آخرین خبرها:
شناسه خبر: 36577

کاهش 1250 برابری ارزش پول ملی

در سال 57 هر دلار آمریکا 70 ریال بود و در شهریور 59، آغاز جنگ ایران و عراق قیمت دلار از 140 ریال به 200 ریال رسید

کاهش 1250 برابری ارزش پول ملی

چون نیک نظر کرد پَر خویش در آن دید

در سال 57 هر دلار آمریکا 70 ریال بود و در شهریور 59، آغاز جنگ ایران و عراق قیمت دلار از 140 ریال به 200 ریال رسید. اما روزی که جنگ بین دو کشور پایان یافت؛ هر دلار آمریکا از 1400 ریال به 400 ریال سقوط کرد و تجار به دو دسته عزادار (حتی برخی دچار سکته شدند) و خوشحال و مردم هم به دو دلیل( اتمام جنگ و افزایش قدرت ریال) خرسند و خوشحال بودند.
اخبار سبز کشاورزی ؛ ابوالقاسم گل‌باف | خیلی‌ها امیدوار بودند و ان‌شاءالله، ان‌شاءالله گویان، امیدواریم که … در مدت 35 سال اخیر (از روز پایان جنگ بین دو کشور تا امروز) تدبیر و مدیریت هوشمند و مردمی بر اقتصاد، سیاست و جامعه حکم براند و دولت از میان مدیران و مجریان کارآمد، متخصص، با تجربه کار اجرایی، دست‌پاک و آزمون پس‌داده انتخاب شوند نه فقط از بین خودی‌ها و جریان حاکم!
لاجرم و برای تحقق چنین امری، با انتخاب یا انتصاب دولت کاردان و وزرای مردمی لازم بود، بدون لحاظ‌شدن حاشیه‌ها و لابی‌های پشت‌پرده و فهرست‌های کف‌دستی و صرفا با بررسی سوابق پاک‌دستی، تسلط به مسایل حوزه انتخابیه، مورد استقبال عمومی بودن، جسور و با شهامت بودن و … نمایندگان واقعی، با سواد و فهیم به مجلس راه بیایند.
قاعدتا چنین مجلسی می‌توانست چنان دولتی برگزیند و چنان دولتی، بودجه و منابع را صرفا در در بخش‌های زیرساخت‌ها و امور عمرانی، تقویت منابع تجدیدپذیر، خوداتکایی در موارد ممکنه و تعامل برای بومی کردن دانش فنی، جذب سرمایه‌گذار خارجی، راه‌اندازی خطوط تولید صادرات‌محور و تقویت مناسبات بین‌المللی با احترام متقابل بین کشورها و از طرف دیگر افزایش منابع ارزی، سرمایه‌گذاری در پروژه‌های بین‌المللی مشارکت در طرح‌های صنعتی، کشاورزی، غذایی جهانی، سعی برای کسب جایگاه در مجامع جهانی، افزایش رتبه‌های مادی، معنوی، فرهنگی و ورزشی ایران در دنیا، جذب میلیون‌ها کاربر و کارفرمای ایرانی مهاجرت کرده و تسهیل در ویزا به آنها برای ورود و خروج بدون مانع، بدون تجسس در زندگی شخصی و حریم خصوصی، حمایت واقعی(نه ظاهرسازی یا حزبی و جناحی) از ایرانیان مقیم خارج( از هر مسلک، مذهب، جناح و گروه) می‌کرد.
چنین دولتی می‌دانست که در هیچ کجای دنیا صرفا یک دانشگاه و جریان حاکم بر آن نمی‌تواند وزیر و مدیر بسازد یا نصب افرادی با امضاهای طلایی از سوی یک باند، جناح یا فراکسیون و گروه به صرف زور، رانت و لابی به‌عنوان مدیر، معاون وزیر و نماینده مجلس، نمی‌تواند کاری(البته کار ملی و عمرانی و زیرساختی) از پیش ببرد. چرا که چنین دولتی و نماینده‌ای در هر دوره، گناه کاستی‌ها، دزدی‌ها، ناکارآمدی‌ها را به گردن قبلی می‌اندازد و طرح‌های نیمه‌تمام قبلی را با زر ورق، افتتاح نیم‌بند می‌کند و در بوق و کرنا می‌دمد. اما اقتصاد مخروبه‌ای تحویل دولت بعدی می‌دهد. فرق نمی‌کند این مجموعه به‌اصطلاح چپ باشد یا راست و سوارکاران آینده هم از هر جناحی باشند تاخت‌وتاز و شرط‌بندی روی برنده‌های از پیش تعیین شده، راهی و فرجامی بیش از آنچه اکنون نصیب کشور شده، باقی نمی‌گذارد.

کاهش 1250 برابری ارزش پول ملی

امروز بعد از پایان جنگ تا اکنون، چه کسی می‌پذیرد که مسئول کاهش و تضعیف 12هزار برابری ارزش پول ملی رایج کشور بوده است؟ قدرمسلم اینکه بی‌لیاقتی‌ها و ضعف مدیریتی که پس از انقلاب بر اقتصاد کشور تسلط یافت را نه می‌توان به دوران شاه نسبت داد و نه به امریکا. چه بد که تمامی مدیران 10 دولت قبلی و 9 مجلس قبلی انگشت نشانه را به سمت خطاکاران دولت قبلی نشانه می‌روند. هر دولتی از جمله دولت رئیسی می‌گوید: دولت قبلی بد بود. البته هنوز دوران شاه و آمریکا را هم دخیل می‌داند!
هیچ مدیر و یا نماینده با انصافی در این دولت‌ها و مجلس‌ها با پذیرش خطای سهوی یا عمدی خود، در کشاندن کشور به لبه پرتگاه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی استعفا نداده است؛ اما همه فریاد می‌زنند: که چرا از هر دو ازدواج، یکی(و در برخی از شهرها در ازای 10 ازدواج 7 طلاق) به جدایی منجر می‌‌شود، مقصر کیست؟
آمار فحشا و اعتیاد چه می‌کند؟! مگر، بگیر و ببند و جریمه کارساز بوده است؟ نیروی انتظامی حتی اگر به عده معتادان، سارقان و …، نیرو، ماشین و دستبند داشته باشد؛ مگر می‌تواند(حتی در تهران نیز نمی‌تواند) در سراسر کشور به ممانعت از تخلف، دستگیری و … اقدام کند.
چه شده است که 82 نفر از 86 مدال‌آور ایرانی از کشور مهاجرت کرده‌اند؟ چرا؛ آیا همه اینها صرفا به‌خاطر پول یا برای خوش‌گذرانی یا فرار از حجاب‌اجباری، کشور را ترک کرده‌اند!
چرا فقط طی 4 سال(86-82) 308 دارنده مدال و 350 نفر از برترین‌های آزمون سراسری دانشگاه‌های کشور و المپیاد‌های علمی، فرار را بر قرار ترجیح داده‌اند؟
چرا کشورهای جهان با دقت آزمون‌ها و المپیادهای ایران را رصد می‌کنند و بلیت هواپیما، ویزا و اقامت آماده را به در خانه برندگان المپیادها در شهرها و روستاهای کشور می‌برند؛
تا سرمایه‌ها و نخبگان کشور ما را جذب کنند؟ چرا ما نخبه‌پروری کرده و سپس تحویل دشمن! می‌دهیم و پخمه‌ها(جدای از فرهیختگانی که با هدف نجات کشور، همه سختی‌ها را با جان خود می‌خرند و مهاجرت نمی‌کنند) بیخ ریش ما می‌مانند.
گاهی این دیدگاه مطرح می‌شود که اهمیتی ندارد که چند نفر و چه کسانی ایران را ترک کرده و علت ترک ایشان چه بوده است!! همین دیدگاه، مطرح می‌کند که آن دسته از فعالان و نخبگان که عِرق ایران داشته و در کشور باقیمانده‌اند، برای جمهوری اسلامی ایران کفایت می‌کند. اما آیا نخبگان و جوانانی که ایران را ترک کرده‌اند، خسارت و نابودی سرمایه برای کشورمان محسوب نمی‌شود؟ آیا مهاجرتِ فعالان اقتصادی، نخبگان علمی-ورزشی و کارآفرینان به کشورهای دیگر، تهدیدی برای منافع ملی ایران نیست؟
از این گذشته، تابستان که بگذرد جامعه مصرف‌کننده باید منتظر افزایش سرسام‌آور اقلام خوراکی(به‌ویژه مواد پروتئینی)، بهداشتی(دارو و درمان) و فرهنگی(حتی کاغذ و مداد) باشد. تامین مسکن، داشتن رفاه و سفر تفریحی پیشکش.
آیا از من نگارنده تا مسئولان بالادستی هنوز هم مسئولیت خود را در تضعیف "هزار و دویست و 50 برابری" پول ملی ایران، فرار و مهاجرت نخبگان، مدیران کارآمد، دانشمندان و کارآفرینان و وابسته کردن کشور به واردات حدود 15 میلیون تن نهاده‌های دامی و میلیون‌ها تُن مواد خوراکی مورد نیاز کشور(گذشته از خروج دانش فنی) کتمان می‌کنیم؟ آیا باز هم و پس از 45 سال هنوز تقصیر شاه و آمریکاست؟!
آیا می‌شود راه‌کاری ارائه کرد؟ آیا می‌شود امیدوار بود با این‌گونه مدیران و رویه چنان مدیرانی، جایگاه اقتصادی، سیاسی ایران در سطح جهان حداقل به ماه‌های اول پس از پایان جنگ ایران و عراق برگردد؟
آیا فکر می‌کنیم فقط با حذف صفر از پول‌های کاغذی که حتی دستگاه‌های چاپ بانک مرکزی از تکرار چاپ بدون پشتوانه آنها خسته شده‌اند، راه به جایی می‌بریم؟! انصاف داشته باشید.
دیدگاه تان را بنویسید

چندرسانه‌ای