آخرین خبرها:
شناسه خبر: 12577

رابطه سرمایه اجتماعی و بحران آب و تخریب محیط زیست

به دلایل مختلف و متعدد، در سطح جهانی، منطقه ای و ملی، چالش های محیط زیستی روز به روز شدیدتر شده و جامعه بشری با خسارات و مخاطرات زیادی مواجه است

رابطه سرمایه اجتماعی و بحران آب و تخریب محیط زیست
به دلایل مختلف و متعدد، در سطح جهانی، منطقه ای و ملی، چالش های محیط زیستی روز به روز شدیدتر شده و جامعه بشری با خسارات و مخاطرات زیادی مواجه است. حکومت ها تلاش زیادی در جهت ساماندهی و کنترل اوضاع دارند؛ ولی شدت و گستردگی مشکلات به قدری زیاد است که دولت ها به تنهایی توان کنترل و مدیریت آنها را نداشته و مشارکت فعال همه بخش های دولتی و غیردولتی و همچنین بخش خصوصی، مردم و بهره برداران محلی در این زمینه ضرورت دارد.
به گزارش اخبار سبز کشاورزی ، یکی از دلایل اصلی شدت یافتن بحران آب و روند تخریب محیط زیست (تغییر کاربری اراضی بخصوص اراضی جنگلی و مرتعی، ویلاسازی گسترده در عرصه های طبیعی، جنگل زدایی و قاچاق چوب، حفر چاه‌های غیرمجاز، بهره‌برداری بی رویه از آب های سطحی، آلودگی منابع آب، خاک و هوا، سرازیر شدن فاضلاب برخی کارخانه ها به رودخانه ها و دریاها، ریختن زباله در عرصه های طبیعی، کم توجهی به تفکیک زباله خشک و تر از مبداء، تخریب عرصه های طبیعی در اثر اجرای پروژه های عمرانی شتابزده و کم توجهی به اثرات سوء زیست محیطی آنها، زمین خواری، کوه خواری، ساحل‌خواری و نظایر آن) در دهه های اخیر، به دلیل ضعیف شدن سرمایه اجتماعی و در نتیجه کاهش سطح اعتماد عمومی (ضعف اعتماد مردم و بهره برداران محلی به دولتی ها و همچنین به سایر بهره برداران و شرکای خود)، بی تفاوتی و یا بعضا عدم مسئولیت پذیری و پاسخگویی، کم رنگ شدن روحیه کارهای گروهی و مشارکتی، ضعف عملکرد شرکت های تعاونی و همچنین ضعف در مشارکت فعال مردم و بهره برداران محلی در حفظ و احیای محیط زیست است.
تجربیات موجود در سطح کشور (نظیر قانون ملی شدن آب، ملی شدن جنگلها، یکپارچه سازی اراضی و …) مبین این نکته است که برنامه ریزی بالا به پایین، برخوردهای پلیسی، فیزیکی، نصب کنتورهای هوشمند و ابزارهای کنترلی دقیق و … بدون فراهم نمودن بستر فرهنگی و اجتماعی لازم و نیز جلب مشارکت فعال مردم و بهره برداران محلی، بی تاثیر بوده و قابلیت اجرایی ندارند.
بدیهی است بدون ایجاد تغییر نگرش و حساس سازی، آگاه سازی، ظرفیت سازی و نهادسازی در سطح جوامع محلی و جلب مشارکت فعال ایشان، نمی توان در زمینه افزایش بهره وری و یا مدیریت بحران آب کشور و یا اجرای موفق طرح هایی نظیر طرح تعادل بخشی آب های زیرزمینی، توفیقاتی را بدست آورد.
خوشبختانه تجربیات خوبی در خصوص مدیریت منابع آب زیرزمینی و پیشگیری از تراژدی منابع مشترک وجود دارد که لازمست حداکثر بهره برداری از آن تجربیات و راهکارها بعمل آید (به عنوان مثال تجربیات و توصیه های خانم Elinor Ostrom آمریکایی، خانم پروفسور Claudia Pahl-Wostl آلمانی و نظرات صاحبنظران داخلی در این حوزه).

عوامل اصلی تخریب سرزمین و بیابان زایی

1- پایین بودن سطح آگاهی مردم و مسئولین در مورد نقش و اهمیت منابع طبیعی و خدمات محیط زیستی اکوسیستم‌ها
2- بعضاً روش‌های نادرست بهره‌برداران محلی در زمینه‌های کشاورزی و دامپروری
3- نیاز نیازمندان و افراد فقیر و در حاشیه مانده (افراد محروم)
4- حرص و طمع آزمندان و سودجویان
5- برخی سیاست های نادرست و ناکارآمد
6- خلاء ها و یا رویهم افتادگی برخی قوانین و مقررات
7- کمبود ضوابط و استانداردهای فنی مورد نیاز
8- افزایش جمعیت و کمبود منابع
9- ضعیف شدن سرمایه اجتماعی
10- و …

برخی عوامل موثر بر تضعیف سرمایه اجتماعی در ایران

1- وعده های انتخاباتی محقق نشده (توسط مسئولین در سطوح مختلف و همچنین کاندیداهای ریاست جمهوری، مجلس، شورای اسلامی و …)
2- اخبار نا امید کننده رسانه ملی (IRIB) در خصوص اختلاس ها، کلاهبرداری ها، فیش های نجومی، املاک نجومی، مدارک تقلبی بعضی از مسئولین ارشد، اجناس تقلبی، فساد اداری، رانت خواری، زمین خواری، کوه خواری، جنگل خواری، بازدداشت و یا فرار برخی مسئولین به خارج از کشور و … .
3- بی ثباتی قوانین و مقررات و تغییرات زیاد در آئین‌نامه‌ها، دستورالعمل‌ها و شیوه‌نامه‌ها (بعضی برخوردهای سلیقه‌ای)
4- شرایط بد اقتصادی (تورم، گرانی، کاهش ارزش پول ملی، رکود اقتصادی، بیکاری، تبعات تحریم ها، سوء مدیریت‌ها، برخوردهای رانتی، فساد اداری و …)
5- فقر، نابرابری و آسیب های اجتماعی (اعتیاد، طلاق، افزایش سن ازدواج، بزهکاری، زندانیان، سرقت، کودکان کار، زنان بی سرپرست یا بد سرپرست، تصادفات جاده ای و …)
6- کم توجهی به فرهنگ غنی و سابقه تمدنی 7000 ساله ایران (کمرنگ شدن عرق ملی و وفاداری به وطن)
7- کم توجهی به سرمایه های نمادین (بعنوان مثال، استهزاء و زیرسئوال بردن سلبریتی ها و حتی کورش کبیر)
8- بعضی سیاه نمایی ها و اخبار منفی رسانه های اجتماعی و یا شبکه های تلویزیونی ماهواره ای (تهاجم فرهنگی)
9- بعضی خود تحقیری ها که سبب القای نا امیدی و کمرنگ شدن افتخارات و غرور ملی می شود.
10- بعضا مذمت ملی گرایی توسط برخی مسئولین و یا خطباء و یا نویسندگان.
11- بعضی برخوردهای عوام فریبانه و نمایشی (رویکردهای پوپولیستی و فریبکارانه).
12- ضعف نظام آموزشی در سطوح مختلف (ترویج مدرک گرایی، رقابت بجای رفاقت، تک روی بجای کارِ گروهی و مشارکتی …).
13- ضعف دستگاه های متولی حوزه فرهنگ، هنر و ارشاد.
14- بعضا بد عمل کردن افراد مشهور (سلبریتی ها).
15- بعضا منیت‌ها، خودخواهی‌ها، غلبه نگاه صنفی و جناحی، اختلاف نظر (عدم اجماع نخبگانی) و یا کم کاری جامعه روشنفکر، بزرگان، خبرگان، نخبگان و سرمایه های نمادین.
16- بعضی برخوردهای تبعیض آمیز (بعنوان مثال، اختصاص سهمیه به بعضی افراد بدلایل مختلف).
17- بعضی برخوردهای جنسیتی، نابرابری های اجتماعی و احساس تبعیض قائل شدن در بین بعضی از اقشار جامعه (بعنوان مثال، راه ندادن بانوان به ورزشگاه ها).
18- بعضی اعمال نفوذها و یا سختگیری‌ها در خصوص ایجاد نهادهای مدنی (بعضا سختگیری وزارت کشور و یا فرمانداری‌ها در خصوص صدور مجوز برای تاسیس تشکل های مردم نهاد NGO).
19- ضعف در نظام حکمروایی (تصدیگری بیش از حد دولت و کم توجهی به رشد بخش خصوصی و نهادهای مدنی).
بدیهی است تضعیف سرمایه اجتماعی تاثیر زیادی بر تخریب منابع طبیعی و محیط زیست دارد. کاهش و ضعف سرمایه اجتماعی به تدریج، سبب کاهش سطح اعتماد و انسجام اجتماعی، کاهش روحیه همیاری و مشارکت، تغییر ارزش ها و هنجارهای اجتماعی، کاهش روحیه مسئولیت پذیری و پاسخگویی، از بین رفتن شبکه های اجتماعی و کاهش میزان مشارکت مدنی اعضای جامعه میشود که یکی از اثرات آن بروز پدیده «تراژدی منابع مشترک» و در نتیجه رقابت شدید برای بهره برداری بی رویه از منابع و تخریب سرزمین و محیط زیست است. متاسفانه مشاهدات اخیر مبین تشدید بحران های محیط زیستی و آب در مناطق مختلف کشور است.
به عنوان مثال، کاهش و ضعف سرمایه اجتماعی سبب بی تفاوتی و عدم مسئولیت پذیری بعضی از مردم در مدیریت پسماند (تفکیک زباله از مبدأ) و یا ریختن زباله در معابر و یا طبیعت (پارکها و تفرجگاه ها) و یا عدم همکاری بعضی از شهروندان در عدم استفاده از وسیله نقلیه شخصی و کمک به کنترل آلودگی هوا (بخصوص در کلانشهرهایی نظیر تهران) می شود.
کاهش سرمایه اجتماعی سبب بی تفاوتی و عدم همکاری بعضی ها در حفاظت از محیط زیست، اطفای حریق در جنگلها و مراتع و حفظ منابع آب و خاک (اسراف و اتلاف منابع بخصوص منابع آب) همچنین سبب سوء استفاده و تغییر کاربری اراضی ملی و ویلاسازی ها و تخریب جنگلها و مراتع میشود (البته فساد اداری و رانت خواری هم مزید علت شده است).
کاهش سرمایه اجتماعی سبب بی اعتمادی و عدم مشارکت مردم در سپردن پس اندازها و سرمایه های خُرد خود به شرکتهای سرمایه گذاری می شود (شرکتهای سرمایه گذاری میتوانند با پول های خُرد اعضاء، کسب و کار تولیدی راه اندازی کنند که هم به تولید ثروت می انجامد و هم سبب کاهش بیکاری میشود و هم اینکه با صادرات کالا میتواند سبب ارز آوری شود) یعنی جذب سرمایه های سرگردان و جلوگیری از افزایش قیمت و بروز حباب در نرخ ارز، قیمت سکه، طلا، مسکن، خودرو و نظایر آن.
خوشبختانه سازمان های مردم نهاد (NGOs) بدلیل آشنایی با ادبیات رویکردهای مشارکتی و حسن تعامل با مردم و بهره برداران محلی، می توانند نقش بسیار موثری در حساس سازی، آگاهی بخشی، اعتمادسازی، تغییر نگرش، ظرفیت سازی، توان افزایی، نهادسازی (ایجاد تشکل های مردم نهاد جهت حفاظت و بهره برداری اصولی از منابع)، جلب مشارکت فعال مردم (دوستداران محیط زیست) و بهره برداران محلی داشته باشند (که منجر به تقویت سرمایه اجتماعی نیز می شود) و در نتیجه سبب کنترل و پیشگیری از شدت یافتن روند تخریب محیط زیست خواهد شد.
سمن ها می توانند مردم محلی را دغدغه مند نمایند به نحوی که نه تنها قدر خدمات غیربازاری و غیرتجاری محیط زیست و عرصه های طبیعی زادگاه خویش را بیش از پیش بدانند بلکه در حفظ و احیای آن عرصه ها بیشتر کوشیده و جلوی تخریب آنها توسط دیگران (چه دستگاه های دولتی و چه غیردولتی) را گرفته و نسبت به حفظ محیط زیست و کمک به تشکلها و سازمانهای مرتبط با محیط زیست، حساسیت بیشتری نشان دهند.
دانش بومی ما حاکی از آن است که در گذشته، نیاکان خردمند ما از انواع تشکلها و همیاری ها استفاده می کردند تا بتوانند شرایط سخت محیطی ایران را تحمل کنند.
با توجه به شرائط خاص کشور، انتظار می رود که مسئولین امر، بیش از پیش، به نقش و اهمیت سرمایه اجتماعی توجه کنند و عزم و اراده لازم جهت اعتماد سازی، شفاف سازی، مسئولیت پذیری، پاسخگویی و همچنین جلب و جذب مشارکت فعال همه دست اندرکاران در فرآیند تصمیم سازی، تصمیم‌گیری، سیاستگذاری، برنامه ریزی و اجرا بوجود آید تا سرمایه اجتماعی تقویت شده و روحیه وفاق، همدلی، همیاری، مشارکت، دوستی، صلح و صفا بر همه آحاد جامعه طنین انداز شود.

سيد ابوالفضل ميرقاسمي ـ کارشناس منابع طبیعی و آبخیزداری

دیدگاه تان را بنویسید

چندرسانه‌ای