عجب آشفته بازاری است این جا!
روی آوردن مسعود پزشکیان به گفتار درمانیهای تکراری و بدون نتیجه، نشانگر بنبستی همهجانبه در تواناییهای قوه مجریه و اداره امور کشور است.

اخبار سبز کشاورزی؛ روی آوردن مسعود پزشکیان به گفتار درمانیهای تکراری و بدون نتیجه، نشانگر بنبستی همهجانبه در تواناییهای قوه مجریه و اداره امور کشور است. نه این که ایشان سبب چنین کاستیهایی در تمامی حوزههای مشکلساز باشند، بلکه رئیسجمهور دوره چهاردهم، میراثدار سوءمدیریت بلندمدتی است که بر هم انباشته شده و حال این بار گران، از قضای روزگار بر دوش ایشان قرار گرفته و از آن جایی که هر حرکت و برنامهریزی خیرخواهانه و یا مبتنیبر وظیفه با موانع چندگانهای مواجه میشود، تنها چاره را در تکرار چندباره آنچه پیش از آن بیان گردید، میداند و پس از این نیز بهانهها و مناسبتهای بسیار دیگری در این مقوله وجود دارد.
قرار دادن امور قطعی و الزامی داخلی کشور در درجات دوم و سوم اهمیت و نگاه «باری به هر جهت،
به موضوعاتی که به حیات کلی جامعه گرهخورده است، رئیسجمهور را در کلافی سر در گم گرفتار نموده که کرارا در فحوای کلامشان یاس و ناامیدی مشاهده میشود. مسعود پزشکیان در روز هوای پاک که متاسفانه رنگ و بوی مازوت داشت، گفت:«بر اساس قوانین مصوب باید پول گندمکاران را میدادیم که 160 همت برای آن بودجه مصوب بود، اما باید 220 همت پرداخت میکردیم. پولی که از محیطزیست و بهداشت و درمان و جاهای دیگر برداشت کرده بودیم، اما باز هم کم داشتیم».
در همین عبارت کوتاه چند مشکل اساسی وجود دارد. نخست آن که با مشخص بودن اراضی زیر کشت گندم و محاسبه محصول قابل برداشت، با اندکی ضریب خطای احتمالی در اعداد و ارقام نهایی، تصویب 160 همت(هزار میلیارد تومان)، پیشبینی نادرستی بوده و یک خطای 37درصدی در تخصیص بودجه برای خرید گندم، نشان از نداشتن اطلاعات درست و یا توجه نداشتن به موضوع است.
نکته دوم مصرفکردن بودجه سازمانهای مهم و تعیینکننده دیگری چون بهداشت ودرمان و محیطزیست برای پرداخت مطالبات گندمکاران است. در هنگامهای که وضعیت بهداشت و درمان شرایط اسفباری را پشت سر میگذارد و بیماران گاه در تنگنای مرگ و زندگی قرار دارند، آنچه به اجرا درآمده به هیچعنوان موضوعیت «الا هم فی الاهم» ندارد. پرداخت نکردن مطالبات پرستاران و به تظاهرات کشاندن آنان برای حقوق پرداخت نشدهشان که میتواند زندگی بیماران را به مخاطره بیندازد، احتمالا در نتیجه چنین اقداماتی بوده که موارد مشابه دیگری نیز دارد.
رئیسجمهور در ادامه سخنان خود گفت: «در کشور، سه تا چهار برابر اروپاییان برق و گاز مصرف میکنیم». چنین اظهاراتی اگرچه امکان دارد موجب پذیرش عدهای قرار گیرد اما ضرورت داشت تا مسعود پزشکیان خود اقدام به راستیآزمایی این اعداد نموده و بدون دلایل و مستندات کافی، عامه مردمی را که نیمی از آنان به زیر خط فقر رانده شدهاند مقصر وضعیت نا به سامان ناشی از سوءمدیریتها در برق و گاز، نشان ندهند.
بهطور کلی میانگین مصرف برق کشور به تناسب جمعیت، 1022 کیلووات ساعت است که بسیار کمتر و نه 3 تا چهار برابر کشورهای اروپایی است. بهمنظور اثبات این نادرستی لازم است بدانیم که: سرانه مصرف برق کشور نروژ 7067 کیلووات ساعت، سوئد 4015، فنلاند 3986، فرانسه 2505 و کمترین آنها یعنی کشور کوچک اسلواکی با در نظر گرفتن جمعیت اندک آن 1076 کیلووات ساعت است و میانگین کل اروپا 2351 کیلووات ساعت است.
اگر منظور آماردهندگان به رئیسجمهور مصرف برق در استانهای جنوبی مانند هرمزگان، بوشهر، خوزستان و ... است
لازم است افراد مذکور بدانند که در آن مناطق هوای غالب، 9 ماه جهنم است و سه ماه تابستان و با اردبیل و تبریز و ارومیه و... تفاوت اساسی دارد.
رئیس جمهور باید یادی از ماینرهای استخراج ارز ذکری نیز مینمود که به اذعان مسئولان به اندازه مصرف برق 7 استان است.
در سایر مصارفی که دائما و بدون بیان رابطه علت و معلولی از آنها نام برده میشود نیز شرایط اینگونه است. اگر مصرف بنزین زیاد است، به دلیل مصرف 8 درصدی و گاه بیشتر از بنزین توسط فرقونهای ساخت به اصطلاح صنایع اتومبیلسازی کشور است و این در حالی است که اتومبیلهای اروپایی گاه تا 2/1 لیتر بنزین در صد کیلومتر مصرف و این گونه هوای شهرهایشان را خفقانآور نمیکنند. چرا در پایتخت 12 میلیونی تهران، اتومبیلها اکثرا تکسرنشین هستند، چون مقدار وسایل حمل و نقل عمومی هیچ تناسبی با جمعیت متحرک آن ندارد.
چرا رئیسجمهور مقایسهای در مورد سرانه درآمدی اروپاییان، مقدار مصرف گوشت و لبنیات، بهداشت و رفاه عمومی، سلامت اقتصادی، مسئولیتپذیری و اجرای عدالت را با مردم ایران نمیکند. احتمالا تابستان هم آمار سرانه مصرف آب ایرانیها با اروپاییان مقایسه خواهد شد. دولتمردان ما پیوسته با قیاس معالفارق بر سوءمدیریتها پرده کشیده و موضع حق بهجانب میگیرند. در حالی که خط فقر 25 تا 30 میلیون تومان است؛ چرا حقوقها بهگونهای است که حداکثر یک هفته دوام میآورد. غبار آلوده کردن فضای جامعه برای انحراف افکارعمومی دیگر چندان جواب نمیدهند.