خبر فوری
شناسه خبر: 37488

تمکین در برابر ظلم؟ هیهات

وحسین به کربلا آمد، نه برای جنگ که برای عبور؛ چنان که خواست بدون جنگ به مکه باز گردد یا به دیار دیگری برود

تمکین در برابر ظلم؟ هیهات
به کربلا آب روان قیمت جان شد/ حنجر اصغر هدف تیر ددان شد
… و حسین به کربلا آمد، نه برای جنگ که برای عبور؛ چنان که خواست بدون جنگ به مکه باز گردد یا به دیار دیگری برود. اما عمرسعد لجاجت ورزید و از حسین(ع) خواست که تمکین کند. اما تمکین به ظالم و زندگی حقیرانه زیر سلطه ظلم و حسین؟ هیهات، هیهات من الذله
اخبار سبز کشاورزی ؛ نادر کریمی جونی | حسین(ع) گفت: کیست مرا یاری کند؟ و عده‌ای قلیل به یاری او قد راست کردند. عده‌ای هم آمدند، اما نه با جان، که با مال و امام(ع) مال‌شان را نپذیرفت. یعنی که اگر با جانت نیایی مالت ارزشی ندارد. و حسین کاروانی از "دل" به راه انداخت که دنیا، دنیاست بر پهنه عالم حرکت می کند و زنده است.
هیچ عجیب نیست که هرکه عضو ایمن کاروان شد و ندایت را لبیک گفت، پیش و بیش از آن که او تو را یاری کند، از سوی تو یاری شد و سعادتمند و هرکس که تو را انکار کرد و روی برگرداند، حتما خودش مغبون و زیان دیده شد. که مگر خورشید را انکار می کنند.
حسین جان، هنوز ندای هل من ناصر تو را می شنوم، آن هل من ناصر که گفتی در واقع درخواست تو بود برای آن که امت را یاری کنی. یعنی می‌گفتی: "کیست که بخواهد یاریش کنم تا از عذاب قیامت در امان بماند؟" تا از عذاب رها شوند. آن گاه که در واپسین لحظات عمر علی اصغر را بر سر دست گرفتی و برایش آب خواستی. تو سیراب کردن طفل را بهانه ای کردی برای نجات کسی یا کسانی از سپاه ظلم. تو خواستی نور را بر دل های تاریک بتابانی تا اگر ذره ای مهربانی و معرفت در دل سپاهیان دشمن وجود دارد، به واسطه همین سیراب کردن نوزاد شیرخواره، رستگار شوند.
وقتی به سپاهیان سیاه دل گفتی اگر به این طفل آب بدهید می میرد و اگر هم آب ندهید می میرد، بیایید و این کودکم را سیراب کنید، گویی به ایشان می گفتی بیایید خود را با ریسمان علی اصغر از آتش و عذاب الهی نجات بدهید. گویی میخواستی سیاه دلان بفهمند که یاری دادن به آل الله، یاری دادن به خودشان است.
امام عطشان و شهید کربلا، هنوز ندای "کیست که بخواهد یاریش کنم؟" که در کربلا گفتی به گوش می رسد. از همان وقت مظهر چراغ هدایت و کشتی نجات بودنت بر جهانیان آشکار شد. چنین کسی چگونه می تواند قدرت طلب یا آتش افروز باشد؟ تو ادامه دهنده راه حسن(ع)، راه علی(ع) و راه پیامبر مهربانی‌ها هستی. تو فقط نخواستی ظلم را بپذیری و چرا پاسخ نپذیرفتن ظلم باید کشتار باشد؟
چرا کسانی که آزادگی ات را تاب نیاوردند و نمی آورند انکارت می کنند. حتی آنان که برای خاموش کردن نور الهی تو تلاش می کنند، می دانند که نور تو را ای سید شهیدان، خداوند روشن کرده و هیچ کس نتواند که آن را خاموش کند.
هنوز هم سپاه عمرسعد و شمر در حرکت است، هنوز هم حکومت هایی که خود را دست خدا روی زمین می خوانند ولی یاوری شیطان و شیاطین می کنند، بر مردم حکم می رانند و سلطنت می کنند؛ همان ها که روزی دشمنی با تو را با جعل و تحریف سنت و قرآن مباح شمردند و تو را در نزد مومنان خارجی جلوه دادند، کشتن پسر پیغمبر را دوستی با خدا و رسول(ص) اظهار کردند و اطاعت از یزید، این مظهر تباهی، را عمل به دین دانستند، آن ها هنوز هم هستند و بر دکان دین روزی می خورند.
چه اهمیت دارد که چه لباسی بر تن داشته باشند، آنان ایادی شیطان بر روی زمین هستند. دیگران هم هستند، همان هایی که آزادگی و شرافت تو را تاب نیاوردند و بر روی تو و اهل بیت و یارانت تیغ کشیدند. یکی از روی حقد و حسد و دیگری به طمع مال و ثروت.
هنوز فریادت که "اگر که دین ندارید لااقل آزاده و جوانمرد باشید" به گوش می رسد. کیست که این هشدار را نشنیده باشد؟ کیست که نداند بدون دین داشتن هم می توان آزاده بود و دینداران حتما آزاد هستند؟ و چه اندکند آنان که کلام تو را با گوش دل می شنوند، با عقل آن را اطاعت می کنند و با جان آن را پاس می دارند.
دیدگاه تان را بنویسید

چندرسانه‌ای