برای چندینبار یکی از مقامات جمهوری اسلامی ایران در سخنرانی عمومی از اینکه طرف مقابل _ احتمالا غرب، ایالات متحده یا اروپا_ در گفتار بر مذاکره بر سر اختلافها مخالف میورزند، ولی پنهانی پیام مذاکره میدهند و از توافق استقبال میکنند خبر داده و از آن گلایه کرده است.
اخبار سبز کشاورزی؛ نادر کریمی جونی| سیدابراهیم رئیسی که دیروز در جمع مردم سخن میگفت تصریح کرد «حالا که کشورمان امن شده، پیام میدهند که ما دنبال براندازی و تغییر نظام نبودیم و همچنان خواهان مذاکره هستیم».
از نظر مقامات جمهوری اسلامی ایران کشور هیچگاه در وضعیت ناامن قرار نداشته و همیشه شرایط امن در ایران وجود داشته است.
این عبارت آقای رئیسجمهور این سوال را پدید میآورد که آیا در مقطعی از زمان سپری شده کشور ناامن بوده است؟
اگر چنین بوده، چرا مقامات دولت و حاکمیت که همیشه بر صداقت با مردم تاکید میورزند، این ناامنی را اظهار نکرده و به اطلاع شهروندان ایرانی نرساندهاند؟
اما آیا مقامات غربی شامل اروپا، کانادا و ایالات متحده برای نزدیک شدن به ایران، امضای توافق هستهای و همکاری مختلف سیاسی _ اقتصادی لحظهشماری میکنند؟
بیش از این، حسین امیرعبداللهیان همچنین ادعایی را مطرح کرده بود، در آن هنگام برخی رسانههای آمریکایی ارسال پیام به ایران برای آغاز مجدد مذاکرات احیای توافق هستهای از جانب واشنگتن را تایید کرده بودند؛ اما آن مذاکرات هیچگاه شروع نشد.
البته در هیچ یک از موضعگیریهای رسمی و غیررسمی مقامات اروپایی و آمریکایی سخنی درباره ضرورت تغییر نظام در ایران و براندازی جمهوری اسلامی ایران گفته نشده یا دستکم هیچ رسانهای در این باره ادعایی را مطرح نساخته است.
مقامات اروپایی و آمریکایی البته با مخالفان و گروههای برانداز ایرانی ملاقات کردهاند؛ ولی خود ایشان حرفی در این خصوص بیان نکردهاند؛ اما نکته مهم آن است که کشورهای غربی فقط در مورد ناآرامیها با ایران تضاد منافع ندارند، بلکه در امر مهم جنگ اوکراین که حالا ایران تایید کرده به روسیه پهپاد داده است ولی تمام عملیات ارسال آن به پیش از جنگ روسیه و اوکراین باز میگردد اصلیترین اختلاف میان دو طرف نهفته است.
چنانکه اروپاییها از ابتدای جنگ ایران را در سبد روسیه مشاهده میکردند و برای حمایت ایران از روسیه به موضعگیریهای مقامات مختلف ایرانی اشاره مینمودند.
به این ترتیب، تردیدی وجود ندارد که از همان ابتدا مناسبات میان ایران و اروپا دچار بحران شد و ایران میان روسیه و دیگران، روسیه را انتخاب کرد.
به همین دلیل، پرسش اصلی آن ست که آیا در مناسبات ایران و روسیه و موقعیت ایران نسبت به جنگ اوکراین چیزی عوض شده که نظر اروپاییها و ایالات متحده را نسبت به ایران تغییر داده است.
دستکم در مسائل میدانی چیزی مشاهده نمیشود، برای همین است که از ابتدای سال میلادی تاکنون، یعنی تقریبا در یکسال گذشته بهجز سفر به مقر سازمان ملل متحد، وزیر امور خارجه ایران به هیچ کشور اروپایی سفر نکرده است.
سفر ایشان به بوسنی و هرزگوین هم سفری برای شرکت در مراسمی رسمی بود و دیدار مستقلی از این کشور انجام نگرفت.
مقامات ایرانی در یکسال گذشته به هیچ کشور آمریکایی شمالی، اروپایی و حتی غربی در آسیا (مانند ژاپن، کرهجنوبی و…) دعوت نشده و هیچ مقامی از این کشورها به ایران سفر نکرده است.
اگر ادعای سیدابراهیم رئیسی و حسین امیرعبداللهیان در اصرار غرب برای نزدیک شدن به ایران صحیح است و واقعیت دارد؛ چرا تظاهرات رفتاری مقامات غربی از ایران اصرار و تقاضا پشتیبانی نمیکند؟
در گفتار نیز اگرچه هیچ یک از مقامات غربی درمورد مرگ توافق هستهای موضعی اتخاذ نمیکنند؛ اما تلویحا همه مقامات ارشد غربی ازجمله ایالات متحده، ناامیدی خود را از به ثمر رسیدن این مذاکرات و احیای توافق هستهای ابراز کردهاند.
مناسبات اقتصادی ایران با کشورهای غربی هم در موقعیت خوبی قرار ندارد و در آخرین نمونه آلمان ضمانت دولتی سرمایهگذاری و تجارت با یران را قطع کرد.
این نشان میدهد که دولت آلمان از همکاری اقتصادی با کشورمان راضی نیست و از آن حمایت نمیکند. حال اگر ابراهیم رئیسی و همکارانش راست میگویند، چرا همین کشورهایی که ادعا میشود مایل به همکاری با ایران هستند برای دورتر شدن از ایران تمهیدات عملی اتحاذ میکنند؟
ملت ایران در گذشته هم چنین ادعایی را از جانب مقامات جمهوری اسلامی شنیده است؛ ازجمله درمورد محمود احمدینژاد که علیرغم اصرار به انجام سفرهای اروپایی، دستآخر فقط توانست در اجلاس فائو در رم ایتالیا شرکت کند که در آن نشست هم هیچ یک از رهبران اروپایی و آمریکایی و حتی نخست وزیر ایتالیا حاضر به ملاقات با محمود احمدینژاد نشد.
در آن هنگام گفته میشد که همه برای همکاری با ایران صف کشیدهاند و ایران میخواهد از سلاح همکاری اقتصادی برای ادب کردن اروپاییها و آمریکاییها استفاده کند؛ اما در آن زمان هیچ همکاری قابل ذکری میان ایران با اروپا، آمریکا شمالی و کلاً کشورهای هوادار غرب انجام نگرفت.
حالا سیدابراهیم رئیسی نیز به همان راه میرود؛ او ادعایی را مطرح میکند که برای اثبات آن هیچ سند و مدرکی ارائه نمیکند.
رئیس جمهور باید بداند که اخبار ضد و نقیض باعث شده تا حرف هیچ کسی سند نباشد و اگر کسی میخواهد حرفش از طرف شهروندان ایرانی مورد قبول واقع شود حتما و باید مستندات قابل اعتماد ارائه کند.