فریاد دامدار خسته: نهاده نیست، وزیر جهاد کجایی؟+ ویدئو
ویدئوی تکاندهنده دامدار ایرانی در ۲۶ مهر ۱۴۰۴، تصویری واقعی از بحران نهادههای دامی، گرانی کاه و سویا و درماندگی تولیدکنندگان لبنیات است.

ویدئوی تکاندهنده دامدار ایرانی در ۲۶ مهر ۱۴۰۴، تصویری واقعی از بحران نهادههای دامی، گرانی کاه و سویا و درماندگی تولیدکنندگان لبنیات است. این فریاد از دل بخش تولید برمیخیزد؛ صدای مردمی که خاک میخورند تا چرخ امنیت غذایی بچرخد، اما کسی صدایشان را نمیشنود.
اخبار سبز کشاورزی؛ به نام خدا؛ امروز ۲۶ مهر ۱۴۰۴. کاه کیلویی ۱۴ هزار تومان، یونجه ۲۶ هزار تومان، ذرت ۲۵ هزار تومان، سویا ۴۰ هزار تومان…
دامدار با چهرهای خسته مقابل دوربین میایستد و میگوید: «نه، من نیومدم قیمت اعلام کنم، اومدم بدبختیتون رو اعلام کنم. آقای وزیر! واقعاً داری چه میکنی؟»
همین جملهی آغازین، حکم شلیک گلولهای دارد در قلب بحران. گلایهای از زنجیرهای از سوءمدیریتها که امروز دامدار ایرانی را تا مرز ورشکستگی رسانده است.
نهادهای نیست، اما بدهی هست
دامدار با صدایی بغضآلود میگوید:«سویا کیلویی ۴۰ تومنه، اما گیر نمیاد. از صبح هزار جا زنگ زدم. میگن دانه نیست، میگن کنجاله نیست!»
او توضیح میدهد که با همین قیمتهای نجومی، دو ماه پیش پول نهاده را داده اما هنوز بار نرسیده است. در حالی که تمام سیلوها خالیاند، انبار دامداریها تهی شده و حیوانات منتظرند.
از دید اقتصادی، این وضعیت یعنی فروپاشی زنجیره تولید پیش از رسیدن به خط بازار. بخش خصوصی هزینه را داده، اما سیستم دولتی نهادهای تأمین نکرده است.
نابودی دامدار، فرصتسوزی ملی
از میان جملات طعنهدار دامدار، زخم کهنه بیتوجهی هویداست:«باید دامدار نابود بشه تا شما به فکر بیفتین؟»
او محاسبه میکند: شیر برای تولیدکننده کیلویی ۳۲ هزار تومان تمام میشود، بدون سود. اما دولت هنوز قیمت خرید تضمینی را پایینتر نگه داشته است. دراینمیان، وزیر جهاد کشاورزی بهجای اصلاح سیاستها، درگیر آمارسازیهای بیثمر و گزارشهای روابطعمومیپسند است.
نتیجه؟ دامدار میگوید: «من مهندسم؛ ولی حالا مثل کارگر، صبح تا شب کار میکنم تا فقط هزینهی یک کارگر کمتر را بدهم.»
گلایه تا کجا؟ مسئولان حتی حساب و کتاب هم بلد نیستند
در ادامه، لحن مرد خشمگینتر میشود:«آقای وزیر! حساب کردین اصلاً؟ گوسفند بالای ۴۰۰ هزار تومن، گوشت تموم شده ۷۰۰ هزار تومنه. با چه منطقی گوشت وارداتی میارین؟ ما هم مردمیم، ما دشمن نظام نیستیم، فقط حمایت نمیخوایم، عدالت میخوایم.»
او در پایان رو به رئیسجمهور میگوید:«تو رو خدا یه فکری بکنین، نذارین نوشدارو بعد از مرگ سهراب برسه. فصل بعد، نسل دامدارها داره ذبح میشه.»
دامدار؛ رزمندهای در صف اول جنگ اقتصادی
یکی از پرقدرتترین استعارهها در سخنانش همین است:«ما رزمندههای جنگ اقتصادیایم، ما در خط مقدم تولیدیم. فقط مهماتمون رو برسونین!»
او «مهمات» را همان نهاده، تسهیلات و سیاست حمایتی میداند که اگر به موقع نرسد، تولید نابود میشود.
این زبانِ جنگ، بیانگر ناامیدی نیست، نشانهی عشق به میهن و تولید است؛ صدایی که هنوز امید دارد شنیده شود.
یا از تولید حمایت کنید یا همهچیز را آزاد بگذارید
در پایان، دامدار با صدایی لرزان میگوید: «آقا اگر قراره آزاد باشه، همهچیز رو آزاد کنین. من دامدارم، اگه آزادی واقعی باشه، لبنیات صادر میکنم، شما برو ارزون وارد کن!»
این جمله یک تلخند به سیاستهای نیمبند وارداتی است. او نه یارانه میخواهد، نه رانت؛ فقط بازار آزاد واقعی و فضایی که تولیدکننده بتواند بماند.