خام فروشی آسیب به منافع ملی
سادهترین و ابتداییترین دلیل خام فروشی نبود زیرساخت و تکنولوژیهای لازم برای فرآوری و تبدیل یک ماده خام به انواعی از تولیدات و ملزومات مختلف آن است
با آغاز اولین عصر انقلاب صنعتی از قرون هفده و هجده در انگلستان، روند تغییر در روشهای کهنه و قدیمی تولید، به تدریج به سایر کشورهای اروپا و پس از آن به دیگر قارهها راه یافت که با گذشت بیش از 300 سال از آن زمان، چهره کره زمین کاملا دگرگون و هیچ شباهتی به آن دورهها ندارد.
اخبار سبز کشاورزی؛ اگر چه بنا بر تقسیمبندیها، هم اکنون در انقلاب صنعتی چهارم به سر میبریم، اما لازمه طی کردن و پشت سر گذاشتن هر یک از این دورهها وجود مواد اولیهای بود که میبایست در مراکز و کارخانهها با تغییر و تبدیلات لازم، مبدل به کالایی قابل مصرف برای عرضه به بازارهای تقاضا باشد. این مواد اولیه یا آن چه که بعدا به مواد خام یا (Raw Materials) نامیده شدند در ابتدا اکثرا درجهت تغذیه و تامین کارخانههای صنعتی و در سالهای بعد، به دلیل پیشرفتهای به دست آمده در بسیاری از زمینههای تولید اقلام ضروری، از قبیل محصولات کشاورزی نیز، به کار برده شد.
دگرگونیها و تحولات اقتصادی، افزایش جمعیت کره زمین، لزوم ایجاد اشتغال، افزایش درآمد ملی و سرانه رفاه و… تمامی کشورها را بر آن داشت تا بنا بر امکانات و ثروتهای طبیعی و نیز تولید موادی که میتوان با اجرای عملیات فرآوری بر روی آنها، کالاهایی با ارزش افزوده بیشتر و کسب درآمد بالاتر به وجود آورد، از مواد اولیه(خام) خود به بهترین وجه استفاده نمایند. در ایجاد چنین چرخهای، اما یک عامل مهم و تعیین کننده وجود داشت و آن در اختیار داشتن تکنولوژیهای مرتبط بود.
در اینجا بدون ورود به موضوعات مواد خام در عرصههای صنعتی، به بخش مواد خام کشاورزی که قسمت اعظمی از اقتصاد تمام کشورهای جهان، حتی کشورهای صنعتی را به خود اختصاص میدهد پرداخته و مضار و مزایای آن را بررسی میکنیم.
تنوع محصولات کشاورزی در زیر بخش آن از قبیل زراعی، باغی، دامی و… به حدی است که در صورت وجود زیرساختهای لازم میتوان با اندکی تغییر در هر یک از محصولات، ارزش افزوده قابل ملاحظهای در آنها ایجاد نمود، به عنوان مثال قطعهبندی لاشه یک مرغ و قیمتگذاری هر یک از قطعات و عرضه آن طبق تقاضای مشتری با فروش یک واحد لاشه مرغ تفاوت بسیار دارد. یا فروش زعفران به صورت فله و بدون هرگونه فرآوری که به دلیل ارزش بالای ماده اولیه آن میتواند ارزش افزوده فوقالعادهای برای تولیدکننده اولیه ایجاد نماید نیز مثال دیگری است.
در عرصه کشاورزی بنا بر شرایط اقلیمی و جغرافیایی، برخی از استانهای کشور در پارهای از محصولات، تولید انبوه دارند، چنانکه به دلیل این تقسیمبندی طبیعی، در استانهای شمال و شمال غربی، انواعی از میوهها از قبیل مرکبات، سیب درختی، سیب زمینی و سایر محصولات به دست میآید که هر ساله به علت تولید انبوه و نبود زیرساختهای لازم برای تبدیل آنها به تولیدات فرآوری شده و تکمیلی، مقادیر زیادی از آنها به صورت اولیه و خام عرضه شده و مقداری نیز تبدیل به ضایعات میشوند.
بیتوجهی دولتها به استقرار زیرساختها و حمایت از تولیدکنندگان، به ویژه در بخش کشاورزی، آنها را ناچار میکند که محصولات خود را حتی پائینتر از نرخهای مصوب به فروش برسانند که همین موضوع موجب ضرر و زیان مضاعف میشود.
در برخی از استانها به دلیل تعطیل شدن کارگاههای فرآوری محصولات بومی، بیشترین بدهکاران بانکی از جامعه کشاورزان هستند که به همین دلیل تولیدکنندگان ناچار از فروش مواد خود به صورت خام و فرآوری نشده بدون هیچگونه ارزش افزودهاند.
نکتهای که درباره آن بسیار گفته و کمتر عمل شده است، گرایش به سمت برپایی اقتصاد غیرنفتی است. این اظهارات اگر چه ابتدا به ساکن خوب و مقبولاند، اما در مرحله عمل چیزی از آن دیده نشده است. لازمه داشتن یک اقتصاد غیرنفتی توجه به سایر بخشهای تولیدی، جلوگیری از خام فروشی و ایجاد ارزش افزوده است که هر یک ساز و کارهای خود را میطلبد. یکی از این زیرساختهای الزامی توسعه صنایع تبدیلی و تکمیلی با اولویت توجه به مناطق روستایی و مراکز تولیدی اولیه است.
صادرات فلهای محصولاتی چون داروهای گیاهی، زعفران، خرما و… سالانه میلیاردها تومان به کشاورزان یا به بیان دیگر به درآمدهای کشور زیان وارد میکند و سود فرآوری و ارزش افزوده آنها به جیب خریداران خارجی میرود. اقدام به ایجاد زنجیره تولید در بسیاری از محصولات کشاورزی میتواند مانع از خام فروشی، کسب درآمد بیشتر برای تولیدکنندگان و ارزش افزوده گردد، منوط به آن که وزارت جهادکشاورزی و تمامیت دولت با درک اهمیت منافع ملی به این موضوع توجه نمایند.
ماهنامه دام و کشت و صنعت- شماره ۲۷۳-فروردین ۱۴۰۲