آخرین خبرها:
شناسه خبر: 18264

بحران آب و مردان مانده در خواب

ماه‌های گرم سال فرا رسید و طوفان‌های گرد و خاک از داخل و خارج، مهمان حداقل سه‌چهارم از استان‌های کشور است. از غرب تا شرق و از جنوب تا شمال، ریزگردها به‌همراه

بحران آب و مردان مانده در خواب
اخبار سبز کشاورزی : ماه‌های گرم سال فرا رسید و طوفان‌های گرد و خاک از داخل و خارج، مهمان حداقل سه‌چهارم از استان‌های کشور است. از غرب تا شرق و از جنوب تا شمال، ریزگردها به‌همراه آلاینده‌ها بر جسم و جان مرد و زن و پیر و جوان می‌نشینند و آنانی که بیرق مسئولیت بر دوش گرفته و بسیار سخن می‌گویند، آن‌گونه عمل می‌کنند که گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است.
مرثیه‌های کمبود و بحران آب، خشکسالی‌ها، خشک‌کردن تالاب‌ها و دریاچه‌ها، تخلیه کردن بیش از 70درصد از آب‌های زیرزمینی هزاران ساله در مدت فقط 30 سال، بیابانی کردن اراضی کشاورزی، فرونشست زمین در سرتاسر کشور، نابود کردن سرچشمه‌های آب صدها هزار ساله با بدترین و نابخردانه‌ترین روش‌های منسوخ و بسیاری مصائب ناشی از سوءمدیریت یکپارچه، دیگر اشک کسی را در نمی‌آورد. گویی نفرین زمین بر آسمان سایه افکنده و این سرنوشت محتوم را باید پذیرفت.
چهل‌وسه سال است که هیچ‌گاه مدیریت آب در سرزمینی که شرایط جغرافیایی خشک و کم‌آب و کویری آن اظهرمن‌الشمس است در دستور کار دولت‌ها نبوده و چنانچه حرکتی نیز در این عرصه به عمل آمده درنهایت مُهر مردودی به آن خورده است.
جمعه 19/ 01/ 1401، تهران آلوده‌ترین شهر جهان با 416 درجه آلودگی، رکوردها را پشت‌سر گذاشت، تمام استان‌های غربی و تا حدودی مرکز کشور و جمعا 26 استان اسیر ریزگردهای برخاسته از اراضی بیابانی کشورهای هم‌جوار غربی ایران شدند، مدارس تازه گشوده شده تعطیل و حتی ادارات دولتی درهایشان را قفل و کارمندان را خانه‌نشین کردند، خساراتی که هیچ‌گاه در محاسبات جایی ندارند.
بنا به‌گفته یک نماینده مجلس، در سال گذشته(1400) و سال جاری، دولت هیچ اعتباری برای مقابله با ریزگردها تخصیص نداده است. این امر نشان از سلب مسئولیت دولتمردان در مقابل سلامت جامعه و نیندیشیدن به‌منظور رفع و یا حداقل تثبیت این عارضه مرگبار دارد.
اگر کارشناسان دولتی نمی‌دانند، اما کارشناسان واقعی غیردولتی می‌دانند که یکی از علل برخاستن این توده‌های خاک که با طی هزاران کیلومتر خود را تا اعماق کشور ما می‌رسانند، از بین رفتن رطوبت در حوزه‌های غبارخیز است که عواملی چون کاهش بارندگی‌های فصلی، خشک کردن تعمدی برخی از تالاب‌ها در خارج و درون کشور و از همه بدتر سدسازی‌ها در بالادست رودخانه‌هایی ازقبیل دجله و فرات است که از کوهستان‌های ترکیه سرچشمه می‌گیرند و از عراق و سوریه می‌گذرند.

آبگیری فقط یک سد ترکیه؛ دو برابر کل سدهای ایران

ترکیه با برنامه‌ریزی برای احداث 22 سد، روی رودخانه‌های دجله و فرات که منتهی‌الیه آن‌ها بخشی از آب هورالعظیم و همچنین کشاورزی در کشورهای سوریه و عراق را تامین می‌کند، بدون توجه به اثرات زیست‌محیطی، محروم کردن کشاورزی از آب مورد نیاز سنتی و به‌وجود آوردن مراکز بیابانی، اقدام به این کار کرده است. فقط سد ایلیسو (Ilisu Dam) بیش از دو برابر حجم آب موجود تمام سدهای کشور ایران می‌تواند آب ذخیره نماید. اگرچه از نظر اسمی حجم مخازن سدهای کشور در حدود 53 میلیارد مترمکعب است اما در اکثر موارد کمتر از نیمی از این مقدار در آنها آب وجود داشته است.
بنابر پیش‌بینی‌های مراکز اقلیم‌شناسی جهانی، خاورمیانه تا چند سال دیگر به سرزمینی خشک و غیرقابل سکونت مبدل خواهد شد. ایران یکی از آسیب‌پذیرترین مناطق آن خواهد بود و بی‌توجهی به این واقعیت می‌تواند فاجعه‌آفرین باشد. بدیهی است که هریک از کشورهای خاورمیانه در اندیشه حفظ منافع ملی خود است و با اجرای سیاست‌هایی مناسب با این منافع در پی در اختیار گرفتن آب‌های جاری برآید، اما اهمال و چشم‌پوشی از آنچه بر ایران می‌گذرد، فقط می‌تواند یک دلیل داشته باشد و آن قرارداشتن دولتمردان ما در شرایط ضعف و قادر نبودن به احقاق است. این حکومت«قدرتمند» اسلامی، چرا قادر نیست در مرزهای شرقی و غربی خود حقابه‌ای را که هزاران سال در این سرزمین جاری بوده است، بگیرد؟
ایران حتی توان اجرای معاهده‌ها و توافقات منعقد شده را نیز ندارد و با آن که می‌تواند از ابزارهای لازم استفاده نماید، اما به‌دلیل خدشه‌دار بودن وجهه بین‌المللی خود در مدت سه دهه گذشته، قادر به انجام کمترین اقدامی نیست. پنجاه سال از قرارداد حقابه ایران از رودخانه هیرمند می‌گذرد، اما بستن راه ورودی آن توسط کشور افغانستان به ایران، به خشک شدن دریاچه‌هامون، بیکار شدن هزاران ایرانی و پیدایش حوزه‌های غبارخیز شده است.
در شرایطی که ایران امکانات زندگی شش میلیون مهاجر اکثرا غیرقانونی افغان را که بخشی از حقوق، یارانه و منابع شش میلیون ایرانی را مصرف می‌کنند، فراهم آورده، اما قادر به تعامل و اجرای معاهده در مورد سهمیه آب ایران از هیرمند که دهه‌ها از آن می‌گذرد، نیست.
چگونه است که عراقی‌هایی که لقمه‌های ایرانی در شکمشان است؛ تهدید به شکایت در مورد گرفتن سهمیه آب از رودخانه‌‌های مرزی مشترک با ایران می‌کنند، اما دولتمردان ایران حتی از گفتن تذکری شفاهی به ترکیه یا افغانستان که موجبات آوارگی هموطنان و از بین رفتن اراضی کشاورزی ایران شده‌اند، دریغ می‌ورزند؟
متاسفانه به‌نظر می‌رسد که ضرورتی به‌نام منافع ملی در فرهنگ برخی مسئولان کشور وجود ندارد، چرا که اگر وجود داشت این همه خسارات جانی و مالی و استراتژیکی بر مردم وارد نمی‌شد.
شاید هنوز تا بیدار شدن دولتمردان غیرمسئول، باید شب‌های زیاد دیگری بگذرد.

ماهنامه دام و کشت و صنعت- شماره ۲۶۳-اردیبهشت ۱۴۰۱

دیدگاه تان را بنویسید

چندرسانه‌ای