آخرین خبرها:
شناسه خبر: 46497

کشاورزی اروپا و کشاورزی اوکراین؛ مکمل یکدیگر

کشاورزی برای مدت طولانی غنی ترین، متنوع ترین و نوآورترین فعالیت اقتصادی و اجتماعی اوکراین بوده است. از زمانی که روسیه تجاوزات خود را علیه اوکراین در سال 2014 با الحاق کریمه آغاز کرد، این تجاوز نیز برای این کشور بسیار ضروری بوده و بیشترین سؤالات را در روابط خود با اتحادیه اروپا ایجاد کرده است که قصد دارد در اسرع وقت به آن بپیوندد.

کشاورزی اروپا و کشاورزی اوکراین؛ مکمل یکدیگر

اخبار سبز کشاورزی؛بسیاری اوکراین را به رقابت ناعادلانه متهم می کنند: در مورد گندم، که به طور جدی اقتصاد کشاورزی لهستان را مختل می کند. در مورد گوشت طیور، که گفته می شود تهدیدی برای تولید فرانسه است. روی شکر و به طور فزاینده ای روی محصولات ارگانیک.

فراتر از شرایط خاصی که در حال حاضر در حال تجربه آن هستیم، اوکراین می‌تواند در یک اتحادیه بزرگ‌تر مکان انتخابی را اشغال کند. به لطف کشاورزی با عملکرد بالا، می تواند به تقویت نقش اتحادیه در تامین نیازهای غذایی کشورهای دارای کمبود کمک کند، در زمانی که بدون اوکراین، اتحادیه اروپا در حال از دست دادن سهم بازار در سراسر جهان است، به ویژه به دلیل رقابت فزاینده.

از روسیه. رقابت پذیری اوکراین نباید مانعی برای همکاری مثمر ثمر باشد، در صورتی که مذاکرات الحاق موافقت کند که همه موضوعات کلیدی تغییرات آب و هوا، تنوع زیست محیطی و آرزوی اکثریت مردم روستایی برای مشارکت در حل این مشکلات باشد.

این مقاله به تشریح مسائل در خطر و راه حل هایی می پردازد که ما باید با هم تجزیه و تحلیل کنیم تا بتوانیم اقدامی انجام دهیم و در نتیجه مسیری جدید و تعیین شده برای سیاست مشترک کشاورزی (CAP) تعیین کنیم که راه خود را گم کرده است.

زمین و زمین های طراحی شده برای کشاورزی

آنوره دو بالزاک در گزارش سفر خود برای پیوستن به کنتس هانسکا در نزدیکی بردیچف، در استپ منطقه مرکزی اوکراین وینیتسا، خاطرنشان می کند که پس از عبور از پست های مرزی در لویو، زمین تغییر رنگ می دهد و به نظر می رسد که مقصد تولید فراوان و آسان است.

تنها کاری که باید انجام دهید این است که چند مشت بذر را بریزید تا جوانه بزنند و دانه ای تولید کنند که در هیچ جای دیگری نیست. او آنچه را که داکوچایف، دانشمند بزرگ روسی-اوکراینی، به عنوان چرنوزم ها، یا به معنای واقعی کلمه در "سرزمین های سیاه" روسیه، حاصلخیزترین در جهان معرفی کرد، مشاهده کرد، و قلمرو اوکراین بهترین وقف در کل نیمکره شمالی سیاره ماست.

دوکوچایف کار خود را در پاریس در نمایشگاه جهانی 1900 در ارائه‌ای که گفته می‌شود منبع پدولوژی یا خاک‌شناسی است، مطرح کرد، که نشان‌دهنده آغاز اختراع مجدد علوم زراعی، بر اساس درک منشأ و حفظ حاصلخیزی خاک بود.

دوکوچایف علاوه بر طبقه‌بندی خاک‌ها بر اساس ماهیت سنگ‌هایی که بر روی آن‌ها ساخته شده‌اند، آب و هوا و استفاده، از دست دادن پتانسیل کشاورزی به دلیل فرسایش بادی را برجسته کرد، که در استپ‌های مسطح و کم درخت در بیشتر مناطق اروپایی روسیه بسیار شدید بود.

به توصیه او بادشکن‌هایی برای حفاظت از زمین‌های زراعی بزرگی کاشته شد که هنوز امضای فینیج کشاورزی این بخش از جهان را تشکیل می‌داد. پرچین های Dokuchaev از دو ردیف درخت تشکیل شده است که مسیری را مشخص می کند که می تواند توسط کشاورزان (و همچنین سربازان برای سفرهای محتاطانه) استفاده شود.

طبقه زیرین از درختچه ها و گاهی اوقات درختان میوه یک بادگیر بسیار موثر را تشکیل می دهد و محل زندگی طیف گسترده ای از گیاهان و جانوران، به ویژه پرندگان است که همگی کمک کننده های بسیار مفیدی برای کشاورزان هستند.

زمین سیاه در یک کمان وسیع و کاما شکل گسترده شده است که قلب آن در کارپات ها قرار دارد، در مرکز و جنوب اوکراین گسترش می یابد، سپس تا روسیه اروپایی ادامه می یابد، سیبری جنوبی را پس از ارتفاعات متوسط ​​اورال پوشش می دهد، و در سراسر آن امتداد می یابد. یک منطقه باریک فزاینده در دو طرف مرز بین روسیه و قزاقستان و به جنوب غربی دریاچه بایکال ختم می شود. این زمین حاصلخیز چیزی را تشکیل می دهد که می توان آن را به عنوان کمربند ذرت شرق توصیف کرد، عمدتا در اوکراین، اما همچنین در مناطق بزرگ روسیه در اطراف کراسنودار، استاوروپل و بارنائول، یا پاولوگراد در قزاقستان.

اوکراین با فاصله زیاد کشوری در بلوک شوروی سابق است که بیشترین عرضه زمین سیاه را دارد. این کشور تقریباً 60 درصد از چهل میلیون هکتار زمین کشاورزی خود را تشکیل می دهد.

به همین دلیل است که مرکز صادرات غلات از امپراتوری تزار و منبع اصلی غذا برای روسیه شوروی بود. کشاورزی فشرده تا حدی در ژن‌های خاک اوکراین نوشته شده است. در زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991، اوکراین حدود هفتاد میلیون تن محصولات صنعتی (غلات، چغندرقند، دانه های روغنی) تولید می کرد، به طور متوسط ​​تقریباً دو تن در هکتار، در حالی که روسیه برای جمع آوری همین هفتاد میلیون تلاش می کرد.

تن محصول صنعتی از دویست و بیست میلیون هکتار زمین زراعی خود، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991، اوکراین همچنان به تامین تقاضای روسیه که تبدیل به بزرگترین بازار صادراتی آن شده بود، ادامه داد.

فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991

برای درک اینکه چگونه اتحاد جماهیر شوروی سابق از بزرگترین واردکننده گندم در جهان به گروهی متشکل از سه تولیدکننده بزرگ، روسیه، اوکراین و قزاقستان تبدیل شد، ارزش دارد که گذشته را مرور کنیم. بندر اودسا و به طور کلی دریای سیاه، پیش از بازار روئن و بازار خلیج مکزیک برای محصولات آمریکایی، به مرجع جهانی برای بازار گندم و برای اکثر غلات عمده صادراتی تبدیل شد.

روسیه تحت رهبری بوریس یلتسین مجبور شد به موسسات مالی بین المللی بزرگ روی بیاورد که اصلاحات گسترده ای از جمله خصوصی سازی سریع و کامل بخش کشاورزی را تحمیل کردند.

در عمل، برای پوشش مواد غذایی مورد نیاز یک کشور بسیار شهری که در مجموع یکصد و چهل میلیون نفر جمعیت دارد، توسل به واردات گسترده گوشت و محصولات لبنی از اوکراین، اتحادیه اروپا و ایالات متحده در کوتاه مدت بسیار کارآمدتر بود.

این زمان پاهای بوش بود، پاهای مرغ یخ زده ای که آمریکایی ها نمی خورند و در تریلرهای کامیونی که در راهروهای بازارهای سابق کلخوز قرار داشتند فروخته می شد. واردکنندگان این محصولات غذایی به زودی ثروتمند شدند و با خشونت شدید با یکدیگر رقابت کردند، به کنترل و خدمات گمرکی رشوه دادند، فساد بومی را تقویت و تعمیم دادند.

کشاورزی روسیه به جای ورود به اقتصاد بازار مورد حمایت بانک جهانی، تحت فشار واردات مواد غذایی دچار ضعف شد. این کشور تا بحران مالی آسیا در سال 1998 "سیاهچاله اقتصاد خود" باقی ماند.

در تابستان 1998، روبل، که پیش از این به دلیل سفته بازی در اوراق قرضه دولتی (GKOs) متزلزل شده بود، سقوط کرد. با از دست دادن سه چهارم ارزش خود، دیگر به مصرف کنندگان اجازه خرید کالاهای وارداتی را که در عرض چند هفته چهار برابر شده بود، نمی داد.

طبقه اجتماعی جدید واردکنندگان مواد غذایی به سرعت به این وضعیت واکنش نشان دادند که بدهی آنها را افزایش داد و آنها را به ورشکستگی تهدید کرد. صادرکنندگان غربی مجبور شدند وارد عمل شوند، زیرا پیشرفت های آنها غیرقابل جبران شده است و آنها را نیز به طور جدی تهدید به ورشکستگی می کند. برخی از واردکنندگان آنهایی که فوراً توسط بحران نابود نشدند، فهمیدند که باید بازار تولید را دوباره ایجاد کرده و فتح کنند. آنها به جزئیات نمی پرداختند و روی موارد ضروری تمرکز می کردند.

آنها قبلاً متوجه شده بودند که تولید گوشت مرغ آسان است. فقط در چند هفته، یک جوجه یک روزه 1.6 کیلوگرم دانه را به یک کیلوگرم مرغ گوشتی تبدیل می کند - نسبت فیزیولوژیکی که برای درک مقیاس و سرعت افزایش تولید جوجه های گوشتی در روسیه و اوکراین ضروری است.

این کارآفرینان جدید قراردادهایی را با بهترین تامین کنندگان فناوری مرغداری غربی امضا کردند تا مزارع مرغداری قدیمی دوران شوروی را با کمترین هزینه مدرن نوسازی کنند. آنها اطمینان حاصل کردند که کنترل تولید غلات کلخوزهای سابق را به دست می گیرند، زیرا این سنگ کلید موفقیت اقتصادی آینده آنها بود.

آنها اهمیت دسترسی سریع به منابع ژنتیکی خوب، تجهیزات ضروری برای مدرن سازی ساختمان ها و دامپزشکی کارآمد را کشف کردند. تولیدکنندگان تجهیزات مرغداری غربی مشتاق شنیدن این حرکت بودند و در این جنبش فرصتی برای توسعه در زمانی که بازارهایشان در کشورهای اشباع غربی در حال کوچک شدن بود، دیدند.

مزیت های نسبی ساختاری کشاورزی اروپای شرقی

ساختارهای کشاورزی اروپا به سرعت تأثیر این بهبود کشاورزی روسیه و اوکراین را احساس کردند. رکود در صادرات گوشت خوک آنها قیمت مرجع برای یک کیلو گوشت خوک را تقریباً یک یورو در اروپا کاهش داد.

همچنین سازماندهی مجدد ساختارهای تولید اروپایی، به ویژه ژنتیک را تسریع کرد، که اکنون در دو گروه بزرگ از طریق تصاحب و ادغام چندین شرکت از جمله شرکت های فرانسوی، هلندی، سوئدی و دانمارکی گرد هم آمده اند.

تولیدکنندگان روسی، اوکراینی و اروپایی تقریباً از فناوری های مشابهی استفاده می کنند. آنها به همان میراث ژنتیکی تکیه می کنند و حداقل برای گروه های صادرات گرا به دنبال دسترسی به بازارهای اروپایی که مقررات آنها را ممنوع می کند، بدون هورمون رشد کار کرده اند.

استفاده از مولکول هایی که در اتحادیه اروپا ممنوع شده اند باعث ایجاد رقابت ناعادلانه از سوی صادرکنندگان مرغ یا گوشت خوک از روسیه یا اوکراین نمی شود. نکته اصلی رقابت این است که هزینه های تولید آنها نصف تولیدکنندگان اروپایی است.

اشتیاق فوق الذکر آنوره دو بالزاک در مورد ظرفیت تولید، بیش از یک قرن بعد، با بسیاری از بازدیدکنندگان اروپایی که برای دیدن پتانسیل تولید این دنیای جدید کشاورزی آمده اند، مشترک است. خاک ها دارای ویژگی های آلی هستند که آنها را نسبت به تغییرات آب و هوایی نسبتاً مقاوم می کند و ظرفیت معدنی بالایی دارد که نیاز به کودهای مصنوعی را کاهش می دهد.

این یک عامل اولیه در کاهش هزینه برخی نهاده ها است. اما مهم ترین تفاوت در هزینه های تولید ناشی از تفاوت در سازماندهی قطعه است. زمین های کشاورزی در اوکراین، روسیه و قزاقستان در قطعات بزرگی سازماندهی شده است که با بادگیرهای توصیه شده توسط دوکوچایف هم مرز است و به بیش از نیمی از ماشین آلات بیشتر مزارع اروپایی مجهز شده است.

تجهیزات در هر فصل دو برابر بیشتر استفاده می شود و طول عمر بیشتری نسبت به مزارع غربی دارد، جایی که "کشاورزان خوب" اغلب به داشتن تجهیزات جدید و پیشرفته افتخار می کنند. در نتیجه این انتخاب های تکنولوژیکی، سرمایه گذاری در مزارع روسیه و اوکراین در واقع کمتر از نصف همسایگان اروپای غربی است.

در حالی که کشاورزان اروپایی یک تن گندم را با قیمت 180 یا 200 یورو تولید می کنند، تولیدکنندگان روسیه و اوکراین همان تن گندم - که علاوه بر این ممکن است حاوی دو نقطه پروتئین بیشتر باشد - با قیمت حدود 100 دلار تولید می کنند.

این تفاوت در مزیت های نسبی به هزینه های تولید در هر واحد قابل فروش تبدیل می شود که نصف هزینه های تولیدکنندگان غربی است. با عملکرد مشابه در فرآوری این غلات به مرغ یا گوشت خوک، قیمت تمام شده آنها نیز بیش از دو برابر پایین تر است.

این یک واقعیت اجتناب ناپذیر است که باید در تحلیل روابط بین کشورهای اتحاد جماهیر شوروی سابق و تولیدکنندگان غربی، به ویژه تولیدکنندگان اروپایی، که اولین کشورهایی هستند که تحت تأثیر رقابت دریای سیاه قرار می گیرند، در نظر گرفت.

 

دیدگاه تان را بنویسید

چندرسانه‌ای