خبر فوری
شناسه خبر: 53410

مشکلات اقتصاد کشور در جای دیگری است

بررسی ریشه‌های واقعی مشکلات اقتصادی ایران؛ آیا با استیضاح وزیران یا تغییر رئیس‌جمهور، گرانی و تورم مهار می‌شود یا بحران در جای دیگری ریشه دارد؟

مشکلات اقتصاد کشور در جای دیگری است

امروز و پشت درهای بسته، نمایندگان دولت و مردم در صحن علنی مجلس شورای اسلامی، موضوع نابسامانی‌های اقتصادی و گرانی‌های رخ‌داده در جامعه را مورد بررسی قرار دادند.

اخبار سبز کشاورزی؛ در ابتدای هفته، محمدباقر قالیباف در نطق پیش از دستور خود، با اشاره به تورم‌های لجام‌گسیخته‌ای که در هفته‌های اخیر در بازار نیز مشاهده شده، ابراز نگرانی کرد و دولت را به تمهید چاره‌ای برای مهار گرانی و اندیشیدن تدبیری جدی برای توقف روند خطرناک تورم فرا خواند. قالیباف در این سخنرانی هشدار داد که در صورت انجام نشدن اقدام مؤثر از سوی دولت، نمایندگان به تکلیف قانونی خود در زمینه استیضاح عمل خواهند کرد.

پیش از سخنان قالیباف و در هفته‌های گذشته، برخی نمایندگان مجلس دولت را به‌سبب مشکلات پیش‌آمده برای مردم، به‌شدت مورد انتقاد قرار داده و هم‌زمان هیأت‌رئیسه مجلس را به تسامح و ساده‌انگاری در برخورد با وزیران و مسئولان دستگاه‌های اجرایی متهم کرده بودند.

این نمایندگان معتقدند چهار لایحه استیضاحی که به هیأت‌رئیسه تقدیم شده، می‌بایست هفته‌ها قبل اعلام وصول می‌شد و با پایان دادن به حضور آن وزیران در کابینه، مسیر اصلاحات هموارتر می‌شد. از نگاه آنان، در چنین شرایطی مسعود پزشکیان می‌توانست همکارانی توانمندتر برگزیند و در نهایت، اوضاع اقتصادی کشور بهبود پیدا می‌کرد.

برخی منتقدان دولت، چه در مجلس و چه در سطح جامعه، حتی از این موضع نیز فراتر می‌روند و معتقدند که باید رئیس‌جمهور استیضاح شده و رأی عدم کفایت وی صادر شود تا فردی تواناتر جای او را بگیرد. از مجموع اظهارات این گروه که خواهان برکناری مسعود پزشکیان هستند، چنین برمی‌آید که آنان به‌دنبال به قدرت رسیدن فردی همچون سعید جلیلی یا چهره‌هایی نزدیک به آنچه «جبهه مقاومت» نامیده می‌شود، هستند.

اکنون فرض کنیم وزیرانی که مورد حساسیت نمایندگان هستند، استیضاح و برکنار شوند یا آن‌گونه که برخی فعالان سیاسی ـ اقتصادی خواهان آن هستند، رئیس‌جمهور استیضاح شده، رأی عدم کفایت بگیرد و در نهایت برکنار شود. واقعاً چه چیزی تغییر خواهد کرد؟ آیا با تغییر دولت یا بخشی از آن، مشکلات اقتصادی جامعه نیز حل می‌شود؟

کمی به عقب بازگردیم و به دولت شهید ابراهیم رئیسی بنگریم؛ دولتی که تمامی جریان‌های محافظه‌کار، دلواپس و آنچه «جبهه مقاومت» خوانده می‌شد از آن حمایت می‌کردند. آیا در آن دوره مشکلی وجود نداشت؟

در آن دولت، که به‌واسطه حضور جو بایدن در کاخ سفید، تسهیلات مهمی برای فروش نفت ایران، بازگشت آسان‌تر ارز حاصل از صادرات و کاهش سخت‌گیری‌ها در تجارت خارجی فراهم شده بود، آیا قیمت‌ها افزایش پیدا نکرد؟

با وجود همه این تسهیلاتی که از سوی دولت دموکرات آمریکا برای ایران فراهم شده بود، قیمت دلار در آن مقطع بیش از ۱۰۰ درصد افزایش یافت و قیمت کالاها با تورمی در محدوده ۵۶ تا ۶۰ درصد روبه‌رو شد.

در همان دوران، قطعی برق کارخانه‌ها در تابستان و قطع گاز واحدهای تولیدی در زمستان به رویه‌ای معمول تبدیل شد و دولت وقت، به بهای قطع نشدن گاز و برق منازل مسکونی ـ که آن نیز در مواردی قطع می‌شد ـ واحدهای تولیدی را از مدار خارج و عملاً به تعطیلی می‌کشاند.

در همان سال‌های دولت رئیسی، که مجلس و قوه قضاییه همکاری حداکثری با دولت داشتند و تقریباً همه ابزارهای حکمرانی برای موفقیت آن به‌کار گرفته شده بود، بدهی دولت به کشاورزان، بازنشستگان، پیمانکاران و سایر اقشار به‌طور روزافزون افزایش یافت و تجمع‌های اعتراضی علیه سیاست‌های دولت، عدم پرداخت مطالبات و نابسامانی اقتصادی در اغلب شهرهای کشور برگزار می‌شد.

بیان این واقعیت‌ها از آن رو نیست که میان آنچه امروز رخ می‌دهد و آنچه در دولت پیشین اتفاق افتاد، تطابق‌سازی صورت گیرد و در نهایت این نتیجه گرفته شود که اوضاع کنونی بهتر از گذشته است.

این واقعیت‌ها نشان می‌دهد که دولت‌ها در ساختار جمهوری اسلامی ایران نقش محدودی در کاهش یا تعمیق بحران‌های اقتصادی دارند؛ چنان‌که تورم حدود ۶۰ درصدی در دولت رئیسی، امروز نیز در حال تکرار شدن است.

این در حالی است که همکاری‌های دولت بایدن به نفع ایران، اکنون به خصومت‌های آشکار و پیگیری‌شده دونالد ترامپ تبدیل شده و روشن است که او از تمام امکانات، قدرت و نفوذ ایالات متحده برای تضعیف جمهوری اسلامی ایران و هم‌زمان زمین‌گیر کردن دولت مسعود پزشکیان بهره می‌برد.

در رأس این فشارها، سخت‌گیری‌های هدفمند و هوشمندانه آمریکا در مسیر تجارت خارجی ایران، به‌ویژه در حوزه فروش نفت، فرآورده‌های نفتی، پتروشیمی و گاز و بازگشت منابع مالی آن به کشور قرار دارد. چنان‌که در دولت رئیسی نیازی به ارائه تخفیف‌های جذاب به مشتریان نفت ایران وجود نداشت، اما اکنون حتی با وجود تحریم‌ها، محموله‌های نفتی ایران گاه از سوی ناوگان نظامی آمریکا و برخی قدرت‌های اروپایی رهگیری می‌شود.

برخی معتقدند در همین منطقه خاورمیانه و اوراسیا، ظرفیت‌های فراوانی برای همکاری اقتصادی ایران و جذب منابع ارزی وجود دارد. این ادعا اگرچه روی کاغذ صحیح به نظر می‌رسد و کشورهایی چون اعضای اوراسیا، عراق، افغانستان و حتی روسیه می‌توانند ظرفیت‌های مناسبی برای همکاری اقتصادی باشند، اما واقعیت آن است که همه این کشورها ـ به‌جز روسیه که در تقابل با غرب قرار دارد ـ روابط خود با ایالات متحده را بر همکاری با ایران ترجیح می‌دهند و حاضر نیستند به‌خاطر ایران، بازار آمریکا و شرکای غربی آن را از دست بدهند.

از همین رو، در هفته‌های اخیر و هم‌زمان با تشدید فشارهای ترامپ و همکارانش علیه ایران، جریان ورودی اسکناس به کشور نیز متوقف شده است؛ موضوعی که به‌ویژه کاهش یا توقف ورود دلار از مبدا اقلیم کردستان عراق را در پی داشته و یکی از عوامل افزایش قیمت اسکناس دلار در بازار ایران بوده است.

در همین دوره از فعالیت مجلس شورای اسلامی، روزی به مردم ایران وعده داده شد که اگر عبدالناصر همتی کنار گذاشته شود، بازار ارز و به تبع آن بازار کالا سامان خواهد یافت. همتی برکنار شد، اما بازارها سامان نیافتند. روزی دیگر، ابراهیم رئیسی به مردم وعده داد که اگر در سال ۱۴۰۱ قیمت‌ها واقعی شود، دیگر رشد قیمتی رخ نخواهد داد؛ قیمت‌ها واقعی ـ و در عمل گران ـ شد، اما مدتی بعد دوباره «واقعی‌تر» شد.

به نظر می‌رسد مشکلات اقتصادی و معیشتی موجود در ایران، ریشه‌ای غیراقتصادی دارند؛ ریشه‌هایی که با تغییر وزیران یا حتی رئیس‌جمهور، نمی‌توان چندان به حل آن‌ها امید بست.

این وضعیت شبیه همان داستان پسری است که برای نرفتن به مدرسه دعا می‌کرد معلمش بمیرد. معلم وقتی از دعای او آگاه شد، گفت: با مردن من، معلم دیگری خواهد آمد؛ بهتر است برای چیزی دعا کنی که تو را راهی مدرسه می‌کند.

دیدگاه تان را بنویسید

چندرسانه‌ای