امروزه توسعه برنامهریزی شهری و افزایش میزان رضایت از کیفیت زندگی در فضاهای شهری از اهداف اصلی شهرها محسوب میشود.
امروزه توسعه برنامهریزی شهری و افزایش میزان رضایت از کیفیت زندگی در فضاهای شهری از اهداف اصلی شهرها محسوب میشود. به همین دلیل، محققان معتقدند برنامهریزی همسو با بهبود کیفیت زندگی میتواند زمینههای دیگر توسعه مانند توسعه اجتماعی، اقتصادی و کالبدی را به همراه داشته باشد.
شکلگیری، رشد و گسترش مفهوم کیفیت زندگی در طی نیم قرن اخیر، آن را به مفهومی کلیدی در عرصه مباحث جهانی تبدیل کرده است، بهطوری که امروزه در کنار مفاهیم توسعه پایدار، مفهوم کیفیت زندگی نیز مطرح شده است. برای سنجش کیفیت زندگی عمدتاً از شاخصهای عینی و ذهنی یا ترکیبی از هر دوی آنها استفاده میشود.
در واقع کیفیت زندگی شهری یکی از اهداف اصلی توسعه پایدار و یکی از مؤلفههای اساسی برای شکوفایی و ارتقای وضعیت زندگی است و درنتیجه باید آن را محور توسعه اجتماعی و اقتصادی دانست. برخی از اقتصاددانان معتقدند برای کیفیت زندگی اساساً پیامدهای رشد اقتصادی در نظر گرفته میشود؛ در حالی که در نزد جامعه شناسان، این مفهوم نیازهای اساسی، انسجام اجتماعی، نوع دوستی و ازخودگذشتگی در میان جماعات را در برمیگیرد. این مفهوم نشان دهنده ویژگیهای کلی اقتصادی، اجتماعی و کالبدی مناطق است که به عنوان ابزاری برای تدوین استراتژیهای برنامهریزی مورد استفاده قرار میگیرد. در همین راستا با «مهدی ابراهیمی، استادیار جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه پیام نور استان اصفهان» به گفتوگو پرداختیم که در ادامه میخوانید:
ارتقای کیفیت زندگی به چه مولفههایی بستگی دارد؟
تمامی نظریات مطرح شده به نحوی به هدف برنامهریزی شهری که همان کیفیت زندگی شهری است اشاره میکند. برای ارتقای کیفیت زندگی شهری، باید چهار مؤلفه" زیستی کالبدی"، "اجتماعی فرهنگی"، "اقتصادی" و دسترسی به خدمات را مد نظر قرار دهیم.
مؤلفه زیستی کالبدی بدان معناست که واحدهای مسکونی که برای مردم در نظر گرفته میشود، مساحت، استحکام و ایمنی و نور و روشنایی مناسبی داشته باشد، تعداد اتاقها تقریباً به تعداد افراد خانواده باشد، به طراحی منظر و زیبایی آن توجه شود، امکانات گرمایشی و سرمایشی کافی داشته باشد و عرض معابر نیز به اندازه کافی در نظر گرفته و همچنین بهداشت محیط رعایت شود.
در مؤلفههای اجتماعی فرهنگی، شاخصهای دیگری مطرح است مثل امنیت کامل و نبود ناهنجاریهای رفتاری در محله، آرامش محل، خانهها نسبت به هم دید نداشته باشند، روابط همسایگان مناسب باشد و الگوهای اسلامی ایرانی نیز در آن رعایت شود.
در مؤلفههای اقتصادی که بخش اعظمی از آن مربوط به سیاستهای کلی اقتصادی کشور است، مواردی همچون خرید و فروش آسان ملک، پرداخت اجاره بهای مناسب و بعضاً تسهیلات با سود پایین از موارد تأثیرگذار این بخش است.
مؤلفه آخر نیز دسترسی به خدمات است که به خدمات مناسب مانند سهولت در دسترسی به مراکز آموزشی، مرکز خرید، امکانات بهداشتی درمانی، وسایل حمل و نقل، دسترسی به آب، برق، گاز و اینترنت، وجود مبلمان شهری، فضای مناسب برای گذراندن اوقات فراقت کودکان در محله و تردد آسان معلولان و سالمندان نیز اشاره دارد.
چه اندازه در راستای ارتقای کیفیت زندگی شهر قدم برداشتهایم؟
برای پاسخ این سوال باید بررسیهای لازم صورت گیرد ولیکن چیزی که در حال حاضر مشخص است این که ما نه در پایینترین سطح قرار داریم و نه در بالاترین سطح؛ اما ارزشهایی در گذشته مانند تعامل و کنشهای جمعی، حتی حیاطهای قدیمی که در مرکز چندین اتاق قرار میگرفت، وجود داشته است که آن را از دست دادیم. تفکیک بین فضاهای عمومی و خصوصی در گذشته بسیار مطرح بود اما اکنون به فراموشی سپرده شده است. ورود خودروها به منازل و محلات نیز باید به شکل بهتری انجام میشد به طوری که خودروها اولویت اول نباشند تا به تبع، کیفیت زندگی شهری افزایش یابد.
پاسخی که میتوانم به سوال بدهم این است که شهرهای کوچکتر و کم جمعیتتر، برای زندگی شهری مناسبتر هستند و هرچه شهرها بزرگتر شدند کیفیت زندگی نیز کاهش یافته است.
راهکارهای ارتقای کیفیت زندگی در شهرها کدامند؟
ارتقای کیفیت زندگی در شهرهای ایران منوط به فراهم آوردن بسترها و زیرساختهای متناسب است تا مدیریت شهری در قالب این بسترها رویکردها و سیاستهای خود را پیاده سازی کند.
در ذیل این چهار مؤلفه، بهبود در ساخت واحدهای مسکونی و نوع مصالح مورد استفاده، استفاده از افراد متخصص در ساخت مسکنهای جدید، توزیع مناسب مراکز خدماتی در سطح شهر، توسعه حمل و نقل عمومی، در نظر گرفتن سلیقه هر خانواده برای ساخت مسکن و مقدمات لازم برای تقویت مشارکت مردم در سطح محله باید فراهم شود؛ یعنی به صورتی که هر محله یک عضو در شورای منطقه و هر منطقه یک عضو در شورای اسلامی شهر داشته باشد. همچنین به سازمانهای مردم نهاد هم باید توجه ویژهای شود و از ساخت ساختمانهای یکنواخت بپرهیزیم و در ساخت مسکنهای جدید به این چهار عامل مؤثر توجه کنیم.
این پیادهرو سازیها که در سطح شهر نیز مشاهده میکنیم؛ ساخت فرهنگسراها، بوستانها و بقیه اقدامات انجام شده در این زمینه کافی نیست و باید بیشتر تلاش شود.
آیا مهاجرت معکوس در ارتقای کیفیت زندگی شهری مؤثر است؟
مهاجرت معکوس برای پایین آوردن بار شهرها مفید است، اما از آنجا که شهرداریها درآمد پایدار ندارند و بیشتر درآمد آنها از صدور پروانه ساختمان و تراکم فروشی است، با مهاجرت معکوس، شهرداریها از پس مخارج عادی خود نیز بر نمیآیند. مشکلاتی که در شهرها است باید با اقدام ملی مثل وضع قوانین و ایجاد منابع درآمد پایدار برای شهرداریها رفع شود.
طراحیهای شهری چه تأثیری در ارتقا کیفیت زندگی دارد؟
در سطح محلات شهر، حتی محلات قدیمی نیز باید فضاهای باز و عمومی وجود داشته باشد، اما شرایط طراحی این فضاها از جمله بوستانها در محلات متفاوت است. وجود فضاهای باز، بوستانها و فضاهای سبز در محلات قدیمی ضروری است و یکی از عللی که میتواند بافت شهری را امروزی و بهروزرسانی کند، انواع کاربریها از جمله کاربری فضای سبز است که علاوه بر ارتقای کیفیت زندگی در سطح محلات تعاملات اجتماعی را نیز افزایش میدهد.
شهروندان در ارتقا کیفیت زندگی محله خود چه نقشی دارند؟
به گزارش ایمنا، مشارکت دادن شهروندان در امور شهری، نظرخواهی از آنان، اثر دادن نتایج نظرخواهی در برنامهها و طرحهای شهری، موجب نگهداشت بهتر شهر میشود و برنامهریزان و مدیران را در مدیریت بهتر شهر یاری میکند. این مسئله از آن جهت اهمیت دارد که شهروندان در هر محله، هر منطقه و یا حتی در سطوح فرامنطقهای و فرامحلهای نسبت به رویدادهای در حال وقوع حساس میشوند و سعی دارند این مسائل را با کمک مدیران حل کنند.
البته در برخی امور شهر نظرخواهی از مردم انجام میشود اما این بخشی از فرآیند است و اگر به واقع بخواهیم مشارکت مردمی محقق شود باید نتایج نظرخواهی را در طرحها و برنامهها و در تمامی فرآیندهای شهری اثر دهیم و بستری را فراهم کنیم تا شهروندان خود تمایل به مشارکت داشته باشند.