تب برفکی، گزارشهای جعلی و پیامدهای سیاسی و اقتصادی ناکارآمدی مدیریت
گزارش تحلیلی از بحران تب برفکی در ایران؛ بررسی کمبود واکسن، گزارشهای جعلی، تناقض آماری و پیامدهای سیاسی و اقتصادی ضعف مدیریت در مهار بیماری.
۱. مقدمه و اهمیت علمی بیماری
تب برفکی (Foot-and-Mouth Disease – FMD) یک بیماری ویروسی بسیار مسری در نشخوارکنندگان اهلی و وحشی است که توسط ویروس Aphthovirus از خانوادهی Picornaviridae ایجاد میشود.
این ویروس شامل هفت سروتیپ مجزا (O، A، C، SAT1، SAT2، SAT3 و Asia1) با ایمنی متقاطع اندک است. هر سروتیپ دارای کلادها و تاپوتایپهای ژنتیکی متفاوتی است که تعیین دقیق آن برای انتخاب واکسن مؤثر و هدفمند ضروری است.
ویروس تب برفکی با ضریب تکثیر بالا (R₀) و قابلیت انتشار سریع از طریق ترشحات، خوراک، وسایل و حتی انتقال مکانیکی انسان شناخته میشود.
اگرچه مرگومیر مستقیم دامها محدود است، اما خسارات اقتصادی این بیماری بسیار گسترده است؛ از جمله کاهش تولید شیر، افت وزن دامها، سقط جنین، افت باروری و کاهش توان صادراتی دام و فرآوردههای دامی.
کنترل تب برفکی یکی از اولویتهای امنیت زیستی و اقتصادی کشورها و سازمانهای بینالمللی مانند FAO و WOAH بهشمار میرود.
بیشتر بخوانیم: هشدار سازمان FAO به کشورهای خاور نزدیک و اوراسیای غربی درباره خطر گسترش تب برفکی سروتیپ SAT1
۲. راهبردهای کنترل FMD بر اساس FAO و WOAH
سازمانهای FAO و WOAH چارچوبی به نام Progressive Control Pathway (PCP-FMD) معرفی کردهاند که سه رکن اصلی دارد:
- پایش و رصد مداوم (Surveillance)
- تشخیص سریع و دقیق (Early Detection & Diagnosis)
- اقدام واکنشی در موارد مثبت (Follow-up Action)
تأکید FAO بر این است که واکسیناسیون بدون نظارت، پایش و اقدام سریع، منجر به کنترل پایدار بیماری نخواهد شد.
۳. دستهبندی و کاربرد عملی واکسنهای تب برفکی در ایران
واکسنهای مورد استفاده در کشور بهطور کلی در دو نوع تولید میشوند:
واکسن پایه آبی (Aqueous / Blue base)
• دوز اولیه + تزریق تقویتی (بوستر) پس از سه هفته
• مدت ایمنی: حدود ۴ ماه
• مصرف: هر دُز برای یک رأس گاو کامل (در گوسفند، هر دُز معادل ۵ رأس است)
واکسن پایه روغنی (Oil-based / Oil base)
• دوز اولیه + بوستر پس از سه هفته
• مدت ایمنی: حدود ۶ ماه
• مصرف: هر دُز برای یک رأس گاو کامل (در گوسفند معادل ۳ رأس است)
کاربرد عملی:
▪ برنامه واکسیناسیون ملی باید بر اساس نوع واکسن، جمعیت واقعی دام و فواصل دُزها تنظیم شود.
▪ استفاده از دُز نادرست یا فاصله نامناسب بین تزریقها باعث کاهش ایمنی و افزایش خطر اپیدمی میشود.
▪ با توجه به موجودی واکسن و جمعیت دامی، محاسبهی دقیق نیاز هر استان ضروری است.
۴. تناقض آماری و نقص منطق علمی
▪ موجودی رسمی واکسن SAT1 کمتر از یک میلیون دُز است در حالیکه جمعیت گاو و گوساله کشور حدود ۵.۲ میلیون رأس برآورد میشود. برای واکسیناسیون کامل باید دستکم ۱۰.۴ میلیون دُز تأمین شود.
▪ اختلاف بین دوز گاوی و دوز معادل گوسفندی، کمبود واقعی واکسن را حتی شدیدتر میکند.
▪ بنابراین ادعای «واکسیناسیون گسترده و کنترل کامل بیماری» از منظر علمی غیرقابل قبول بوده و موجب تضعیف اعتبار اطلاعرسانی رسمی میشود.
۵. نقد ادعای جلوگیری از خسارت ۴۰ هزار میلیارد تومانی
▪ رسانههای رسمی مدعی شدهاند که واکنش سریع و واکسیناسیون بهموقع از خسارتی معادل ۴۰ هزار میلیارد تومان پیشگیری کرده است.
▪ این عدد بدون ارائهی فرمول محاسبه، مفروضات اقتصادی یا دادههای واقعی درباره میزان تلفات و کاهش تولید اعلام شده است.
▪ با توجه به کمبود واکسن، پراکندگی ویروس و بیتوجهی به استانداردهای بینالمللی کنترل، چنین رقمی از نظر علمی و اقتصادی غیرقابل اثبات است و بیشتر جنبهی تبلیغاتی دارد.
۶. پرسش تخصصی درباره سروتیپ SAT1 و تحلیل اپیدمیولوژیک
▪ این سروتیپ در سال گذشته در کشورهای همسایه مانند بحرین، کویت، عراق و ترکیه شناسایی و به WOAH گزارش شده است.
با توجه به مرزهای مشترک و تماس زیستی بالا، منطقی است فرض کنیم موارد محدودی از آن وارد کشور شده باشد.
پرسشهای کلیدی:
- آیا نمونهبرداری و سروتیپینگ موارد مشکوک در ایران انجام شده است؟
- نتایج آزمایشهای داخلی چگونه و آیا با آزمایشگاههای مرجع بینالمللی تطبیق داده شده است؟
- اگر حضور SAT1 تأیید شده ولی گزارش نشده، دلیل آن چیست؟
۷. عدم انطباق اطلاعرسانی با استانداردهای WAHIS
▪ سامانهی جهانی WAHIS تنها سه وضعیت را میپذیرد: Ongoing، Stable و Resolved.
▪ استفادهی داخلی از عباراتی مانند «کنترل کامل» یا «مهار شد» بدون ثبت رسمی در WAHIS، از نظر علمی فاقد اعتبار و مغایر با تعهدات بینالمللی ایران است.
۸. عدم رعایت دستورالعملهای تخصصی و پیامدهای بحرانی
▪ واردات دام زنده و لاشه از کشورهای آلوده بدون قرنطینه و مجوز رسمی
▪ نقض آشکار برنامه ملی کنترل تب برفکی
این موارد موجب شده ویروس تقریباً در سراسر کشور گسترش یابد.
با نزدیک شدن فصل سرد و شرایط مطلوب زیستمحیطی برای ویروس، انتظار میرود شیوع شدت گیرد، تلفات افزایش یابد و خسارات اقتصادی سنگینی ایجاد شود.
۹. جمعبندی و پرسشهای اصلی
- چگونه با کمتر از ۱۰ درصد نیاز واقعی، واکسیناسیون گسترده اعلام شده است؟
- چرا با وجود گزارش SAT1 در همسایگان، ایران گزارشی رسمی به WOAH ارائه نکرده است؟
- آیا نمونهبرداری و سروتیپینگ مطابق استانداردهای FAO و WOAH اجرا شده است؟
- چرا اطلاعرسانی با الگوی سهحالته WAHIS همخوانی ندارد؟
- چگونه سیاستهای واردات دام و ضعف در اجرای برنامه ملی، موجب تشدید بحران شدهاند؟
- چرا ادعای «پیشگیری از خسارت ۴۰ هزار میلیارد تومانی» فاقد پشتوانهی علمی است؟
- و در نهایت، چگونه کمبود واکسن و ضعف مدیریت، کشور را در برابر گسترش تب برفکی آسیبپذیر کرده است؟