وفاق از نگاه دهخدا و پزشکیان؛ معنای فراموششده یا تاکتیک سیاسی دولت؟
وفاق از نگاه دهخدا ضد نفاق است؛ اما به نظر میرسد دولت پزشکیان معنای واقعی آن را نادیده گرفته و سیاست وفاق را به ابزاری برای مصلحت مدیریتی بدل کرده است
گویا پزشکیان، بیتوجه به معنای حقیقی وفاق ــ یعنی همراهی، یکدلی و ضد نفاق ــ دولت خود را چنین نامگذاری کرده و بر پایه برداشت شخصی از آن عمل میکند!؟
اخبار سبز کشاورزی؛ رفتار او شبیه آن است که تیم A بازیکنی را از تیم رقیب B قرض بگیرد؛ حال باید پرسید: خداوکیلی، این بازیکن انگیزهای برای گلزدن، دفاع و گرفتن توپ دارد؟
رئیس باشگاه سالها هزینه کرده و مربی زحمت کشیده تا رقیب را شکست دهد، اما اکنون همان بازیکن باید برای ارتقای جایگاه تیم سابقش در جدول تلاش کند و خود را به آب و آتش بزند؟ حاشا و کلا!
البته انتقال بازیکن به تیم رقیب، موضوعی جداگانه است؛ زیرا در آن حالت تیم A هزینه ترانسفر را به تیم B پرداخته و بازیکن را خریده است. به عبارت دیگر، بازیکن با رضایت و طیب خاطر از تیم قبلی جدا شده و به تیم جدید میپیوندد.
این قیاس با تسامح و برای تقریب ذهن آورده شد.
اما در عرصه سیاست، تنها تعهد سیاسی فرد مؤثر است؛ تعهدی که در کوتاهمدت قابل راستیآزمایی نیست، بهویژه زمانی که فرد برای نفوذ در دولت متوسل به دروغ شود که خود نفاقی آشکار است؛ در حالیکه دهخدا «وفاق» را ضد نفاق میداند.
ریشه مسئله: فقدان احزاب واقعی
شاید دلیل اصلی چنین نامگذاریها و رفتارهای متناقض، نبود احزاب قانونی و واقعی در کشور باشد.
در اواخر دههی ۷۰، حزبی با شعار «ایران برای همه ایرانیان» تأسیس شد، اما در پایان دههی ۸۰، با حکم غیرقانونی آن قاضی بدنام، تعطیل گردید.
اگر حزبی واقعی و قانونی وجود داشت و در انتخابات غیر استصوابی، حائز اکثریت آرا در پارلمان میشد، بینیاز از این شامورتیبازیهای سیاسی، دولت خود را تشکیل میداد و پاسخگو بود؛ در غیر این صورت با احزاب نزدیک به خود ــ نه رقیب ــ ائتلاف میکرد.
به قول آن شاه قاجار: «گویا همه چیزمان به ما میآید!؟»
پرسش از کارنامه دولت
پزشکیان وزرای منتسب به دولت قبلی را پذیرفت و سایه آن را همچنان بر مدیریت خود حفظ کرد.
اما چرا وزیری ناتوان که امنیت غذایی کشور را به خطر انداخته، علیرغم نارضایتی گسترده، برکنار نمیشود؟
و چرا وزیری که وظیفه ذاتی خود را واگذار کرده و پخش فرآوردههایش را به جوانکی بقچهکش ــ رهبر خمرهای سرخ ــ سپرده، همچنان در سمت خود باقی است؟
آیا این میانپردههای سیاسی که با عنوان «وفاق» به مردم فروخته میشوند، نشانهای از همان راستگویی و صداقت هستند که پزشکیان به آن شهره بوده، یا باید رد پایش را در نهجالبلاغه جستوجو کرد؟
با احترام
علی فریدونی – دیپلمات پیشین
بیشتر بخوانید: وفاق؛ موجودی که مرده به دنیا آمد!؟