ابرهای آرزو که بالای سر دولتمردان ایرانی برای بهرهوری از فرصت برگزاری جام جهانی در قطر تشکیل شده بود، پراکنده شد و نه فقط هیچ عایدی از برگزاری این بازیها برای ایران حاصل نشد؛ بلکه ناکامیهایی هم متوجه کشورمان شد.
اخبار سبز کشاورزی؛ نادر کریمی جونی| ازجمله اینکه تنها گردشگری که میخواست پیاده و از طریق ایران عازم جام جهانی شود، در کشور دچار دردسرهایی شد که مسلما خوشنامی برای ایران دربر ندارد و نمیتواند موفقیتی برای جمهوری اسلامی ایران باشد.
نه فقط مقامات گردشگری که تقریباً همه مقامات ایرانی به کسب درآمد از این بازیها دل بسته بودند؛ اگر اظهاراتی که مقامات ایرانی از سطح معاون وزیر تا رئیس جمهور درمورد بازیهای جام جهانی و فرصتی که در اختیار ایران است جدی و صادقانه تلقی شود، باید اذعان کرد که دستکم در موضعگیری ایرانیان از منافع این فرصت آگاه و در صدد جذب بخشی از آن بودند؛ اما در این باره چه اقدامی انجام شد؟
رئیسجمهور در جریان سفر به قطر و ملاقات با پادشاه آن کشور، محورهای متعدد برای همکاری ایران با قطر مطرح و در پایان آن سفر ابراز اطمینان کرد که همکاریهایی میان ایران و دوحه انجام میگیرد؛ اما همان وقت هم خوشبینی اندکی درمورد برقراری این همکاری و نفع بردن کشورمان از این بازیها ابزار میشد.
بهویژه آنکه مقاماتی که درباره تدارک جذب گردشگر و پذیرایی از مسافران بازیهای جام جهانی سخن میگفتند بهگونهای حرف میزدند که گویی همه تمهیدات به لحظههای آخر موکول شده، هیچ برنامه زمانبندی و پیشبینی شدهای وجود ندارد و کارهای مربوط به این رویداد با شلختگی و بینظمی انجام شده است.
مثلا برای تدارک این جذب مسافر و همکاری فیمابین ایران و قطر هیچ ستادی در ایران و هیچ کمیته مشترکی میان تهران- دوحه شکل نگرفت و هیچ برنامه از پیش طراحی شدهای وجود نداشت.
واقعاً گمان نمیرود که جمهوری اسلامی ایران برای حضور در بازار بازیهای قطر و جذب گردشگر تمایل چندانی داشته باشد؛ چراکه به جز گفتوگوهای تشریفاتی و ابراز امیدواری نه چندان امیدبخش، لفاظیهای بیهوده و… هیچ اقدام جدی از سوی مقامات ایرانی انجام نشد.
حتی وزیر میراث و گردشگری و وزیر راه و شهرسازی که باید وظیفه نقل و انتقال مسافران به خاک ایران و بالعکس را برعهده بگیرند، وزیر ورزش و جوانان و… هم تلاش چندانی انجام نداده و به همین خاطر اصلا انتظار نبود که ایران از محل بازیهای قطر بتواند درآمد مناسبی کسب کند.
کار بهجایی رسید که رستم قاسمی وزیر راه و شهرسازی از این بازار نقل و انتقال مسافران ایرانی بازیهای قطر به دست ایرلاینهای خارجی افتاده، ابراز نگرانی کرد و به بازاریابی برای هواپیمایی های ایرانی پرداخت.
او در این باره تاکید کرده بود که سفر به قطر با ایرلاینهای ایرانی به مراتب هزینه کمتری از ایرلاینهای خارجی دارد و ایرانیان میتوانند در فاصله انجام دو بازی مورد نظرشان به داخل کشور بازگردند و در هزینه خود صرفه جویی کنند.
این تقاضای رستم قاسمی به این معنی است که جمهوری اسلامی ایران درمورد بازیهای قطر نه فقط نتوانسته هیچ درآمد و منفعتی از این بازیها کسب کند، بلکه بازار خود را نیز به خارجیها باخته است و ایرانیان برای عزیمت به مکان برگزاری بازیها، حتی حاضر نیستند از هواپیماهای ایرانی استفاده کنند.
البته قطریها هم رغبتی برای اشتراک گذشتن این بازار با ایرانیان نداشتند. در تمام دوران گذشته اگرچه قطر نقش میانجی میان ایران و غرب را برعهده داشته؛ اما سطح روابط ایران و بالاخص سطح روابط تجاری ایران و قطر هیچ وقت آنطور که انتظار میرفته نبوده است.
مثلاً در تامین نیازهای قطریها به هنگام اعمال تحریمها سختگیرانه علیه قطر، این ترکیه و مالزی بودند که نیازهای قطریها به مایحتاج زندگی روزانه را تأمین کردند و حتی در آن دوره هم عایدی ایران از بازار قطر چندان معتنابه نبود.
در عین حال، قطریها با توجه به رفتارهای ماجراجویانه ایران در قبال غرب راه دوری و دوستی را در پیش گرفته و به همین دلیل هیچگاه همکاری پرحجم و جدی میان ایران و قطر شکل نگرفته است.
درمورد بازیهای جام جهانی نیز دوحه ترجیح داد تا علیرغم ابراز تمایل لفظی، از ابراز تمایل عملی به حضور ایران پرهیز کند. دقیقا به همین دلیل است که ایرانیان و قطریها هیچ یک علاقه به همکاری در برگزای و پذیرانی از مسافران جام جهانی نداشته و به این پایه به هیچ شکلی از همکاری میان تهران _ دوحه عملیاتی نشد.