برای چندمین بار سید ابراهیم رئیسی از ابتدای به قدرت رسیدن همکاران خود را در کابینه دولت تغییر داد؛ بیش از این وزیران رفاه، کار و تامین اجتماعی؛ راه و شهرسازی؛ آموزش و پرورش و برخی معاونان رئیس جمهور تغییر کرده بودند و در تمامی این تغییرها، رئیس جمهور مدعی بوده که هدف بهبود کارآیی دولت و نهادهای وابسته به آن است، اما آیا واقعا هدف چنین بوده و به این هدف دست یافته شده است.
اخبار سبز کشاورزی؛ نادر کریمی جونی| مشخصا درمورد رستم قاسمی، وزیر راه و شهرسازی پیشین، به دلیل بیماری ناتوان از ادامه کار بود و چند روز پس از تغییر، فوت کرد. پس در این مورد احتمال علت جایگزینی ناتوانی وزیر بوده و اگر تعییر صورت نمیگرفت، پس از فوت رستم قاسمی، رئیس جمهور، ناگزیر از انتخاب جانشین برای این مقام میشده است.
درمورد وزیر کار، رفاه و تامین اجتماعی، وزیر نخست آنقدر مورد انتقاد قرار گرفت تا سرانجام تغییر وی ناگزیر شد و رئیس دولت معاون خویش را برای ساماندهی اوضاع به وزارت کار فرستاد.
البته سیدصولت مرتصوی اگرچه آمارهای مثبت و امیدوارکنندهای از کاهش میزان بیکاری ارائه داده؛ ولی این آمارها مورد انتقاد کارشناسان قرار گرفته و واقعی بودن آمارهای بیان شده مورد تردید واقع شده است.
در عین حال تصمیمات اتخاذ شده درمورد میزان دستمزد برای سال 1402 نیز از سوی فعالان حوزه کارگری مورد انتقاد قرار گرفته و ناکافی دانسته شده است.
این در حالی است که کارفرمایان هنوز این حقوق را پرداخت نکردهاند و نمیتوان مطمئن بود که کارفرمایان از پرداخت این میزان دستمزد به کارگران راضی باشند.
درمورد تغییر چندباره آموزش و پرورش نیز این سوال مطرح است که اعمال تغییرات در این وزارتخانه آیا به موضوع اقتصاد و تجارت که هدف اصلی دولت خوانده شده است، ارتباط مستقیم دارد؟
گمان نمیرود که کسی به این پرسش پاسخ مثبت دهد؛ بنابراین معلوم نیست چه اوضاعی و چگونه با تغییر وزیر آموزش بهبود خواهد یافت.
البته دومین تغییر وزیر آموزش و پرورش به بهانه عدم اجرای طرح رتبهبندی انجام گرفت که آتش این مناقشه دامن میرکاظمی، رئیس سازمان برنامه و بودجه، را هم سوزاند.
البته معلوم نیست چرا دامنه تغییرات کابینه شامل برخی وزیران که کمتر مورد انتقاد بودند شده است؛ از این افراد سیدجواد ساداتینژاد است که محور فعالیت خود را تامین امنیت غذایی گذاشته بود و برای این هدف اقدامات موثری انجام داده بود؛ نکته جالب آن است که برخی وزیران پر انتقاد مانند فاطمی امین، وزیر صنعت، معدن و تجارت که حتی یکبار استیضاح شده و رایزینیهای مجدانه و مکرر از سقوط نجات یافته بود از تغییرات در امان مانده و صندلی خود را حفظ کردهاند؛ اما وزیر کشاورزی که دستکم در هفتههای گذشته کمتر مورد انتقاد قرار میگرفت از کار برکنار شد.
نکته جالبتر آن است که درمورد افرادی مانند فاطمی امین، انتقادها همچنان ادامه دارد و مثلا در تازهترین رویداد ماجرای پیشفروش خودروهای ساخت داخل که قرار بود از نیمه فروردین عملیاتی شود؛ نه فقط هنوز اجرایی نشده و اختلاف نرخگذاری میان شورای رقابت و دولت، کار را به معاون اول رئیس جمهور کشاند؛ بلکه با شرایطی که هماکنون وجود دارد واقعا معلوم نیست که آیا خودروهای وعده داده شده به شهروندان واگذار می شود یا خیر.
فعلا که طولانی شدن زمان تصمیمگیری و اجرای این تصمیم، باعث شده تا بانکها خواسته شود تا پول متقاضیان را از مسدود بودن خارج و امکان برداشت آن از سوی مالکان و ثبت نام کنندگان فراهم سازند.
پیش از این مرحوم رستم قاسمی نیز در اجرای وعده ساخت یک میلیون واحد مسکونی در سال ناکام مانده بود؛ ولی او هم تقریبا تا پایان عمر در سمت خویش باقی مانده بود.
سوال عمده آن است که در مقابل وزیرانی که از آنها انتقادهایی متعدد شده، چرا قرعه تغییر به نام سیدجواد سادتینژاد زده شده است و انگیزه تغییر او چه بوده است؟
البته این حق رئیس جمهور است که کابینه خود را انتخاب و آنها را در مواقعی که خود صلاح میداند تغییر دهد؛ اما این تغییرات باید مبنای قابل بیان و قابل دفاع داشته باشد.
این مبنا اگر درست و اصولی باشد، برخی دیگر از وزیران مانند وزیر صمت باید پیش ار وزیر کشاورزی تغییر کنند، روشن است که این نوشتار مشخصا به برکناری وزیر کشاورزی نه اعتراض میکند و نه معترض حق رئیس جمهور برای تغییر همکارانش میشود اما تنها بر این نکته پای میفشارد که چه مبنایی باعث شده تا وزیرانی که مورد انتقادهای گسترده واقع شدهاند همچنان بر سر کار باقی بمانند.