خبر فوری
شناسه خبر: 50725

کارآفرینی؛ ضرورتی ملی در روزگار سخت ایران

سوم اردیبهشت، روز کارآفرین؛ امیدی که در دل اقتصاد ملتهب ایران می‌سازیم

سوم اردیبهشت در تقویم ایران نقطه‌ای برای یادآوری، ارج‌گذاری و تجدید عهد با آینده‌ای بهتر است. این روز به نام «کارآفرین» نامگذاری شده

سوم اردیبهشت، روز کارآفرین؛ امیدی که در دل اقتصاد ملتهب ایران می‌سازیم

سوم اردیبهشت در تقویم رسمی ایران، تنها یک تاریخ نیست؛ نقطه‌ای برای یادآوری، ارج‌گذاری و شاید مهم‌تر از همه، تجدید عهد با آینده‌ای بهتر است. این روز به نام «کارآفرین» نامگذاری شده است؛ کسانی که در دل سخت‌ترین شرایط، به جای تسلیم در برابر مشکلات، راهی برای ساختن و آبادانی می‌جویند.

اخبار سبز کشاورزی؛ اما آیا در ایران امروز، با چالش‌هایی مانند تورم فرساینده، بیکاری بالا، نبود امنیت اقتصادی و دشواری‌های معیشتی، هنوز می‌توان از کارآفرینی به عنوان یک راهکار سخن گفت؟

دکتر فردین شورج، نویسنده و مدرس دانشگاه، در گفتگو با ما تاکید می‌کند: «کارآفرینی نسخه‌ای برای تمام دردها نیست، اما یکی از معدود مسیرهای واقعی برای بازسازی امید، عدالت اقتصادی و رشد ملی است».

به باور او، واقعیت این است که در میان همه بحران‌ها، کارآفرینی نه یک انتخاب لوکس، بلکه ضرورتی ملی محسوب می‌شود. سوم اردیبهشت فرصتی است تا به هر جوان ایرانی یادآوری کنیم که برای ساختن زندگی، نباید منتظر بود؛ بلکه باید آغازگر بود.

سوم-اردیبهشت-روز-کارآفرین-1

اقتصاد ایران در آینه آمار؛ چرا کارآفرینی، امروز حیاتی‌تر است؟

برای درک چرایی اهمیت فزاینده کارآفرینی، کافی است نگاهی به شاخص‌های کلان اقتصادی ایران داشته باشیم:

تورم افسارگسیخته: نرخ تورم نقطه‌به‌نقطه ماه‌هاست که بالای ۴۰درصد  قرار دارد و قدرت خرید مردم، به ویژه در کالاهای اساسی، به شدت کاهش یافته است.

بیکاری پنهان و آشکار: آمار رسمی بیکاری جوانان بیش از ۲۰ درصد است، اما واقعیت تلخ‌تر این است که بیکاری پنهان و مشاغل بی‌ثبات و کم‌درآمد، بخش بزرگتری از جمعیت فعال را درگیر کرده است.

چالش بنگاه‌های خرد و متوسط: هسته اصلی اقتصاد، یعنی کسب‌وکارهای کوچک و متوسط، درگیر مشکلات نقدینگی، مالیات‌های سنگین و هزینه‌های فزاینده تولید هستند.

کاهش امید اجتماعی: مجموع این مشکلات، منجر به کاهش چشمگیر امید به آینده در جامعه، به ویژه در میان جوانان شده و انگیزه مشارکت اقتصادی را تضعیف کرده است.

این شرایط سخت داخلی در حالی است که اقتصاد ایران، هرچند به دلیل تحریم‌ها ارتباط محدودی با جهان دارد، اما از بحران‌های جهانی مانند رکود تورمی، تغییرات انرژی و کاهش تجارت جهانی نیز بی‌تاثیر نیست.

همچنین، رتبه نامناسب ایران در شاخص‌هایی مانند سهولت کسب‌وکار بانک جهانی و شاخص جهانی نوآوری (GII)، نشان‌دهنده مسیر ناهمواری است که کارآفرینان برای آغاز و توسعه کسب‌وکار خود باید طی کنند.

 

فراتر از بحران؛ کارکردهای حیاتی کارآفرینی در شرایط کنونی

با وجود این سنگلاخ‌ها، چرا همچنان باید بر نقش کارآفرینی تاکید کرد؟ تاریخ اقتصادی بسیاری از کشورها نشان داده که کارآفرینی، ابزاری قدرتمند برای عبور از بحران‌ها بوده است. از شکل‌گیری هزاران کسب‌وکار خرد پس از فروپاشی اقتصادی در ونزوئلا تا توسعه صادرات شرکت‌های فناور در ترکیه با وجود نوسانات شدید ارزی، شواهد نشان می‌دهند که خلاقیت و جسارت کارآفرینان می‌تواند راهگشا باشد.

سوم-اردیبهشت-روز-کارآفرین-2

دکتر شورج، به عنوان معلم کارآفرینی، سه کارکرد اساسی برای این حوزه در شرایط کنونی ایران برمی‌شمارد:

1.  ایجاد اشتغال پایدار و غیردولتی: کارآفرینان با خلق کسب‌وکارهای جدید، فرصت‌های شغلی واقعی و مولد ایجاد می‌کنند که وابستگی به استخدام دولتی را کاهش می‌دهد.

2.  تقویت تاب‌آوری اقتصادی: کسب‌وکارهای چابک و نوآور می‌توانند در برابر شوک‌های اقتصادی منعطف‌تر عمل کرده و به اقتصاد ملی برای مقاومت در برابر ناملایمات کمک کنند.

3.  بازسازی اعتماد اجتماعی: موفقیت‌های ملموس و قابل مشاهده کارآفرینان، به ویژه نمونه‌های بومی، می‌تواند امید و اعتماد را به جامعه بازگرداند و اثبات کند که ساختن آینده ممکن است.

این سه کارکرد، کارآفرینی را به عاملی محوری برای فرار و نجات از مشکلات اقتصادی و راه حلی برای رفع بحران‌ها تبدیل می‌کند.

 

سنگلاخ‌های مسیر؛ چالش‌های اصلی پیش روی کارآفرینان ایرانی

برای هموار کردن مسیر و تحقق پتانسیل کارآفرینی، لازم است چالش‌های اصلی پیش رو را بشناسیم. این چالش‌ها، موانعی جدی برای رشد و بقای کسب‌وکارهای نوپا و کوچک ایجاد می‌کنند:

دسترسی محدود به سرمایه: به ویژه برای جوانان و زنان کارآفرین، یافتن سرمایه اولیه یا توسعه‌ای بسیار دشوار است.

پیچیدگی مجوزها و کاغذبازی: فرآیندهای طولانی و مبهم اداری برای دریافت مجوز، انرژی و زمان زیادی از کارآفرینان می‌گیرد.

فضای ناامن کسب‌وکار: تغییرات ناگهانی قوانین، بی‌ثباتی اقتصادی و چالش‌های حقوقی و سیاسی، امنیت فعالیت اقتصادی را به خطر می‌اندازد.

نبود آموزش‌های کاربردی: نظام آموزشی فعلی، مهارت‌ها و تفکر کارآفرینانه لازم برای ورود به بازار کار و خلق کسب‌وکار را به خوبی آموزش نمی‌دهد.

فرهنگ عمومی وابسته به استخدام: نگاه جامعه به "استخدام دولتی" به عنوان تنها مسیر موفقیت، ریسک‌پذیری برای راه‌اندازی کسب‌وکار شخصی را کاهش می‌دهد.

ضعف در شبکه‌سازی و حمایت نهادی: کمبود نهادهای حمایتی قوی و شبکه‌های ارتباطی موثر میان کارآفرینان، تبادل تجربه و هم‌افزایی را دشوار می‌سازد.

 

راهکارها و انتظارات؛ چه کسانی چه باید بکنند؟

برای آنکه کارآفرینی از یک شعار زیبا به موتور محرک اقتصاد کشور بدل شود، نیاز به اقدام هماهنگ در سطوح مختلف داریم. شعار دادن کافی نیست، باید عمل کرد:

 

نقش دولت و سیاست‌گذاران:

اصلاح قوانین دست‌وپاگیر: تسهیل و تسریع در فرآیندهای صدور مجوز، کاهش بار مالیاتی و بیمه‌ای برای کسب‌وکارهای نوپا حیاتی است.

ایجاد امنیت سرمایه‌گذاری: ثبات در سیاست‌های کلان (ارزی، مالیاتی، حقوقی) مشوق اصلی سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی است.

تقویت صندوق‌های حمایتی: تزریق هدفمند منابع مالی به استارتاپ‌ها، تعاونی‌ها و مشاغل خانگی نیازمند توجه جدی است.

توسعه زیرساخت‌های دیجیتال: اینترنت ارزان و پرسرعت، بستر تجارت الکترونیک و خدمات مجازی، لازمه نسل جدید کارآفرینی هستند.

شفافیت و مبارزه با فساد: کارآفرین باید مطمئن باشد که موفقیت‌اش در گرو خلاقیت و تلاش اوست، نه رانت و رابطه.

 

نقش دانشگاه‌ها و نظام آموزشی:

آموزش کارآفرینی از پایه: مهارت‌هایی مانند تفکر خلاق، حل مسئله، ریسک‌پذیری حساب‌شده و اصول بازاریابی باید از سنین پایین در نظام آموزشی گنجانده شوند.

تبدیل دانشگاه به قطب کارآفرینی: ایجاد مراکز رشد و شتاب‌دهنده در دانشگاه‌ها، فضای نظری صرف را به محیطی برای تولید کسب‌وکار واقعی تبدیل می‌کند.

حمایت از پایان‌نامه‌های مسئله‌محور: پژوهش‌های دانشجویی باید به جای تئوری‌پردازی صرف، به حل چالش‌های واقعی جامعه و بازار بپردازند.

 

نقش رسانه‌ها و فرهنگ عمومی:

الگوسازی از کارآفرینان بومی: معرفی و مستندسازی داستان موفقیت کارآفرینان داخلی، انگیزه‌بخش‌تر از تمرکز صرف بر غول‌های جهانی است.

ترویج فرهنگ پذیرش شکست: جامعه باید بپذیرد که شکست در کسب‌وکار، بخشی طبیعی و لازم از مسیر یادگیری و موفقیت است.

تغییر نگرش به کار مولد: رسانه‌ها و جامعه باید ارزش کار و خلاقیت را در هر مقیاسی، از کارگاه کوچک تا فروش آنلاین، ارج نهند.

 

نقش خود کارآفرینان و نسل جوان:

خلق فرصت به جای انتظار: در شرایط دشوار، ایده‌های نو و جسارت برای آغاز، راه خود را باز می‌کنند.

اتحاد و شبکه‌سازی: کارآفرینان باید با یکدیگر ارتباط برقرار کرده، تجربیاتشان را به اشتراک بگذارند و از هم حمایت کنند.

یادگیری مستمر: دنیای کسب‌وکار به سرعت تغییر می‌کند؛ آموزش حرفه‌ای مداوم لازمه بقا و رشد است.

ریسک‌پذیری با تحلیل: ریسک کورکورانه منجر به شکست می‌شود، اما ریسک حساب‌شده بر مبنای تحلیل، لازمه پیشرفت است.

 

سوم اردیبهشت؛ روز تجدید عهد با آینده‌ای خودساخته

امروز، بیش از هر زمان دیگری، ایران به نسلی نیاز دارد که "خودآفرین" باشد؛ نسلی که از دل محدودیت‌ها، راهی برای رشد و توسعه باز کند. همانطور که دکتر شورج اشاره کرد، کارآفرینی نسخه جادویی برای حل تمام مشکلات نیست، اما مسیری واقعی و قابل اتکاست برای بازسازی امید، ایجاد عدالت اقتصادی و حرکت به سوی رشد ملی.

سوم اردیبهشت نباید صرفاً یک مناسبت تقویمی باشد. این روز باید به نقطه‌ای برای تجدید پیمان با آینده‌ای بهتر تبدیل شود؛ آینده‌ای که در آن هر جوان ایرانی این باور را در خود نهادینه کند که برای ساختن زندگی‌اش، منتظر کسی یا چیزی نخواهد ماند، بلکه خود آغازگر راه خواهد بود.

به قول معروف، "شجاعت، یعنی آغاز کردن، حتی وقتی هیچ تضمینی برای موفقیت نیست." و این، روح واقعی کارآفرینی است.

دیدگاه تان را بنویسید

چندرسانه‌ای