شکار برای حفاظت یا قلعوقمع؟ پروانه شکار، ابزاری برای مدیریت حیاتوحش
تصمیمگیریهای غیرکارشناسی مسئولان محیطزیست میتواند به حیات وحش آسیب بزند، با چرایی صدور پروانه شکار و نقش آن در حفاظت از گونههای جانوری آشنا شوید

تصور کنید سالها برای احیای یک منطقه طبیعی و حفاظت از حیاتوحش آن تلاش کردهاید. اما ناگهان یک تصمیم غیرکارشناسی، تمام زحمات شما را بر باد میدهد. این دقیقاً همان چیزی است که کارشناسان محیطزیست درباره پروانه شکار و تصمیمگیریهای احساسی در این زمینه هشدار میدهند.
اخبار سبز کشاورزی؛ آنها معتقدند که در دنیای واقعی نمیتوان تنها با مخالفت زبانی با یک مسئله پیچیده مانند مدیریت حیاتوحش، آن را حل کرد. این نوشتار به بررسی رویکرد مسئولان محیطزیست در قبال انتقادات شبکههای اجتماعی و تأثیر آن بر تصمیمگیریهای مدیریتی میپردازد.
دیدگاههای کارشناسان برجسته حیاتوحش، از جمله طاهر قدیریان، افشین دانهکار و حامد ابوالقاسمی، در این زمینه مورد ارزیابی قرار گرفته است.
بیشتر بخوانید: رفتارشناسی حیوانات؛ سفری به دنیای تیمارگری و حفاظت از گربهسانان
تصمیمگیریهای احساسی در مقابل واقعیتهای میدانی
پروانه شکار، در نگاه اول، ممکن است یک اقدام متناقض به نظر برسد؛ چگونه میتوان با شکار، از حیاتوحش محافظت کرد؟ اما کارشناسان معتقدند این یک ابزار مدیریتی است.
طاهر قدیریان، کارشناس حیاتوحش، با اشاره به وجود میلیونها سلاح شکاری در دست مردم، میگوید: «با صرف مخالفت زبانی، کار درست نمیشود.»
او تأکید میکند که مسئولان سازمان حفاظت محیطزیست نباید تحتتأثیر هجمههای فضای مجازی قرار بگیرند، چرا که صدای اصلی جامعه محلی و فعالان بومی که بیشترین نقش را در حفاظت دارند، اغلب شنیده نمیشود.
قدیریان هشدار میدهد که اگر سازمان از صدور پروانه شکار محدود و متناسب با رشد جمعیت حیاتوحش خودداری کند، مناطق حفاظتی رها شده و تلاشهای سالها برای احیای آنها در عرض یک هفته از بین خواهد رفت.
قرقهای اختصاصی؛ راهی برای مشارکت مردمی
قرقهای اختصاصی با هدف استفاده از ظرفیت بخش خصوصی و جوامع محلی برای حفاظت از حیاتوحش ایجاد شدهاند. این مناطق، با تأمین امنیت زیستگاهها، به کریدورهایی حیاتی برای گونههای در خطر انقراض مانند یوزپلنگ و گور ایرانی تبدیل شدهاند.
حامد ابوالقاسمی، دبیر انجمن حفاظتگاههای خصوصی حیاتوحش، بزرگترین چالش این مناطق را بلاتکلیفی میداند.
او میگوید: «نتیجه نادیدهگرفتن ظرفیت مردمی و مخالفت با صدور پروانه شکار، قلعوقمع حیاتوحش و افزایش تعارضات خواهد بود.»
به گفته ابوالقاسمی، بخش عمدهای از هزینههای حفاظت در این مناطق از طریق صدور همین پروانهها تأمین میشود و توقف این روند، به معنای توقف فعالیتهای حفاظتی است.
افشین دانهکار، استاد دانشگاه تهران، نیز قرقها را ظرفیت ارزشمندی برای بخش خصوصی میداند و از تشکیل شورای راهبردی در سازمان حفاظت محیطزیست برای بررسی این مسائل خبر میدهد. او ابراز امیدواری میکند که با این رویکرد، حفاظت مبتنی بر مشارکت مردمی تقویت شود.
شکار یا اکوتوریسم؟ کدام یک مؤثرتر است؟
یکی از مهمترین انتقادات به صدور پروانه شکار، این است که چرا به جای آن به سراغ اکوتوریسم نمیرویم؟ کارشناسان معتقدند که این دو گزینه قابل مقایسه نیستند.
حامد ابوالقاسمی میگوید درآمد حاصل از اکوتوریسم بههیچوجه با درآمد حاصل از صدور پروانه شکار قابل قیاس نیست. برای تأمین هزینههای یک منطقه حفاظتشده، ممکن است نیاز به صدور تنها چند پروانه شکار باشد، در حالی که برای کسب همین میزان درآمد از طریق اکوتوریسم، باید صدها گردشگر به منطقه وارد شوند. این امر فشار بیشتری بر زیستگاه و منابع طبیعی وارد میکند و با اصول حفاظت پایدار در تضاد است.
اعتماد مردم؛ بزرگترین سرمایه حفاظت
حامد ابوالقاسمی معتقد است تصمیمهای احساسی که بر مبنای نقدهای غیرکارشناسی اتخاذ میشوند، میتواند بزرگترین آسیب را به اعتماد عمومی نسبت به مشارکت اجتماعی در حفاظت از حیاتوحش وارد کند.
بسیاری از افراد و جوامع محلی که پیش از این به شکار غیرمجاز مشغول بودند، اکنون به دلیل امید به بهرهبرداری پایدار، به فعالیتهای حفاظتی روی آوردهاند. از بین رفتن این اعتماد، میتواند منجر به بازگشت آنها به رویکردهای مخرب شود.
در نهایت، کارشناسان بر این باورند که در دنیای واقعی، برای حفاظت مؤثر به ابزارهای عملی و واقعبینانه نیاز داریم. پروانه شکار، هرچند ممکن است گزینهای ایدهآل نباشد، اما در شرایط فعلی و برای تأمین هزینههای حفاظت، گزینه "بد" است که باید بین آن و گزینه "بدتر" یعنی نابودی حیاتوحش، انتخاب شود.
این داستان، نه یک مجادله بین شکار و حفاظت، بلکه نبردی میان تصمیمگیریهای کارشناسی و واکنشهای احساسی است؛ نبردی که میتواند آینده حیاتوحش ایران را رقم بزند./ پیام ما