خبر فوری
شناسه خبر: 48097

دویست سال انتشار روزنامه گاردین

گاردین، روزنامه‌ای به قدمت سه سلسله حکومتی در ایران

در گاردین 7 نسل روزنامه‌نگار کار کرده‌اند و بازنشسته شده‌اند و بدون تهدید و تحقیر به مرگ طبیعی یا لااقل حوادث غیرسیاسی از دنیا رفته‌اند.

گاردین، روزنامه‌ای به قدمت سه سلسله حکومتی در ایران

 (چندی پیش) در آن‌سوی دنیا یک روزنامه مترقی و خصوصی، دویستمین سال تولدش را جشن گرفت، بله 200 سال!  آ‌ن هم در کجا؟ در انگلستان، کشوری که از نظر ما مهد ستم، استثمار و آزادی‌های پوشالی است.

اخبار سبز کشاورزی؛ در گاردین 7 نسل روزنامه‌نگار کار کرده‌اند و بازنشسته شده‌اند و بدون تهدید و تحقیر به مرگ طبیعی یا لااقل حوادث غیرسیاسی از دنیا رفته‌اند.

معنی این حرف را کسانی بیشتر می‌دانند که به تاریخ مطبوعات خاورمیانه و ایران از قاجاریه تاکنون آگاهند یا کسانی که در دو دهه اخیر در مطبوعات سیاسی و منتقد کشور فعالیت داشته‌اند و روزنامه‌هایی با طول عمر «یک روز» را به چشم خود دیده‌اند!

اگر بخواهیم برای مخاطبان عام ایرانی تصویر دقیق‌تری از طول عمر این روزنامه ارائه کنیم، باید گفت که آغاز به کار گاردین در  5 می 1821 میلادی، مصادف با حکومت فتحعلی‌شاه (دومین شاه قاجار) و 7 سال قبل از انعقاد قرار داد ترکمنچای بود.

اگر این روزنامه صرفا وقایع مهمی همچون تغییر حکومت‌ها یا مرگ شاهان و رهبران ایران را پوشش داده باشد، باید اکنون در آرشیو کاغذی آن صفحاتی از خبر فوت فتحعلی‌‌شاه، محمدشاه، ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه، محمدعلی شاه، احمدشاه قاجار، رضاشاه و محمدرضاشاه پهلوی و نیز ورود و درگذشت آیت‌الله خمینی وجود داشته باشد.

گاردین کارش را به‌عنوان یک هفته‌نامه محلی در شهر منچستر شروع کرد. سپس روزنامه شد و به لندن انتقال یافت و در نهایت، دفاتری در سراسر اروپا تاسیس کرد و به شهرت جهانی رسید.

این نشریه از بدو تاسیس، موضع مستقل و شعار ساده و صریحی را انتخاب کرد و علی‌رغم فشارهای مالی که آن را تا مرز ورشکستگی پیش برد، تا همین امروز به آن عهد پایبند مانده است. «کار ما نقد قدرتمندان و دیدن کسانی است که معمولا دیده نمی‌شوند».

روزنامه-گاردین--2

گاردین به‌عنوان یک روزنامه پرسابقه که به درستی آن را «پدر بزرگ نشریات دنیا» می‌نامند، برای همه رسانه‌های جهان به‌ویژه روزنامه‌های ایران درس‌های آموختنی زیادی دارد. مهم‌ترین درسش شاید همین نحوه مواجهه با رسانه‌های مجازی و شبکه‌های اجتماعی است که چگونه به‌جای رقیب‌پنداری و گریز و ستیز، توانست آنها را به خدمت گیرد و به بخشی از توان و اثربخشی خود تبدیل کند.

با این حال، اهمیت گاردین در اصول حرفه‌ای و درس‌هایی که  به ما می‌دهد، نیست؛ قهرمان این داستان آن فضا و فرهنگ و ساختاری است که به اندازه دو قرن یک رسانه منتقد و مستقل را در درون خود رشد می‌دهد و تحمل می‌کند.

شک ندارم که اگر گاردین به‌عنوان روزنامه «‌ناقد قدرت» از دویست سال پیش تاکنون در ایران منتشر شده بود، (البته به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و همسویی با دشمن و تشویش اذهان عمومی و توهین به مقدسات و دیگر موارد مشابه، متوقف نمی شد)، الان می‌توانست گنجینه‌ای از اخبار و تصاویر مهم‌ترین و عبرت‌آموزترین رویدادهای دو قرن اخیر کشور را پیش‌روی ما قرار دهد و کار تاریخ‌نویسان را آسان‌تر نماید.

اگر گاردین به‌عنوان همان روزنامه «‌صدای بی‌صدایان» می‌توانست در ایران منتشر شود، شاید اصلا نیازی به انتشار روزنامه «اختر» و قتل احمد روحی، انتشار«صور اسرافیل» و قتل جهانگیرخان، انتشار «طوفان» و قتل فرخی یزدی، انتشار «روح القدس» و قتل احمد تربتی، انتشار «قرن بیستم» و قتل میرزاده عشقی، انتشار «دنیا» و قتل تقی ارانی، انتشار «مرد امروز» و قتل محمد مسعود و نیز انتشار و قتل و بازداشت و بیکاری و فرار و مهاجرت و در به دری صدها روزنامه‌نگار ایرانی نبود.

غمگینم از اینکه شاهد برآمدن و پژمردن ده‌ها نشریه و رسانه و نابودی هزاران شغل و زندگی بوده‌ام، اما خوشحالم که دستکم از این جمع خستگان، حتی در جایی دورتر از این‌جا یکی هم ۲۰۰ ساله شد!

می‌دانم که گاردین برخلاف روزنامه‌های کشور من احتمالا این شانس و فرصت را خواهد داشت تا چندین سال بعد از ما نیز بماند، اما امیدوارم که آنچه درباره فرزندان و آیندگان ما می‌نویسد، شباهتی به اخبار و تصاویر دوران ما و پدرانمان نداشته باشد. این همه خبرهای تلخ و رعب‌آور، شایسته ما نبود.

صالح نیکبخت

دیدگاه تان را بنویسید

چندرسانه‌ای