دستاوردهای دولت سیزدهم؛ سن زدگی اقتصاد ایران
در سنزدگی گندم، از درون دانه گندم توسط آفت سن خورده و نابود میشود و جز پوستهای از آن باقی نمیماند.
اخبار سبز کشاورزی؛ در صورت مخاطب اگرچه در ظاهر دانههای بارور شده گندم را مشاهده میکند؛ ولی وقتی دانه گندم لمس میشود؛ آن گاه معلوم میشود که جز پوستهای از گندم باقی نمانده و مغز دانه، خورده و نابود شده است.
حالا و در انتهای دولت مرحوم ابراهیم رییسی، حقایقی آشکار میشود که نشان میدهد در دوره فعالیت ایشان، اقتصاد و توان کشور از درون تحلیل رفته و نابود شده است، ولی پوسته آن همچنان برجای مانده و مقامات دولت رییسی و حتی خود ایشان، در حالی به این پوسته مباهات میکردند و دانسته یا ندانسته از آنچه در درون اقتصاد در جریان بود چیزی نمیگفتند، که اقتصاد ایران در تمامی سه سال گذشته ناتوان و ناتوان تر شده است.
نمونههای متعددی در این باره وجود دارد. اتفاقا این نمونههای واقعی رسانهای هم شده و افکار عمومی ایرانیان از آن آگاه است.
به همین دلیل بیان این چند نمونه بهعنوان مصادیقی که شهروندان میتوانند به آن نمونهها و مصادیق دیگر را اضافه کنند، صورت میگیرد.
مثلا درمورد احیای واحدهای تولیدی، آنچه درمورد شرکت هپکو رخ داده واقعا شگفتانگیز است؛ کارخانهای که احیا و بازگشت آن به چرخه تولید از جمله افتخارات دولت سیزدهم بیان میشود و بارها در کارنامههای مقامات دولت سیزدهم در ردیفهای درخشان قرار گرفته است، به مونتاژکار کارخانههای دست دوم و سوم چینی تبدیل شده و قطعات ماشینآلات راهسازی و معدنی این کارخانهها را مونتاژ میکند.
در این صورت روشن است که آنچه در نهایت بهعنوان محصول این کارخانه به بازار عرضه میشود با قیمتهایی بالاتر از قیمت معمول بازار برای جنس مشابه، عرضه میشود و چون مشتریان رغبتی برای خرید کالای تولیدی این کارخانه ندارند خرید از این کارخانه به نهادهای عمومی مانند شهرداریها، دولتی و... تحمیل میشود.
اما چون دستگاههای دولتی و عمومی هم توان محدودی برای خرید و پرداخت هزینه دارند، کاملا قابل انتظار است که در کوتاه یا میان مدت دوباره این کارخانه با مشکل فروش مواجه شود و دست آخر از حرکت بایستد و همان مشکل گذشته رخ بنماید.
پس از مواجهه با کسر بودجه، دولت مرحوم رییسی برای سالجاری (1403) تصمیم گرفت تا پرداخت پول گندمکاران را که همه ساله از سوی شرکت بازرگانی دولتی تامین و تسویه میشد به عهده سازمان هدفمندی یارانهها بگذارد.
جالب است که این سازمان به لحاظ قانونی هیچ تعهد و وظیفهای برای تامین پرداخت پول ندارد؛ اما دولت سیزدهم تصور کرد حالا که برخی درآمدها مانند بخشهایی از درآمدهای حاملهای انرژی به حساب این سازمان واریز میشود، خوب است که از محل همین درآمدها، بدهی دولت به گندمکاران هم تسویه شود.
اما سازمان هدفمندی یارانهها دارای ماموریتهای تعریف شده و مشخص است که اولویت نخست آن تامین و پرداخت یارانه شهروندان ایرانی است. در اولویتهای دیگر پولهای این سازمان میتواند به مصارفی همچون پرداخت پول گندمکاران هم برسد.
همین پاسخ را امسال و در اولین سالی که پرداخت مطالبات گندمکاران برعهده نهادی غیر از شرکت بازرگانی دولتی گذاشته شدهاند را کشاورزان از سازمان مذکور شنیدند و دریافتند که قرار نیست به این زودیها پولشان پرداخت شود.
گفتنی است که تاکنون و با وجود وعدههای مخبر و نیکبخت (معاون اول و وزیر جهاد کشاورزی دولت سیزدهم) از 130 هزار میلیارد تومان فقط حدود 36درصد از مطالبات کشاورزان گندمکار پرداخت شده و اکنون که دو ماه از تحویل گندم میگذرد، چشمانداز دلگرمکنندهای پیشروی کشاورزان وجود ندارد.
جالب است که توجه شود برابر قانون، دولت تنها 24ساعت برای پرداخت پول گندم دریافت شده، فرصت دارد و تاخیر بیش از این میزان با جریمهای به مقدار سود سرمایهگذاری میانمدت در بانک کشاورزی به نفع گندمکار، مواجه خواهد شد.
حالا گندمکاران ناامید، شکایت به دیوان عدالت اداری بردهاند تا اصل و سود پولشان را از دولت بستانند. روشن است که این بیش از 90هزار میلیارد تومان بدهی دولت به گندمکاران که به طور روزشمار سود هم به آن اضافه میشود، برعهده دولت پزشکیان خواهد بود و چالش بزرگی را در مقابل دولت جدید قرار میدهد؛ چالشی که تاکنون هیچیک از مقامات دولت مرحوم رییسی به آن اعتراف نکردهاند.
درمورد اشتغال هم که وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی اخیرا کارنامه بلند و امیدوارکنندهای در مورد ایجاد اشتغال ارائه کرد، حقایقی وجود دارد که نمیتوان به آن بیتوجه بود.
در این آمارگیری البته بازارچههای محلات که توسط وزارت کشور و شهرداریها ایجاد شده و نوعی دستفروشی سازمان یافته است به عنوان شغل و ایجاد شغل تلقی شده و براساس آن ایجاد اشتغال محاسبه شده است، در حالی که هیچیک از این بازارچهها اشتغال مولد نیست و اضافه کردن چند دستفروشی به مجموعه دستفروشان شهرهای بزرگ از جمله در تهران، ماهیت ایجاد اشتغال ندارد.
علاوه بر این مرکز علمی جهانی پایش کارآفرینی و کسبوکار در مورد ایران پایداری یک شغل را حدود هفت ماه برآورد کرده است. نمایندگی این مرکز جهانی که در ایران و در دانشگاه تهران قرار دارد اذعان میکند که شغلها در ایران گاهی به هنگام تولد مرده به دنیا میآیند (تعبیر از نگارنده است).
این مرکز توضیح میدهد که چرا و چگونه یک شغل در ایران، بیش از آنکه به باروری و ثمردهی برسد نابود میشود.
مرتضوی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی که در مقاطع گوناگون از کارنامه خویش در توسعه کسبوکار در ایران و افزایش ایجاد اشتغال دفاع کرده و میکند باید توضیح دهد که چقدر اشتغال مولد در دولت مرحوم رییسی ایجاد شده و از این تعداد، چند شغل تاکنون زنده ماندهاند؟
روشن است که با اطلاعات به دست آمده از مرکز جهانی پایش کارآفرینی و کسبوکار، اظهارات وزیر و اعضای دولت مرحومرییسی درباره ایجاد شغل، اشتغالزایی، اشتغال مولد، پایداری اشتغال و… تنها در صورتی پذیرفته است که مستند به حقایق غیرقابل انکار میدانی باشد، وگرنه آمارسازی و نشان دادن اسنادی که توسط مقامات دولتی تولید و ارائه میشود، کار چندان دشواری نیست.
در حوزه راهوشهرسازی البته دفاع زیادی از وزیر این حوزه انجام میگیرد و مردممداری وی ستوده میشود، اما در همین حوزه نوسازی ناوگان حملونقل جادهای که راهبردیترین شبکه حملونقل مویرگی کشور است تقریبا هیچ پیشرفتی نداشته است.
در حوزه تولید مسکن هم همانطور که مهرداد بذرپاش در ابتدای تلاش برای اخذ رای اعتماد اعلام کرد، بودجهای وجود ندارد که براساس آن مسکن تحویل داده شود.
تلاشهای آقای وزیر برای تولید مسکن با استفاده از بودجه نهادهای نظامی (برای پرسنل خود) و شهروندان هم پیشرفت امیدبخشی نداشته و جهشی را در این زمینه به وجود نیاورده است.
اخیرا هم اعلام شده که 130فروند هواپیمای مسافری ایران به دلیل نقص فنی برای همیشه خاموش شده و به گورستان هواپیماها رفتهاند.
روشن است که خارج شدن این 130فروند هواپیمای مسافری، ترافیک و صف مسافران برای دریافت خدمات پروازی را به شدت افزایش میدهد و قیمت بلیت را گران میکند.
به همین گرانی باید پدیده واقعی بازارسیاه بلیت هواپیما را هم اضافه کرد که باعث افزایش بیش از حد قیمت و هزینههای پرواز برای شهروندان میشود. این در حالی است که مرحوم رییسی در همان روزهای آغاز فعالیت دولتش وعده داد که هواپیمای تمامایرانی مسافری تولید کند و کشورمان را از سلطه سازندگان هواپیمای مسافری در اروپا و آمریکا خارج سازد اما نه فقط این وعده محقق نشد بلکه همان هواپیماهایی که به دلیل استفادههای مداوم و مکرر دچار فرسودگی شده و نیاز به بازسازی دارند هم امکان بازگشت به چرخه فعالیت را پیدا نکردهاند.
در حوزه نفت هم دولت سیدابراهیم رییسی، کار خارقالعادهای انجام نداده است؛ در آخرین سال فعالیت دولت حسن روحانی، آمار صادرات نفت به کمک اغماضهای ایالاتمتحده و دولت جو بایدن به حدود 2/1میلیون بشکه در روز رسیده بود که از این میزان حدود 700 هزار بشکه نفتخام و 500هزار بشکه میعانات گازی و فرآورده و… بوده است.
اکنون و پس از گذشت سه سال، باز هم مقامات دولت سیدابراهیم رییسی از صادرات 2/1میلیون بشکه نفتخام (بدون میعانات و فرآورده) سخن میگویند و این نشان میدهد که در واقع دولت رییسی کار زیادی انجام نداده است.
علاوه بر این اگر به این نکته مهم توجه شود که ارزشافزوده و قیمت فرآورده نسبت به قیمت نفتخام بالاتر است میتوان دریافت که به لحاظ حفظ ذخایر نفتخام و حصول ارزشافزوده، دولت حسن روحانی کار قابلتحسینی انجام داده است که این اقدام قابلتحسین در مورد دولت سیدابراهیم رییسی وجود ندارد.
نکات گوناگون دیگری در مورد فعالیتها و ادعاهایی که همکاران و مدافعان ریز و درشت مرحوم رییسی بیان میکنند وجود دارد. این نکات علاوه بر موضوعهایی مانند تولید برق، امنیت غذایی و… توسعه بهداشت در نقاط کمبرخوردار و مانند آن را هم دربر میگیرد اما گمان میرود نگارش کارنامه واقعی برای دولت سیزدهم مثنوی هفتادمن شود.باید اعتراف کرد آنچه در مقابل دولت چهاردهم قرار دارد، به رغم تبلیغات اغوا و امیدوار کننده، اصلا موقعیت و وضعیت خوبی را نمایان نمی سازد.
خوب است همین حالا و در ابتدای شروع به کار دولت مسعود پزشکیان، واقعیتهایی این چنین که موقعیت اقتصادی – اجتماعی واقعی کشور و دولت را نشان میدهد، بیان شود تا بعدها کارگزاران ناتوان دولت سیزدهم ادعاهای شگفتانگیز و خارقالعاده مطرح نسازند.