تلاشهای دیپلماتیک علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، ابعاد جدیدتری پیدا کرده، بعد از سفر به چین و امضای توافقنامه توسعه همکاری و عادی سازی روابط با عربستان سعودی حالا صحبت از دیدار او با مقامات عراقی و در گام بعد بحرینی است.
اخبار سبز کشاورزی؛ نادر کریمی جونی| پیش از سفر به عراق، شمخانی از امارات متحده عربی دیدار کرده بود و آنطور که رسانههای دولتی ایران بازتاب دادهاند توافقهای مهمی میان طرف ایرانی با اماراتیها به امضا رسیده است.
این توافقها هر چند عمدتا اقتصادی خوانده شده، اما تردیدی نیست که تا توافقهای سیاسی در کار نباشد حتما توافقهای اقتصادی به نتیجه نمیرسد.
این بدان معنا است که میان علی شمخانی و مقامات ابوظبی، تفاهم درمورد نزدیکی و تجدید روابط دو کشور حاصل شده است.
چنین به نظر میآید که بعد از گذشت بیش از یک سال از فعالیتهای دولت سیدابراهیم رئیسی، مقامات ارشد نظام درمورد ناتوانی دولت در حوزه دیپلماسی به یقین رسیدهاند و اطمینان پیدا کردهاند که نمیتوان راهبرد سیاست خارجی را به این دولت سپرد.
در واقع نه فقط سیدابراهیم رئیسی که حسین عبداللهیان و همکارانش در وزارت امور خارجه از حل و به نتیجه رساندن پروندههای مهم سیاست خارجی ناتوان بودهاند در راس این پروندهها توافق هستهای بوده است که بعد از لفاظیهای زیاد اکنون ایران به ناچار دادن امتیازهای متعدد به آژانس بینالمللی انرژی هستهای را پذیرفته است.
مقامات ایرانی دستاندرکار در پروژه هستهای ابتدا بهگونهای رفتار کردند که گویی جهان نیازمند توافق با ایران است و برای حصول این توافق مجبور این امتیازهای متعددی به کشورمان دهد.
با همین هدف تهران به شدت فعالیتهای هستهای خود افزود و همکاریهایش را با آژانس تقلیل داد؛ اما صدور چند قطعنامهای از سوی شورای حکام آژانس علیه رفتار و تصمیمهای دولت ایران، مقامهای کشورمان را از خواب غفلت بیدار و آنها را واردار به همکاری با IAEA کرد.
اما بهرغم این همکاری و تمکین به خواستهای آژانس، هنوز تکلیف توافق هستهای روشن نیست و بهویژه مقامات اروپایی و آمریکا از موضع گذشته خود که در دستورکار نبودن مذاکرات احیای توافق هستهای است، کوتاه نیامدهاند.
جالب آن است که در چندین مرحله دیپلماتهای ایرانی و در رأس آنها حسین عبداللهیان تلاش کردهاند با پیش کشیدن مسائل گوناگون و ازجمله تبادل زندانیها، طرفهای اروپایی و امریکایی را تحریک کنند و به موضع انفعالی بکشانند؛ اما آمریکاییها و اروپاییها زیرکتر از آن بودند که به دام این اظهارات بیفتند.
در واقع در دولت سیدابراهیم رئیسی یک پرونده مهم بهطور مستقل به ثمر نرسیده است؛ حتی عضویت ایران در پیمان شانگاهای و توسعه همکاری با اورآسیا، پروندههایی بوده که همگی در دولت حسن روحانی آغاز شده و ابتکار عملی از سوی رئیسی و همکارانش در این موارد دیده نمیشود.
با این همه گمان میرود که آنچه علی شمخانی انجام می دهد در واقع جبران ناتوانی و خلأ فعالیتهای دولت و همکارانش در حوزه دیپلماسی است.
فرضیههای که این باور را تایید میکنند آن است که علی شمخانی با ظرفیت نامیده مقام رهبری و دبیر شورای عالی امنیت ملی در مذاکرات حضور مییابند و سطحی ارشدتر از دولت را به نمایش میگذارد.
این امر هر چند از یک سو اعتماد و اطمینان بیشتر طرفهای عرب را موجب میشود اما از یک سو به این معنی است که رهبران ارشد و سیاستگذاران بالادستی در جمهوری اسلامی ایران ناتوان دولت در راهبری دیپلماتیک را درک کرده و در صدد جبران برآمدهاند. موضوعی که دست کم در بیش از هجده ماه گذشته مشاهده شده و آثار مخرب آن در مناسبات منطقهای و جهانی کشور لمس شده است.