دریغ از 1403
در همین ساعات پایانی سال هم، ایرانیان قرائن یا شواهد برای آن که به روزهای بهتر در سال 1404 امید داشته باشند، دریافت نکردند

اخبار سبز کشاورزی؛ در همین ساعات پایانی سال هم، ایرانیان قرائن یا شواهد برای آن که به روزهای بهتر در سال 1404 امید داشته باشند، دریافت نکردند؛ به همین دلیل گمان نمیرود که در ایران کسی باشد که منتظر آمدن روزهای بهتر و کاهش آسیبهای اقتصادی و اجتماعی در سال آینده باشد.
حتی مقامات ارشد کشورمان که دائم وعدههای ریز و درشت میدهند و به مردم دلداری میدهند که روزهای خوب و رسیدن به قله در آیندهای نزدیک به وقوع خواهد پیوست، بعید به نظر میرسد که منظورشان از آینده نزدیک همین سال پیشرو در 1404 باشد.
از همین الان برخی اقتصاددانان و حتی برخی مقامات سابق، که به واسطه کنار رفتن یا کنار گذاشته شدن از دولت و حکومت، زبان باز کرده و برخی حقایق را بیان کردهاند، ابراز عقیده می کنند که در روزهای ابتدایی سال آینده ارزش پول ملی باز هم تنزل خواهد کرد و به این ترتیب ممکن است قیمت دلار به بالاتر از 110 هزار تومان هم جهش کند.
در همین حال گفته میشود که چون قیمت ملک در سال جاری افزایشی نداشته است، این کالا در سال 1404 جهش قیمت را تجربه خواهد کرد.
خبر بدتر در این باره شروع مجدد درگیریها در غزه، تشدید درگیریهای ایالات متحده با انصارالله در یمن و افزایش تهدیدهای ترامپ و دولت جدید آمریکا علیه ایران است.
در همین روزهایی که پشت سر میگذاریم نیز فقط کارشناسان و برخی مقامات سابق کشور نیز از افزایش برخی نرخها و دستنیافتنیتر شدن برخی کالاها برای خانوارهای ایرانی سخن میگویند.
در عین حال این هشدار نیز بیان میشود که تحتفشار قرار گرفتن شهروندان ایرانی و روند فزاینده آن ممکن است تبعات اجتماعی داشته باشد و علاوهبر خطرهای اقتصادی، مخاطرات اجتماعی نیز جامعه ایرانی را تهدید کند.
این موقعیت دقیقا همان وضعیتی است که برخی مقامات سابق کشور، مانند حسن روحانی به آن موقعیت خطیر میگویند.
همانطورکه انتظار میرود آنچه وضعیت یا موقعیت خطیر برای ایران گفته میشود، به یکبار و بهطور دفعی برای کشورمان پدید نیامده است و نگاهی به روندی که از ابتدای امسال (1403) برای کشور روی داد، نشان میدهد که از ابتدای امسال، ایران گام به گام بهسوی گرداب مشکلات نزدیک و نزدیکتر شده و بیشتر و بیشتر در باتلاق گرفتاریها فرو رفته است.
سال1403 برای ایران و خاورمیانهنشینها با حمله تلافیجویانه وعده صادق به خاک اسرائیل شروع شد. در اقدامی که برای بسیاری از کارشناسان و استراتژیستهای نظامی عجیب بود، ایران صدها پهپاد، موشک بالستیک و موشک هایپرسونیک را در تلافی ترور مستشاران نظامیاش روانه خاک اسرائیل کرد که از میان این صدها پرتابه انفجاری، فقط برخی موشکهای هایپرسونیک به خاک اسرائیل رسیدند و در نزدیکی اهداف تعیینشده فرود آمدند.
تحلیل بسیاری از ناظران مسائل راهبردی، این حمله پرسروصدای ایران که نتیجه کمی در برداشت برای حفظ پرستیژ نظامی ایران انجام شده و ژنرالهای ایرانی میخواستند اقدامی انجام دهند که پاسخ متقابل تلآویو را بهدنبال نداشته باشد و جنگ را گسترش ندهد، اما هنوز بهار به پایان نرسیده بود که رویدادی ایران را تکان داد و سیدابراهیم رییسی بههنگام انجام یک سفر استانی، درحالیکه از دیدار با رییسجمهور آذربایجان در مرز ایران- آذربایجان باز میگشت کشته شد.
بسیاری از ناظران، مقامات سیاسی و نظامی و دیگران سقوط هلیکوپتر رییسی را مشکوک و پرابهام دانستند و تحلیل کردند که حادثه سقوط این بالگرد، عمدی و توطئهآمیز بوده است؛ با این حال موضع رسمی جمهوری اسلامی ایران در اینباره بر غیرعمدی بودن حادثه و سانحه بودن سقوط این بالگرد تاکید میکرد.
به هر حال درگذشت سیدابراهیم رییسی باعث برقراری انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری در کشورمان شد و باز هم چهرههایی مانند علی لاریجانی، محمود احمدینژاد و… رد صلاحیت شدند. در این میان مسعود پزشکیان که پیش از این با حمایت مقام معظم رهبری توانسته بود صلاحیتش برای حضور در رقابتهای انتخاباتی مجلس را بازیابی کند در این انتخابات هم از فیلترهای گوناگون عبور کرد و بهعنوان نامزد کسب کرسی ریاستجمهوری وارد میدان و پیروز شد.
مهمترین نکتهای که در جریان برگزاری انتخابات مشاهده شد، حضور کمتر از 40درصدی واجدان شرایط رایدهی در این انتخابات بود که از سوی بسیاری از دستاندرکاران، مقامات، ناظران و کارشناسان چه در داخل یا در خارج کشورمان، به قهر شهروندان با صندوقهای رای و ناامیدی ایشان از نتایج انتخابات تعبیر شد.
البته این عدم حضور گسترده ایرانیان در پای صندوقهای رای، برای برخی مقامات ارشد ایران سبب عبرت نشد و این مقامات ارشد، عدم حضور مردم در پای صندوقهای رای را به نارضایتیهای اقتصادی و گرفتاریها و مشغلههای شخصی نسبت دادند.
ترور اسماعیل هنیه در قلب تهران در نخستین روز ریاستجمهوری مسعود پزشکیان که بهوضوح دستهای اسرائیل در اجرای این ترور دیده میشد، نشان از آن داشت که برای اسرائیل به قدرت رسیدن محافظهکاران یا اصلاحطلبان چندان فرقی نمیکند و این رژیم منافع خویش را در هر شرایطی دنبال میکند، این ترور را شاید بتوان نخستین گام از سلسلهگامهای اسرائیل برای حذف چهرههای ارشد و رهبران سیاسی- نظامی مخالف خود قلمداد کرد و اسرائیل که تا آن موقع توجه خویش را به از بین بردن پیادهنظام حماس در نوار غزه و چریکهای جهاد اسلامی در کرانه باختری معطوف کرده بود، نگاه خود را به مقامات ارشد جهاد اسلامی، حماس و حزبالله لبنان بازگرداند و بخشی از سربازان خویش را هم به شمال کشورش گسیل داشت تا نیروهای حزبالله را تا پشت رودخانه لیتانی عقب برانند.
همزمان حملات هوایی نیز علیه اهدافی در جنوب لبنان تشدید شد و ضاحیه بهعنوان مقر اصلی رهبران حزبالله بارها هدف حملات بیرحمانه جنگندههای اسرائیل قرار گرفت.
این حملات با انفجار پیجرها و بیسیمهای آلودهشده به مواد منفجره و کشته شدن یا آسیب دیدن بسیاری از نیروهای مردمی حزبالله وارد برههای جدید شد و سرانجام اسرائیل با کمکهای تسلیحاتی و اطلاعاتی ایالاتمتحده توانست سیدحسن نصرالله و سیدهاشم صفیالدین را در منطقه ضاحیه به شهادت برساند.
همزمان ارتش اسرائیل نیز در دوران نوار غزه توانست یحیی سنوار رهبر سیاسی و محمد ضیف فرمانده نظامی حماس را ترور کند. در واقع نمیتوان انکار کرد که در نیمه دوم سال1403، جبهه مقاومت ضربههای سنگینی دریافت کرد؛ ضربههایی که با سقوط سوریه به دست مخالفان حکومت اسد و متواری شدن بشار اسد و همسرش به روسیه تکمیل شد.
از این منظر کشورمان در سال گذشته رویدادهای امیدوارکننده یا امیدبخشی را شاهد نبود و رویدادهایی که در خاورمیانه رخ دارد، در مجموع همسو با منافع منطقهای و بینالمللی ایران نبوده است. البته همین که اسرائیل بالاخره تداوم حیات و نقشآفرینی حماس در نوار غزه را پذیرفت و با آنان برای تبادل گروگانها وارد مذاکره شد، برای جبهه مقاومت پیروزی مهمی محسوب میشود که تبلیغات و بزرگنمایی زیادی از سوی فلسطینیها در مورد آن صورت گرفته است.
این رویدادهای مهم و تاثیرگذار که در بسیاری موارد بر اوضاع ژئوپلیتیک خاورمیانه تاثیر مهم و راهبردی داشته است اما برای بسیاری از مردم کوچه و بازار ایران دغدغه محسوب نمیشود. مردم ایران در سال1403، مانند سال1402 سختیهای بیشتری در امور اقتصادی لمس کردند، شاهد کوچکتر شدن سفرههای خویش بودند و بسیاری از امکاناتی که برای رفاه احتیاج داشتند را از دست دادند.
به لحاظ اقتصادی نمیتوان انکار کرد که آنچه مردم به مسعود پزشکیان امید بسته بودند، چندان محقق نشد و در راس آن خطای عبدالناصر همتی وزیر امور اقتصادی و دارایی دولت سیزدهم که توسط مجلس شورای اسلامی کنار گذاشته شد، در حذف ارز مبادلهای، باعث جهش نگرانکننده قیمت دلار به بالاتر از 90هزار تومان شد و اکنون پیشبینی میشود که این نرخ تا اردیبهشتماه، به بالاتر از 100هزار تومان نیز برسد.حالا و در حالیکه در ایالاتمتحده آمریکا، ترامپ به قدرت رسیده و تهدیدهای خود برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران و اعمال تحریمهای حداکثری علیه کشورمان را به اجرا درآورده است، ایرانیان بیش از پیش نگران آنچه در ماههای آینده علیه کشورشان رخ خواهد داد هستند.
پرسش مهم برای بسیاری از ایرانیان آن است که آیا تلآویو سرانجام واشنگتن را به شروع حمله علیه ایران ترغیب میکند و آیا در نتیجه این تشدید تنش میان ایران با اسرائیل و ایالاتمتحده درگیری نظامی رخ خواهد داد؟ این پرسش هرچند پاسخ بلافاصله قطعی ندارد اما نمیتوان انکار کرد که وقوع حمله سنتکام به یمن، به نحو کاملا موثری شانس وقوع درگیری نظامی در خاورمیانه را افزایش داده است.
بهویژه آنکه ایران همچنان حق خود در اجرای عملیات تلافیجویانه وعده صادق3 را محفوظ میداند و ژنرالهای ایرانی از حتمی بودن اجرای این عملیات سخن میگویند در عین حال کمبودهای عمده یا همان ناترازیها که از برق و گاز شروع شده بود و امسال به آب هم کشیده شده و تورم فزایندهای که بر اقتصاد اجتماعی ایران حاکم شده، زندگی را برای ایرانیان سختتر و سختتر کرده است تا جایی که این سختیها حتی رییسجمهور را هم کلافه کرد و مسعود پزشکیان گفته است که در مورد گرانیها و تشدید آن نمیداند که باید یقه چه کسی را بگیرد. این سردرگمی البته در موارد دیگر هم وجود دارد و مثلا در مورد قاچاق سوخت، عدم بازگشت ارز حاصل از صادرات به کشور، توقف رشد GDP و فقیرتر شدن شهروندان ایرانی، کسی نمیداند که دقیقا چه کسی چقدر و چگونه مقصر است و برای رفع این مشکلها و معضلات از کجا و چگونه باید شروع کرد.نمیتوان انکار کرد که ایرانیان سال1403 را سال لذتبخش و آرامی نمیدانند. در این سال اگرچه برخی شاخصهای اقتصادی ایران مثبت بود و مثلا میزان صادرات غیرنفتی کشورمان افزایش نشان میدهد اما این رشد شاخص اقتصادی، در مجموع باعث بهبود اوضاع معیشتی و زندگی شهروندان ایرانی نشده است. حالا ایرانیان نمیدانند که باید بگویند «سالی که نکوست از بهارش پیداست» یا بگویند «سال به سال، دریغ از پارسال.»