سرکوب قیمت محصولات و ورشکستگی تولیدکننده
در مترادفسازی واژههای بیگانه و برای آن که فرهنگ ادبی غنی و چند هزار ساله خود را پاس بداریم، بزرگان فرهنگ و ادب کشور پس از ساعتها بحث و جدل و پیشنهاد و انتخاب، سرانجام بر روی واژهای که گویای جمیع خواص و صفات این ماده باشد به واژه «لرزانک» رسیدند، چرا که با وارد شدن ولو اندک ضربهای به ظرف این ماده ظاهرا پایدار، تمام وجود آن به «لرزه» میافتد.
اخبار سبز کشاورزی؛ مهدی رجول دزفولی| سالیان درازی است که ظرف یک میلیون و ششصد و هشتاد هزار کیلومتر مربعی ایران، ژلهای شده و در هر لحظه و روز و ماه و گاه یک نوبت در اول صبح و نوبت دیگر در هنگام غروب آفتاب، با ضربههایی که به آن وارد میشود، بیثبات و مشوش میگردد. فرقی نمیکند که از چپ باشد یا از راست، از داخل کشور باشد یا خارج، از جانب اصولگرایان باشد یا اصلاحطلبان، نتیجه آن لرزههایی است که آن را به تکان خوردن و گاه سقوط از چالهای به چاهی میکشاند.
گویی لرزه و تنش و اضطراب جزیی جداییناپذیر از زندگی مردمان درون این ظرف شده و بدون «لرزش» نمیتوانند روز را به شب یا شب را به روز برسانند.
هر ساله، از دو سه ماه مانده به پایان سال، غم و اندوه نداری، گرانی و تورم افسار گسیخته، ناتوانی از جبران کمبودها و نیازهایی که از امروز به فردا و از این ماه به ماه دیگر و گاه از سالی به سال آینده نقل مکان میکنند، همه جا را فرا میگیرد.
آنانی که چند ماه حقوق دریافت نکرده و شرمنده از اعضای خانواده و بقال محل برای دریافت این «حق مسلم» روزشماری میکنند، اما کمتر به نتیجه میرسند و دست از پا درازتر به خانه میروند.
گران کردن بهای مصرف آب، برق، گاز، نان، حاملهای انرژی و هر آنچه در اختیار دولت است، سکوی پرشی میشود برای گران شدن صدها قلم کالای اساسی دیگر و لرزه بر اندام بزرگ و کوچک، پیر و جوان، کارگر و کارمند، کشاورز و… میاندازد.
با درایت، سیاست و کیاست مسئولان، فقرا فقیرتر، سفرهها کوچکتر، بیکاری افزایش، دخل و خرجها ناهماهنگ، قیمت ارزها افسارگسیخته و دهها مورد مشابه دیگر، ثانیه به ثانیه، لرزه بر ظرف «ژلهای» جامعه میاندازد.
بخش کشاورزی که به زعم بزرگان قوم«محور اقتصادی» است و البته این حرف چندان هم بیراه نیست، چرا که کشور اساسا یک جامعه صنعتی و تکنولوژیک نبوده است، اگر نه بیش از سایر بخشها اما به دلیل گستردگی و تنوع در تولیدات، جامعه فعال کشاورز که در حدود 25 درصد از جمعیت کشور را در بر میگیرد، پیوسته در حال لرزیدن است و بخش ژلهای آن از جنوب تا شمال و از شرق تا غرب پیوسته دچار تکانههای آشوبگر و متلاطم است.
گندمکار دست و دلش میلرزد، باغدار بی مشتری ماندن محصول و اسیر شدن در دست دلالان لرزه بر اندامش میاندازد، دامدار نگران تامین علوفه، غذای دام، دارو و بیماریها، گوشتخواران بیانصاف در کشتارگاهها، مرغداران اسیر قیمتهای دستوری، ورشکستگی تحمیلی و نابود شدن کسب و کار و سرمایه سیبزمینیکار، پیازکار و گوجهکار و… دلواپس سقوط قیمتها علیرغم بالا بودن هزینههای تولید و دست آخر تبدیل به ضایعات شدن محصول خود هستند. دهها و بلکه صدها مورد اینچنینی را میتوان در سایر بخشهای تولیدی، صنعتی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و…، دید.
در یک برهه زمانی و بنا بر «مصلحت»، جلسهها تشکیل و سخنرانی و تصمیمگیری میکنند که مثلا ماشینهای فرسوده را از عرصههای کشاورزی جمعآوری کنند و هزار و یک دلیل و علت هم برای آن میشمارند، اما به تدریج«فیتیله» پائین کشیده شده و همه چیز از یاد میرود و یا قانون آن به چنان سرنوشتی دچار میشود که بودن و نبودنش برای گندمکار و کمبایندار تفاوتی ندارد. گوجهفرنگی، پیاز، سیبزمینی و… در یک زمان پانصد درصد گران میشوند و در فصل دیگر پانصد درصد کاهش قیمت را تجربه میکنند.
فردی آن سوی مرزها و هزاران کیلومتر دورتر در کشوری دیگر یک حرفی میزند. قیمت ارزها 20 درصد بالا میرود. در داخل کشور فرد دیگری که شاید چندان مسئولیتی هم نداشته باشد، سخنی میگوید، قیمت ارزها 20 درصد پائین میآید
رئیس جمهور و سران مملکت مردم را تشویق به سرمایهگذاری در بورس میکنند، عدهای نیز با اعتماد به گفتههای بالاترین مسئولان کشور، خانه و اتومبیل خود را میفروشند، و وارد بازار بورس میشوند، اما چند روز بعد به خاک سیاه مینشینند.
بنزین گران میشود، جامعه متلاطم میگردد، اما رئیس جمهور با لبخند متمایل به قهقهه میگوید: «من خبر نداشتم» و مرغپخته را دچار افسردگی میکند.
جامعه ژلهای همچنان میلرزد و ضربه اخیر به این ژله، مسمومسازی بیش از 13 هزار دانشآموز اکثرا « دختر » به گفته سعید کریمی، معاون درمان وزارت بهداشت» است که این ژله را به لرزه درآورده است. آنچه از شواهد بر میآید، این جامعه«ژلهای» همچنان خواهد لرزید چون شرایط و عوامل به لرزه درآوردن آن به اندازه کافی وجود دارند.
ماهنامه دام و کشت و صنعت- شماره ۲۷۳-فروردین ۱۴۰۲