دکتر پزشکیان! با مردم صادق باش
یادداشتی صریح خطاب به رئیسجمهور درباره صداقت با مردم، ناترازیهای اقتصادی، بازنشستگان، وعدهها و فاصله گفتار و عمل در مدیریت کشور.
یکم | نقدی که ناگزیر شد
وقتی دیدم شما برخلاف برخی از اسلافتان، بیش از حد خود را در «نظامی غیرموثر» میدانید، باب انتقاد از شما را بستم؛ چه، به قول صائب قرار بود «صرفاً با پایبست سخن بگویم». اما چون در سخنرانی اخیرتان، برخلاف سیاق همیشگیتان، نوعی بیصداقتی دیدم (مصائب تأمین حقوق بازنشستگان و راههای مقابله با ناترازیها)، این پاسخ را ضروری یافتم.
دوم | یادآوریهای مکتوب پیش از ریاستجمهوری
هنوز رئیسجمهور منتخب بودید که از طریق رسانههای مجازی و مکتوب (از جمله روزنامه شرق)، در حد فهم خود، مواردی را به ترتیب اولویت یادآوری کردم:
«اقدامات فوری برای بهبود زندگی مردم، چگونه؟» (شرق، ۲۳ تیر ۱۴۰۳)،
«مسائل ج.ا. ایران» (شرق، ۱۶ مهر)،
و «ناترازی مدیریت ـ حکمرانی؛ امالناترازی» (شرق، ۱۴ دی ۱۴۰۳).
سوم | وقتی امید افاقه نکرد
وقتی آن هشدارها افاقهای نبخشید، دریافتم که شما نیز «مثل آنها هستید»؛ آنان که برای رسیدن به قدرت، مردم را پله میکنند و از آنها بالا میروند.
ابتدا خود را به خاطر مشارکتم در مرحله دوم و رأی به شما سرزنش کردم و سپس جبهه اصلاحات و بهویژه «روزنهگشادان» را نفرین کردم؛ آنها که شما را کتباً ملزم به اجرای وعدههایتان نکردند؛ کاری که ما در مشهد حتی برای نامزدهای شورای شهر انجام دادیم.
چهارم | سخنرانی ۱۶ آذر و فاصله حاکمیت از مردم
در سخنرانی اخیرتان در مراسم حکومتی ۱۶ آذر، به جای امیدبخشی به مردم درباره کاهش قیمت مایحتاج ضروری، از دیوار حاشیه بالا رفتید و بدون هیچ دادهای، نیتخوانی کرده و مشتی بافته درباره حالوروز مردم بیان کردید؛ امری که نشانه فاصله حاکمان از مردم است.
پنجم | فاکتور ورشکستگی به مردم؟
اینکه دزدیها و بیلیاقتیهای وزرا و مدیران صندوقهای بازنشستگی ـ که به حیاط خلوتشان تبدیل شدهاند ـ را بهعنوان «ورشکستگی» به مردم فاکتور کنید و جبران آن از سوی دولت را بر سر صاحبان واقعی پول منت بگذارید، عاری از انصاف است.
برخلاف آن «قاشق نشسته» که گفت: «مردم ما اینگونه زندگی را خواستهاند»، مردم نخواستند؛ شما خواستید!
ششم | ناترازی؛ واژهای که درد را درمان نمیکند
اینکه بحرانها را «ناترازی» بنامید یا بگویید مقصرش من نیستم، در ماهیت این قصههای پرغصه تأثیری ندارد.
برای مردمی که لنگ نان و پنیرند، سخن گفتن از مدرسهسازی و خانه بهداشت هیچ جاذبهای ندارد. شاید بهترین کار این باشد که از مردم بابت این بیتوجهیها عذرخواهی کرده و دردهایشان را با حداقل هزینه، التیام بخشید. سوءاستفاده از نجابت مردم بس است!
هفتم | حذف ردیفهای قلابی؛ کدام چاقو؟
شنیده میشود از مجلس خواستهاید ردیفهای قلابی بودجه ـ که به قول خودتان هزاران همت پول میگیرند و گزارش نمیدهند ـ حذف شود. جلالخالق! کدام چاقوست که دسته خود را ببرد؟
تا اینجا انصاف و صداقتتان مخدوش شده بود؛ اکنون شجاعتتان نیز محل تردید است.
ناتوانی در عزل وزیر مرتبط با امنیت غذایی، پرسشهایی جدی درباره میزان اقتدار دولت در مهمترین حوزه معیشتی ایجاد کرده است
هشتم | رگ گردن گرو بود؛ کو؟
گفته بودید اگر نتوانستم به وعدههایم عمل کنم، رگ گردنم را گرو میگذارم؛ کو؟ میدانم شرایط کشور در دولت شما بسیار خطیر است، اما چرا طوری سخن میگویید و عمل میکنید که شائبه بیدولتی تداعی میشود؟
نهم | اقتدار لازم در برابر وزرا
فارغ از نحوه انتخاب و معرفی وزرا، حداقل اقتدار خود را به وزرایی که قوت لایموت مردم در دست آنهاست نشان دهید.
آیا ممکن است وزیر ضامن امنیت غذایی، آن را به مخاطره اندازد و با وجود اصرار همه NGOهای بخش و همکاران سابقش در مجلس بر عزل او، نتوانید عذرش را بخواهید؟ نکند اختیارات این وزارتخانه مهم را نیز، مانند برخی حوزهها، وا دادهاید و رفته است؟
دهم | عدالتخواهی و آزمون زمان
وقتی در جملهای شاذ گفتید «هیچ هدفی جز افزایش مشارکت نداشتهام» و از حق و عدالت سخن گفتید، اولی را به حساب سهو لسان و دومی را به عنوان اعتقاد پذیرفتیم.
نکند «عمو قدرت» و «عمه ثروت»، مسعود عدالتخواه دانشگاه آذربادگان را هم مقهور خود کرده باشند؟ هرگز مباد؛ اما خاوری، قاضی ریمل، قاضی منصوری، انصاری و اخالزوج طبسی، و بهویژه باجناق های تنوع طلب، پیش چشم ما هستند؛ در اینجا همهچیز ممکن است!
مشهد ـ علی فریدونی