اخبار سبز کشاورزی: تابستان که فرا میرسید یکی از دیدنیهای فصل گرما در سواحل، کنار رودخانهها و جنگلها دیدن انواع سنجاقکهای رنگی بود.
سیاه، زرد و قرمز با بالهای شفاف و چشمان درشت که همه جا بال میزدند و میشدند جزئی از خاطرات خوش تابستان.
سنجاقکهایی هم بودند به باریکی سوزن و بلندی نیمبند انگشت که هر کجا جویی بود و نهری آنجا رقص کنان مثل حریری رویایی روی نهر پرواز میکردند و آنقدر لطیف بودند که تعجب میکردی چطور در هوا معلق هستند و بالهایشان قدرت پرواز دارد.
اما چند سالی است که دیگر نمیبینیشان حسرت دیدنشان را داری، بچههای زیادی هم آنها را هرگز ندیدهاند و خاطرهای از آنها ندارند، درست مثل پروانهها.
چه کسی میگوید که داشتن میوه یا سبزی درشتتر و رنگینتر برای مصرف ما آدمها از بودن سنجاقک مهمتر است؟
چه کسی این حق را به ما داده که بدون توجه به لذت بردن کودکانمان از دیدن پروانه و سنجاقک، آنها را نابود کنیم؟
آیا ما آخرین نسلی هستیم که آنها را بیاد خواهیم داشت؟
آیا کودکان ما در آینده وقتی تصویری از سنجاقک و پروانه را دیدند و از آن همه زیبایی و لطافت به وجد و شگفتی آمدند، درباره ما چگونه قضاوت خواهند کرد؟ آنها نخواهند پرسید ما هم حق دیدن سنجاقکها، پروانهها، کرمهای شبتاب، کفشدوزک و… را مثل شما داشتیم؟