آرامش را به شرایط کار و کسب و فعالیت شهروندانش بازگرداند؟
آنان همچنین خواستار رفع موانع بازگشت ارز و تبادل پول میان ایران و کشورهای جهان شدند. روشن است که این سخنرانان اتفاقا توجه خود برای بهبود روابط ایران با کشورهای دیگر را به کشورهایی که اکنون ایران با آنها میانه خوبی ندارد معطوف کردهاند؛ چراکه درباره کشورهایی مانند روسیه که اکنون ایران با آنها رابطه حسنه دارد، بهبود روابط معنی پیدا نمیکند همچنین وقتی تجار و تولیدکنندگان ایرانی از بالاترین شخص کشور خواستار انجام اقداماتی برای تسهیل تبادلات پولی میشوند به روشنی میتوان فهمید که آنان سازوکارهای فعلی و در دسترس کشورمان را ناکافی میدانند و به همین دلیل است که ضرورت برطرف ساختن موانع استفاده کشورمان از سوئیفت و نهادهای مالی غربی را یادآوری مینمایند.
در مقابل همه این بیان واقعیتها، ممکن است برخی مقامات کشور- مانند رقبای پزشکیان در انتخابات ریاستجمهوری- نشانیهای غلط بدهند و آرزوهای محال خود را به عنوان آرمانهای بیبدیل به ملت ایران بفروشند. نتیجه همین آرزوفروشیها، وضعیتی است که اکنون ایران با آن روبهرو است و به جای ارتقا، سقوط را تجربه میکند.