ما هنوز اندرخم یک کوچهایم | ناترازی مدیریتی و تحققنیافتن وعدههای وزیر جهاد کشاورزی
مرور شانزده ماه عملکرد وزارت جهاد کشاورزی، از تحققنیافتن وعدههای وزیر در زمینه کشت فراسرزمینی و مسدودسازی چاههای غیرمجاز تا ناکارآمدی و انتصابهای قومگرایانه
شانزده ماه از عمر دولت چهاردهم میگذرد و وزارت جهادکشاورزی در این مدت میبایست علاوهبر فعالیتهای زیربنایی و اصلاح ساختار، حداقل ۳۰درصد از تعهدات چهار ساله برنامة وزیر را عملیاتی کرده باشد.
اخبار سبز کشاورزی؛ بهعنوان نمونه، وزیر در برنامه ارائه شده به مجلس متعهد شده بود:
• سالانه ۵۰۰ هزار هکتار کشت فراسرزمینی(نه بر کاغذ و یا در خبر) علاوهبر آنچه که قبلا بوده، اجرا کند. در حالی که در عمل و در عالم واقعیت، حتی ۵۰۰ هکتار هم کار انجام نگرفته؛ و قرارداد منجر به کشت و کار و برداشت محصول انجام نگرفتهاست.
• وزیر در همان برنامه ارائهشده به مجلس متعهد شد ۵۰۰ هزار حلقه از چاههای آب حفر شدة غیرقانونی را مسلوبالاختیار کند. جدای از اینکه چنین قدرت و اختیاری در حوزه وظایف وزارت جهادکشاورزی قرار ندارد؛ متاسفانه در این مدت، علاوهبر اینکه چاهی مسدود یا مسلوبالاختیار نشد؛ بلکه هزاران حلقه چاه جدید بدون مجوز، حفر یا اینکه کفشکنی گردید.
• قزلجه بستانآبادی تعهد کرده بود؛ سالانه ۲۰ هزار هکتار باغات جدید زیتون احداث نماید که میبایست در این ۱۶ ماه حداقل ۲۴ هزار هکتار باغ جدید، تسطیح، گودبرداری، غرسنهال، آبیاری و اصلاح باغ شدهباشد. اما متاسفانه بهجز اندک حرکتهای احداث باغ، توسط بخش خصوصی، هیچ حرکتی در این زمینه از سوی وزارتخانه و حتی برای تامین زمین و نهال انجام نگرفته یا آمار آن اعلام نشدهاست.
اخیرا وزیر اعلام کرد:«ایران، هاب مواد غذایی و محصولات کشاورزی خواهد شد».
اما با چه منطق، جداول آماری، رشد تولید و سرمایهگذاری؟ پاسخ مشخص نیست؛ زیرا:
• کشورمان در دوران صادرات قزلجه بستانآبادی به بزرگترین واردکننده گندم دنیا(به نسبت جمعیت و منطقه) تبدیل شد و اینک میرود تا از صادرکننده گوشتمرغ به واردکننده گوشتمرغ تغییر مدیریت دهد.
• روند واردات نهادههای کشاورزی در سالهای گذشته یک مسیر منطقی را میپیمود و با اندک تلرانس، نهادههای دام و طیور و کشاورزی بهدست دامدار، مرغدار، زارع، باغدار و ... میرسید. اما اینک فسادسیستمی، امضاهای طلایی و انحصار واردات، کار را بهجایی رسانده است که هیچ فعال و بهرهبردار کشاورزی از فردای کار خود و ادامه حیات اقتصادی اطمینان ندارد؛ چه رسد بهاینکه سرمایهگذاری و توسعهپایدار کشاورزی را منتظر باشیم.
• سیستم مدیریتی کشاورزی پیش از این، از مدیر مرکز خدمات تا مدیرشهری و مدیریت استان، روسای سازمانها، معاونوزیر و وزیر تشکیل میشد. مدیران درسخواندة متخصص، کاردان، باتجربه و افرادی که سلسلهمراتب کارشناسی تا مدیریت عالی را طی کرده بودند. اما امروز بیشتر مدیران دانا، توانا و متخصص، خانهنشین یا حاشیهنشین شدهاند.
• اکثرا مدیران فعلی از اقوام و قومیتهای موردنظر با شائبه پانترکیسم، ناتوان، غیرمتخصص و بلهقربانگو تشکیل شدهاند. این است که بهنظر میرسد که حفظ وزارت جهادکشاورزی تنها به ضرر فعالان کشاورزی و ناامید شدن آنان نسبت به تولید است. بنابراین با شرایط فعلی، نبودن یا تعطیلی وزارت، تکلیف کشاورز را روشن میکند.
رسانهها بارها ضمن نقد و تحلیل روند ناصواب
و ناکارآمد وزارتخانه و ناترازی مدیریت
هشدار دادهاند که باید چراغ تخصص، توانمندی و کاردانی
در وزارتخانه پرنور شود؛
و وزیر، از قومگرایی و یا پذیرش و تحمیل توصیهها
برای انتصاب مدیر، دست بردارد؛
اما ظاهرا نوری، مرد این میدان نیست.
سرمقاله ماهنامه دام و کشت و صنعت-شماره ۳۰۲- آبان ۱۴۰۴