وفاق دولت با قدرت
اعضای هیات دولت چهاردهم و در راس آن مسعود پزشکیان، پس از آن که عبارت کوتاه «وفاق ملی» به شعار قوه مجریه تبدیل شد

اخبار سبز کشاورزی؛ اعضای هیات دولت چهاردهم و در راس آن مسعود پزشکیان، پس از آن که عبارت کوتاه «وفاق ملی» به شعار قوه مجریه تبدیل شد، بسیاری از این واژه استفاده میکنند، اما این تکرار مکررات آیا تاکنون ثمره و بازدهی داشته یا نه، بر کسی معلوم نیست.
در فرهنگهای لغت، تعاریف چندی در مفهوم واژه وفاق بیان گردیده که از آنجمله سازوارگی و همکاری است. اما این که چه فرد یا گروه و ساختاری باید با موارد مشابه خود در سازوارگی یا همکاری باشد؛ نیز بر مردم جامعهای که پیوسته مخاطب این شعار هستند؛ معلوم و آشکار نشده است. اگر فرض را بر خلوصنیت و صداقت رئیسجمهور بگذاریم، وفاق باید دوطرفه باشد و پیشنهاددهنده آن برای طرف مقابل، حق و حقوق مساوی با خود را در اندیشه و کلام نیز در نظر قرار دهد.
اما نکته بسیار مهم که احتمال دارد مسعود پزشکیان از یاد برده؛ و یا نخواسته بهخاطر داشته باشد نوع رابطه دولتها با مردم بوده که هماکنون دولت چهاردهم خواهان وفاق با آنان است.
در سه دهه گذشته، دستورالعملهای مبتنیبر «خودی و غیرخودی» کردن مردم جامعه و از همه مهمتر اجرایینمودن آن، زمینهسازی وفاق بین دولتها و ملت را از بین برد. مردمی را به حاشیه راند که در هشت سال جنگ، از جان، مال و خون خود برای حفظ وطن، صادقانه ایثار نموده و عزیزترین داراییهای خود، یعنی فرزندانشان را نثار کردند؛ و در مراحل بعدی، آنان را درکل حذف کردند.
نکته مهم ان است که اگر حذفکنندگان نخواهند چنین اعمال و عملکردی را بهیاد آورند، اما حذفشدگان آن را در ضمیر خاطرهتاریخی خود حفظ و به خاطر سپردهاند و به دلیل سپری شدن سالیانی جبرانناپذیر از تحمیل و تحمل نارواییها ومحرومیتها و نادیده گرفتنها، به این سادگی به دعوت رئیسجمهور همراهی نخواهند کرد.
افزونبر 92درصد نارضایتی«به اذعان مراجع رسمی» بیش از یکسوم جمعیت زیر خطفقر و یا در فقرمطلق، درگیری 48درصدی خانوادههای مستاجران فقیر در تامین هزینههای اجاره(بنابر آمار وزارت کار) فرار شگفتآور نخبگان، افزایش تورم و گرانیهای افسارگسیخته که ثمره سوءتدبیرها و نگاه ارباب-رعیتی به مردم و فعال مایشاء بودن مسئولان بوده و بسیاری مسائل دیگر، دلیل و انگیزهای برای وفاق مورد نظر به وجود نمیآورد. حال پرسش آن است که رئیسجمهور از کدام لایههای جامعه میخواهد تا با وی همکاری کنند و وفاق داشته باشند. یک جامعه 90 میلیون نفری که سخنگو، حزب یا ارگان آزادی برای جمعبندی آرا و دیدگاههای آنان در چگونگی هدایت و اجرای امور ندارد، چگونه باید همراه رئیسجمهور برای سازندگی کشور گام بردارد و اساسا مسعود پزشکیان میخواهد با چه افرادی دور یک میز نشسته و از آنان طلب مساعدت کند.
بهنظر میرسد گفتههای رئیسجمهور برای پایین کشیدن فتیله امواج تعارضی است که در جامعه جریان داشته و اساسا با رها کردن و بیتفاوتی نسبت به اتفاقات جاری، کاری به دولت و نتایج عملکردهای آن ندارد.
آنگونه که از شواهد برمیآید وفاق بیان شده از سوی رئیسجمهور به جای آن که گرهی از کارهای فروبسته کشور بگشاید؛ خود مبدل به معضلی دیگر شده است.
یوسف پزشکیان(منصوب پدر در امور جاری مملکت) اظهار کرد: «برای نشان دادن وفاق در عمل، به تبیین آن در نظر، در ابتدا نیازمندیم، اما مشکلی که با آن روبروهستیم این است که درباره معنای وفاق هم اختلافنظر هست، که لازم است درباره آن به توافق برسیم». به پیوست این پیام، جواد ظریف دعوت به «گفتگوی ملی درباره وفاق ملی» کرد.
بهطور مشخص واژه «وفاق» حتی به صورت «غیرملی»، موجب «جدایی» شده است. وارثانگاران انقلاب و انفالدانندگان سرمایههای کشور، برای تصاحب هر آنچه در این سرزمین است، عطش سیریناپذیری دارند. آنها خود را صاحب «قدرت» میدانند؛ به تاکید، خواهان وفاق دولت با خود هستند و واژه «ملی» را بیجا و نامانوس و یا اساسا زاید و برخلاف تفکر خود میدانند، چرا که به دفعههای بسیار، لاحق بودن مردم را فریاد زدهاند. مردمی که از مزایای سرزمینی که نسل اندر نسل در آن زاده و به خاک سپرده شدهاند.
از سخنان یوسف پزشکیان چنین استنباط میشود که هنوز و پس از 7 ماه از سپریشدن درخواست «وفاق ملی»(از ایام مبارزات انتخاباتی) رئیسجمهور، معنا و مفهوم روشنی حتی در سطح بزرگان، دولتمردان، مراجع قدرت و تصمیمگیری، درک نشده است. حال پرسش آن است که ابداعکننده «وفاق ملی» در این فضای غیرشفاف و کدر، چگونه میخواهد به وفاق دستیابد آن هم با مردم کوچه و بازار، کارگران، بازنشستگان، کادرهای درمانی، کشاورزان مستاصل، آموزگاران زیرخط فقرمطلق و سایر اقشار جامعه که همگی به نوعی در چهار دهه از روند مملکتداری حاکم، آسیبدیدهاند.
همان به که «نادیدهشدگان» براساس تصور رئیسجمهور، همچنان دیده نشوند و در ابتدا دولت با مراجع قدرت به یک وفاق دستیابد و واژه «ملی» را از وفاق حذف نماید. شاید که باری از دوش ایشان و نه ملت، برداشته شود. پزشکیان باید توجه کند در شرایط بحران بیاعتمادی حاکمیت به مردم و بالعکس، مقوله وفاق موضوعیت ندارد.