نارضایتی از وزیر کشاورزی، ترک و فارس نمیشناسد
فریاد از بیعدالتی؛ کشاورزانی آذری زبانی که هنوز حق خود را نگرفتهاند
اعتراض کارگران به بیتوجهی مدیران و پرداختنشدن حقوقشان نقل محافل شده است. وعدهها عملی نشده و بیاعتمادی میان کارگران و مدیران در حال افزایش است.

وقتی وعدهها تنها روی کاغذ میمانند، درد بیاعتمادی از هر زخم عمیقتر میشود. این بار، صدای کارگرانی را میشنویم که خسته از وعدههای بیپایه، از بیپولی، بیپاسخی و بیتفاوتی مدیران گلایه دارند.
اخبار سبز کشاورزی؛ آنها میگویند پولشان را خوردند و کسی پاسخگو نیست.
بحران پرداختها در یک شرکت گرفتار بوروکراسی اداری
یکی از کارگران با صدایی پر از خشم میگوید: «پول ما را خوردند! چند ماه است دنبال حقمان هستیم، ولی هیچکس حرف ما را گوش نمیکند.»
بهگفتهی وی، موضوع چندین بار در جلسات مختلف مطرح شده، اما نه مدیرعامل، نه مقام ناظر، و نه حتی عوامل فنی هیچ اقدامی نکردهاند. او میافزاید: «گفتند حل میشود، اما هیچ اتفاقی نیفتاد. فقط وعده دادند و گذشتند.»
بیاعتمادی، بزرگترین آسیب
اختلاف میان کارکنان و مدیران به جایی رسیده که حتی تماسهای بعدی برای پیگیری بینتیجه مانده است. برخی از کارگران، با اشاره به قولهای دروغین، میگویند: «میگویند صبر کنید، اما تا کی؟ ما که زندگیمان روی این پول میچرخد، مگر میتوانیم بیپولی را تحمل کنیم؟»
این بیاعتمادی نهتنها در فضای کاری، بلکه در روابط انسانی نیز اثر گذاشته و نارضایتی گستردهای را ایجاد کرده است.
واکنش شرکت و وعدهی تکراری مسئولان
برخی مدیران وعده دادهاند که «مسأله بهزودی حل میشود»، اما کارگران میگویند همین جمله را ماههاست میشنوند. یکی از آنها با تأسف میگوید: «گذشت چندین ماه، ولی هنوز هیچچیز تغییر نکرده. هیچکس پاسخگو نیست.»
در گزارش همچنین اشاره میشود که چند نهاد بالادستی از موضوع مطلعاند، اما هنوز تصمیم نهایی برای پرداخت یا تعیین تکلیف حقوق معوقه اتخاذ نشده است.
زنگ خطر اعتماد
ماجرای این گفتوگو فراتر از یک اختلاف مالی ساده است. آنچه در این روایت آشکار میشود، بحران اعتماد میان کارگران و مدیران است. در حالی که همه از «وعدهی حل مشکل» سخن میگویند، هیچکس گامی عملی برنمیدارد. اگر این چرخهی بیاعتمادی ادامه یابد، نهتنها مشکلات مالی بلکه اعتماد اجتماعی نیز فرو میپاشد.