وقایع اتفاقیه روستایی و کشاورزی در ایران معاصر
بخش بیست و نهم: نهادسازی و بنیان موسسات و سازمانهای نوین در بخش کشاورزی ایران
در روزگار پهلوی اول ضعف ایران در فلاحت و ضرورت مسئله خرید ماشینآلات کشاورزی و آموزش شیوههای جدید تولید محصولات کشاورزی ایران در دستور کار قرار گرفت

از ابتدای تشکیل دولتها در روزگار پهلوی اول، ضمن موافقت همه اعضای کابینهها با استخدام کارشناسان خارجی، ضعف ایران در فلاحت و ضرورت مسئله خرید ماشینآلات کشاورزی و آموزش شیوههای جدید تولید محصولات کشاورزی در ایران، در دستور کار هر دولتی قرار می گرفت. اما بدلیل کمبود بودجه در سالیان اول و وقوع بحرانهای متعدد داخلی و خارجی در بستری صعب، امور با دشواری پیش می رفت.
به گزارش اخبار سبز کشاورزی؛ متعاقب آن لازم بود تا به تاسیس صنایع وابسته به کشاورزی همچون برنج کوبی، کنف سازی، پنبهپاککنی، بافندگی، نخریسی، روغنکشی، لبنیات، کنسرو و کمپوتسازی، توتون و تنباکو، آبمیوه و شرابسازی و سیگار نیز در کنار افزایش تولید توجه شود.
طرفه اینکه کشور در ضعف و فقدان مفرط نیروهای متخصص و تکنیسین و افراد آموزش دیده به سر می برد. بنابراین هم عاملیت و هم ساختار برای بنیان نهادن یک کشاورزی نوین در مضیقه بود.
لذا برای تقویت بخش آموزش فلاحت نیز، دانشکدههای کشاورزی، دامپروری و دامپزشکی بنیانگذاری شدند و نخستین سازمانهای کشاورزی در ایران، نظیر حفظ نباتات، جنگل بانی و پرورش دام و طیور، پرورش و صید ماهی، اصلاح بذر و غیره پدید آمدند. چنانکه در مدت کوتاهی انواع محصولات کشاورزی در ایران قابل کشت گردید و میزان قابل توجهی نیز به صادرات اختصاص یافت.
پس از آن آنکه «مدرسه فلاحت مظفری» در سال ۱۲۷۹ بواسطه تلاشهای "نصرالله خان مشیرالدوله" در تهران تاسیس شد، داشر بلژیکی ریاست آن را تا سال 1285 عهده دار گردید. اما بواسطه عدم موافقت مجلس اول با تمدید قرارداد وی، پس از مدت کوتاهی فعالیت مدرسه، تعطیل شد و فعالیت آکادمیک و علمی کشاورزی برای مدتی در محاق فرو رفت. پس از آن 12 سال طول کشید تا به پیشنهاد شورای فلاحتی؛ "مدرسه شبانه روزی برزگران" در سال 1297 افتتاح و برای ادامه فعالیت آن اراضی خالصه کرج با موافقت وزارت فلاحت برای احداث مزارع نمونه و آزمایشهای میدانی به شاگردان آن اختصاص یافت. مدرسه برزگران 35 نفر شاگرد تمام وقت داشت که شهریه 17 نفر رایگان و مابقی با پرداخت شهریه ناچیزی در آن پذیرفته می شدند.
محتوای موضوعی و سرفصلهای آموزشی این مدرسه گرته برداری نادقیقی از سیستم آموزشی فرانسه و آلمان بود و در آن مباحث گیاه شناسی، زراعت نباتات مفیده، غرس و پرورش اشجار مثمره، حفاظت از جنگلهای، شناخت زمین، طرز آباد ساختن اراضی، پرورش زنبور عسل، حیوان داری، تغذیه حیوات نات و نباتات، ماشینهای کشاورزی در کنار آموزشهای پایهای مانند فیزیک، کائنات جو، حساب و هندسه و خط سیاق و دفترداری مخصوص، قوانین جاریه، اقتصاد روستایی و آشنایی با احداث ابنیه در دهات تدریس می گردید.
دبستان برزگران در کرج در قصر قدیمی سلیمانیه به ریاست "هانس شریکر(Hans Schricker) "تأسیس شد، و مدیریت داخلی آن با علی شیرازی بود.
با تلاش دولت، در سال 1303 اعتبارات لازم برای احداث یک مزرعه نمونه، خرید لوازم فنی و آزمایشگاهی و تکمیل آزمایشگاه مدرسه فلاحتی کرج در مجلس به تصویب رسید. شاگردان این مدرسه، گواهی نامه ابتدایی کشاورزی اخذ میکردند. بعد به توصیه "سرلشگر خدایار خان" رئیس وقت دبستان برزگران، مدرسه فوق به دهکده چهاردانگه منتقل شد و سپس منحل گشت.
در سال 1306 به دستور دولت، مدرسه عالی فلاحت و صنایع روستایی با هدف ترویج و آموزش کشاورزی و نشر آن در بین روستاییان در کرج گشایش یافت و ریاست آن را ابتدا "میرپنج و بعد محمد فاتح" عهده دار شدند. روستای خالصه کرج از طرف وزارت معارف به مدرسه واگذار شد تا امور عملیات میدانی دانش آموزان در آن انجام شود. در اساسنامه مدرسه آمده که می بایست حدود 10 نفر از پذیرفته شدگان از میان روستازادگان و دارای نیای کشاورز انتخاب می گشتند.
تعدادی از رؤسای آن عبارت بودند از مهندس زاهدی (مقدم الملک)، مرتضی قلی سپانلو، نصرالله جلیل الملک و احسن الدوله در واقع استادان مدرسه ترکیبی از معلمان ایرانی و خارجی بودند.
در 24 آذرماه 1309 «مدرسه عالی فلاحت» بصورت رسمی با حضور شاه و مصطفی قلی بیات وزیر فلاحت و اعضای هیات دولت افتتاح شد و به سرپرستی "احمد حسین عدل" در کرج فعالیت آموزشی مدرسه آغاز گردید پس از مدتی، سرپرستی مدرسه بعد از او به "دکتر تقی گل سرخی" واگذار شد. البته در سال 1311 یک باب دبیرستان کشاورزی نیز زیر نظر مدرسه عالی فلاحت تاسیس شد.
لذا با توجه به نیاز مبرم کشور به آموزش دیدگان کشاورزی مقرر شد دبیرستان فلاحت نیز ضمیمه مدرسه عالی فلاحت (دانشکده فلاحت) تأسیس شود. دوره دبیرستان سه سال و کسانی که دارای شهادت نامه دوره اول دبیرستان بودند نیز در این دبیرستان پذیرفته شوند و پس از طی دوره سه ساله موفق به دریافت گواهینامه از این دبیرستان گردند که مزایای گواهی نامه علمی را دارا بود.
در سال 1314 به علت پیوستن دانشکده دامپزشکی به دانشکده کشاورزی، آزمایشگاههای میکروب شناسی، فیزیولوژیکی و تشریح آن تأسیس شد.
در سال ۱۳۱۵ نیز «مدرسه فلاحت» در پارک امینالدوله، تاسیس و پس از سه دوره کامل فعالیت، منحل شد. سرانجام این مجموعه در سال ۱۳۱۹ به «دانشکده کشاورزی کرج» تغییر نام یافت.
دانشکده کشاورزی تا سال ۱۳۲۴ زیر نظر اداره کل کشاورزی و وزارت کشاورزی قرار داشت و سپس از وزارت کشاورزی جدا شد و با عنوان دانشکده کشاورزی کرج به دانشگاه تهران پیوست. در ادامه به جزییات تاسیس و انحلال و قضایای مربوط به هریک از این بنیانهای و نهادهای آموزشی می پردازیم.
مدرسه برزگران و گشایش مدرسه ابتدائی فلاحت و متوسطه فلاحتی
در اواخر سال 1300 خورشیدی در زمان ریاست "خدایار خان امیر لشگر" در مالیه تهران و خالصجات مملکتی، قریه کرج و به دنبال آن دبستان برزگران کرج از وزرات فلاحت و تجارت جدا شده و ضمیمه اداره خالصه شد. به همین جهت و به دلیل برخی نواقص، دبستان برزگران کرج منحل و مقرر شد به جای آن مدرسه ابتدایی فلاحت در تهران و یا یکی از روستاهای خالصه نزدیک تهران تأسیس شود.
برای این منظور ابتدا قریه چهاردانگه واقع در دو فرسخی تهران تعیین شد ولی چون وسایل کار در قریه مذکور فراهم نگردید، پس از چندی پارک امین الملک واقع در جنوب تهران جهت تأسیس مدرسه انتخاب و دبستان برزگران کرج به تهران منتقل گردید و مقرر شد یک عده شاگرد که معلومات شش ساله ابتدایی داشته باشند.
جهت اخذ تعلمیات ابتدایی فلاحت در آنجا پذیرفته شوند. برای پذیرش دانش آموزان در این مدرسه، در جراید آن روزها آگهی شد و شمار زیادی از نقاط مختلف کشور از شهرهای دور و نزدیک و حتی قفقاز برای ورود به این مدرسه ثبت نام کردند. از بین داوطلبان 200 نفر پس از دادن امتحان ورودی و معاینه سلامت و احراز سایر شرایط لازمه انتخاب و در مدرسه پذیرفته شدند.
بالاخره در مرداد ماه سال 1301 مدرسه ابتدایی فلاحتی با حضور هیئت دولت وقت افتتاح و شاگردان با جدیت تام مشغول تحصیل گردیدند.در ابتدا مقرر بود مدرسه به صورت شبانه روزی باشد ولی در نهایت 20 نفر از شاگردانی که از شهرهای دوردست بودند و محل سکونت در تهران نداشتند به صورت شبانه روزی قبول و مابقی شبهای به منزل خود رجوع و فقط ناهار را در مدرسه صرف می کردند.
برنامه دروس مدرسه ابتدایی فلاحت نسبت به دبستان برزگران کرج بدلیل آموزشهای علوم پایه و تدریس میدانی در مزارع فوق العاده مزیت و رجحان داشت. ریاست مدرسه در ابتدا به عهده سرتیپ "موسی خان وزیری" بازنشسته وزارت جنگ و مسئولیت تعلیمات بر عهده "میرزا محمودخان فاتح اصفهانی(دیپلمه فلاحت از دانشگاه گرینون Grignon فرانسه) بود.
بعدهای در پانزدهم فروردین سال 1302 به دلیل کهولت سن، موسی خان، بازنشسته و ریاست مدرسه به "فاتح" واگذار شد. دوره تحصیل در این مدرسه یکسال بود که شش ماه آن صرف آموزشهای نظری و شش ماه دیگر سال برای دروس عملی صرف و عملیات فلاحتی در اراضی متصل به پارک انجام می شد. کمی بعد از شروع به کار این مدرسه بدنبال حضور مستشاران آمریکایی و بازدید از مدرسه تصمیم گرفته شد که با توجه به ظرفیت و امکانات قابل قبول، مدرسه ابتدایی به مدرسه متوسطه فلاحتی تبدیل شود.
در نتیجه از بین شاگردان سابق کسانی که معلومات سیکل اول متوسطه یا بیشتر را داشتند جهت ادامه تحصیل انتخاب شدند. دوره متوسطه فلاحتی سه سال بود که دو سال در تهران آموزش نظری و یک سال در مزرعه نمونه موسوم به " فرم مدل Ferme Modele ") اراضی باغ فردوس) محوطه گروه ماشینهای کشاورزی و درب جنوب فعلی دانشکده کشاورزی) واقع در کرج انجام می شد.
لازم به توضیح است که مزرعه نمونه (فرم مدل) تقریبا دو سال پس از تاریخ افتتاح مدرسه در تهران در اول فروردین 1304 در کرج دائر گردید و ریاست آن به "اکبر آقاخان صادقی" مهندس فلاحت و لیسانسیه حقوق واگذار شد تا اینکه در بیستم اسفند سال 1306 احمد حسین عدل مهندس فلاحت و رئیس وقت مؤسسات فلاحتی کرج به ریاست "فرم مدل" منصوب گردید. از مدرسه متوسطه فلاحتی تهران و فرم دوره عملی، در دوره سوم، تعدادی از شاگردان موفق به أخذ مدرک تصدیق نامه گردیدند که جمعا 35 نفر بودند. تعدادی از شاگردان دوره چهارم این مدرسه نیز که در تاریخ اول مهر 1304 شروع به تحصیل کردند، به دلیل همزمانی خاتمه تحصیل آنها با تأسیس «مدرسه عالی فلاحت» و تقاضای دریافت دیپلم عالی از سوی ایشان و عدم موافقت وزارت متبوع، مجبور شدند تحصیلات متوسطه خود را خاتمه دهند تا بتوانند تصدیق عالی دریافت نمایند.
مدرسه عالی فلاحت و صنایع روستایی
یکی از مشکلات مدارس فلاحتی اولیه در ایران آن بود که این مدارس پس از اندک مدتی که فعالیت می کردند، بدلیل فقدان بودجه و امکانات آموزشی منحل می شدند و این وضع از سال 1279 که مدرسه فلاحت مظفری تاسیس شد تا سال 1314 ادامه داشت. یکی دیگر از علت انحلال مدارس فلاحتی اولیه در ایران عدم اشتغال فارغ التحصیلان آنها در بخش کشاورزی بوده است.
از آنجا که مدرسه متوسطه فلاحتی تهران (واقع در پارک امین الملک) نیز خالی از نواقص نبود از جمله عدم گنجایش پارک برای عملیات فلاحتی و زراعتی، عدم تکافوی یکسال توقف شاگردان در کرج برای عملیات و عدم اکتساب روحیه فلاحتی از سوی شاگردان برای اعزام به روستاها و غیره، نهایتاً برای اینکه شاگردان بتوانند علم و عمل را همزمان بیاموزند به پیشنهاد آقای "مصطفی قلی خان بیات"، مهندس فلاحت و دیپلمه از مدرسه گرینون فرانسه که در آن زمان معاونت وزرات فوائد عامه و تجارت و فلاحت را به عهده داشت –هم زمان با وزرات امیر لشگر شیبانی وزیر وقت وزارت مذکور- مدرسه متوسطه فلاحتی تهران منحل و «مدرسه عالی فلاحت» در کرج در سال 1307 افتتاح گردید.
همانگونه که ذکر آن رفت، در بیست و چهارم آذر ۱۳۰۹ شاه به همراه وزیر دربار خود تیمورتاش، مدرسه عالی فلاحت را افتتاح کرد. در سال ۱۳۱۳ دانشکده دامپزشکی به این مدرسه ملحق شد و این دو نهاد با نام بنگاههای علمی فلاحتی کرج به کار خود ادامه دادند. مجموعه فوق در سال ۱۳۱۹ به دانشکده کشاورزی تبدیل شد.
در این ایام بواسطه تخصیص بودجه مناسب و تأسیس تشکیلات لازم، آزمایشگاههای و مزارع آزمایشی و تخصیص اتومبیل مجانی جهت ایاب ذهاب به تهران و بالعکس، بسیاری از چالشهای و معایب دبستان سابق برزگران کاملاً مرتفع شده بود.
معلمان و هیئت مؤسس مدرسه عالی فلاحت و صنایع روستایی عبارت بودند از: "مهندس محمود فاتح، معلم ماشین آلات، مهندس احمد حسین خان عدل، معلم گیاه شناسی و جغرافیای کشاورزی، محمد مظاهر صدیق حضرت، معلم اقتصاد، دکتر مرتضی گلسرخی، معلم دام پروری و بیماریهای دام، دکتر محمود معاضد، معلم شیمی، مهندس مصطفی قلی بیات، معلم زراعت، دکتر جلال افشار، معلم جانورشناسی و حشره شناسی، علی شیرازی معلم قند سازی و صنایع روستایی".
البته افزون بر معلمان نامبرده، شماری از اساتید خارجی نیز در این مدرسه حضور داشتن که علاوه بر تدریس و فعالیت در امور آموزشی مدرسه عالی فلاحت، در ایجاد آزمایشگاهای لازم و همچنین امور عمرانی و برنامه ریزی تدریس مشارکت فعالانه ای داشتند که مقالههای آنان در نشریههای آن روز موجود است.
در سال 1306 به منظور احداث ساختمانهای جدید، خوابگاههای و کلاسهای یک نفر مهندس روسی به نام «مارکف» که افسر روسیه تزاری بود به عنوان کارشناس ساختمانی به خدمت گرفته شد. وی ساختمان معروف به مارکف(ساختمان فعلی در ورودی درب شرق پردیس) را طراحی نمود. نخستین ساختمانی که بر اساس نقشه مهندسی و نظارت نامبرده ساخته شد، ساختمان بزرگ موزه جانورشناسی کنونی است که در سال 1308 به پایان رسید. در پی آن دفتر مدرسه عالی فلاحت احداث گردید و بدنبال آن در طول دو سال ساختمانهای دیگری برای سکونت استادان و آزمایشگاههای مختلف ساخته و آماده بهره برداری شدند تا اینکه در شهریور 1308 با حضور مقامات کشور، ساختمان مدرسه عالی فلاحت به طور رسمی افتتاح و آغاز به کار کرد.
در این زمان همچنان مهندس احمد حسین عدل ریاست مدرسه را به عهده داشت و استاد نظام وفا، شاعر معروف دوران خود، شعری را که بیانگر تاریخ آغاز به کار مدرسه به حروف ابجد بود در حضور حاضران قرائت کرد. این شعر را که خود نظام وفا سروده بود، سال 1308 را مشخص می نماید که بالای سر در ساختمان موزه کنونی، روی کاشیهای نوشته شده بود اما در هنگام تعمیرات بعدی ساختمان، این کاشیهای را برداشتند و به جای مدرسه عالی فلاحت، عنوان دانشکده کشاورزی را نوشتند که هنوز هم پا برجاست.
پس از محمود فاتح، علی مجد (فطن السلطنه) چندماهی ریاست مدرسه را به عهده گرفت و پس از آن اشخاص دیگری به ترتیب مهندس احمد حسین عدل از سال 1309 تا 1311، پروفسور اروین گائوبا Ervin Gauba (اتریشی الاصل)، دکترمرتضی گلسرخی، پروفسور دامن، مهندس ابراهیم مهدوی، مهندس جمشید دولّو، عبدالحمید حکیمی و مهندس مجیدعدل تا سال 1324 مدرسه را اداره می کردند.
در خصوص مهمترین این اسامی یعنی مهندس احمد حسین عدل لازم بذکر است که احمدحسین عدل (۱۲۷۷ تبریز – ۱۳۴۱ تهران)، از بنیانگذاران کشاورزی جدید در ایران، نخستین اصلاح کننده غلات در کشور، نخستین اقدامکننده به مبارزات بیولوژیک با آفات گیاهی در ایران و بنیانگذار دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران در کرج است که سالها در کابینههای مختلف وزارت کشاورزی را به عهده داشت.
پدرش میرزا مسعود عدلالملک و پدربزرگش حاج سید حسن عدلالملک از زمین داران بزرگ و مالکین آذربایجان و مشروطهخواهان آن سامان بودند. او پس از اتمام تحصیلات مقدماتی در تبریز برای ادامه تحصیل راهی فرانسه شد و دانشنامه مهندسی کشاورزی خود را از مدرسه ملی کشاورزی گرینون فرانسه دریافت کرد. پس از پایان دوران تحصیل اش در فرانسه به عنوان استاد دانشگاه در رشته کشاورزی به الجزایر رفت تا اینکه رضاشاه مطلع شد و از طریق داور، او را به ایران دعوت کرد. او بعدها در هجدهم اسفند ۱۳۲۰ در کابینه علی سهیلی پس از تبدیل اداره کل کشاورزی به وزارت کشاورزی در شهریور 1320 به عنوان وزیر کشاورزی به مجلس معرفی شد. وزارت کشاورزی را محمدعلی فروغی در شهریور آن سال تأسیس کرده بود و پس از علی اکبر حکیمی، عدل دومین وزیر تاریخ این وزارتخانه محسوب می شود.
عدل در سال ۱۳۰۲ وارد وزارت فوائد عامه و تجارت شد. در سال ۱۳۰۹ خورشیدی وزارت فوائد عامه به دو وزارتخانه طرق (راه) و اقتصادملی و در خرداد ۱۳۱۰ وزارت اقتصاد ملی به سه اداره کل صناعت، تجارت و فلاحت تقسیم شد که معاونت اداره فلاحت را عدل به عهده گرفت. در سالهای بعد او بر سر اصلاحات ارضی با محمدرضاشاه درگیری پیدا کرد تا اینکه سرانجام از تمامی مشاغل دولتی کناره گرفت. عدل در مهرماه سال ۱۳۴۱ زمانی که با اتومبیل خود از اصفهان به تهران میرفت، در جاده قم به تهران در تصادف با کامیون به همراه فرزندش کشته شد.
درمهرماه 1308 مدتی دکتر مرتضی گلسرخی (متخصص دامپزشکی یا طب بیطاری) عهده دار ریاست مدرسه شد. گلسرخی که در سال 1297 مجله بیطاری را منتشر میساخت در سال 1310 شروع به انتشار مجله فلاحت تحت نظر اداره کل فلاحت تهران نمود. تا این زمان مدرسه از نظر مالی وابسته به اداره مالیه وزارت دارایی بود و با کوشش مرحوم مصطفی قلی بیات به اداره کشاورزی وقت واگذار شد. علاوه بر دانشکده، دبیرستان فلاحت نیز ضمیمه مدرسه عالی فلاحت (دانشکده فلاحت) بود.
در واقع ایجاد مدرسه عالی فلاحت در سال 1307 را می توان نطفه تاسیس دانشکده کشاورزی دانست بعدها فارغ التحصیلان آن در دانشکدههای دامپزشکی، فلاحت و دانش سرای عالی به تکمیل تحصیلات خود پرداخته و موفق به أخذ دانش نامه می شدند.
تاسیس مدرسه عالی فلاحت
مدرسه عالی فلاحت در سال 1302 تحت ریاست محمودخان فاتح شروع به کار کرد. شاگردان مدرسه قدیم که معلومات شان در حد متوسطه کامل بود، در کلاس اول و بقیه در کلاس موسوم به " تهیه" که به مدت یکسال فقط شیمی، فیزیک، طبیعی و ریاضی تدریس می شد، ثبت نام می کردند. اولین دانش آموخته گان دوره مدرسه عالی فلاحت در سال 1304 فارغ التحصیل شدند و مدارک آنان بوسیله محمود خان فاتح رئیس مدرسه، "کلنل ماک کروک آمریکائی" رئیس کل مالیات، دکتر میلیسپو، مستشار وزارت دارایی و مرتضی قلی بیات وزیر دارایی وقت امضاء شد.
استادان این مدرسه به شرح مجله مدرسه عالی فلاحت عبارت بودند از: "مسیو پرالما فرانسوی مهندس باغبانی از مدرسه عالی ورسای و معلم غرس اشجار و قسمتی از صنایع روستایی مانند میوه خشک کنی و غیره، دکتر تقی بهرامی دکتر در فلاحت، تحصیل کرده در دانشگاه فریدریش ویلهلم آلمان(امروزه بنام هومبولت برلین معروف است) معلم تربیت حیوانات. جلال خان افشار که در دارالفنون مسکو و لابراتوار سواستپول تحصیل حیوان شناسی و حشره شناسی کرده و معلم حشره شناسی و دفع آفات نباتی بوده است.
آقای جمشیدخان دولو مهندس فلاحت در مدرسه رن فرانسه، معلم باغبانی و غرس اشجار و از سال 1310 قسمت لبنیات را نیز تدریس کرده است. آقای دکتر دلپی فرانسوی، دکتر بیطاری و باکتریولوژی، تحصیل کرده در مدرسه تولوز و انستیتو پاستور پاریس، معلم میکروب شناسی و امراض ساریه حیوانات و روش فنی دفع آفات حیوانی. آقای رحمت اله خان شیبانی، مهندس فلاحت، تحصیلکرده در مدرسه فلاحتی آلمان، معلم زراعت عمومی و خصوصی. مسیو ژولین گوتیه فرانسوی Julien Gautier کارشناس و استاد گیاهشناسی مدرسه عالی فلاحت کرج، تحصیل کرده در انستیتو اگرونومیک فرانسه، معلم گیاه شناسی و قسمتی از منابع روستایی، آقای دکتر مرتضی گلسرخی متخصص در بیطاری، معلم تشریح و وظایف الاعضاء و امراض حیوانات و حفظ الصحه روستایی و تربیت حیوانات به طور اعم. آقای مصطفی خان زاهدی، مهندس فلاحت، تحصیل کرده در مدارس فلاحتی فرانسه، معلم نوغان و معرفه الجو، آقای معاضد، مهندس شیمی، تحصیل کرده در مدارس آلمان، معلم شیمی آلی و شیمی فلاحتی. آقای مظاهر (صدیق حضرت) دکترای حقوق، معلم اقتصاد عمومی و روستایی، حقوق و قوانین مربوط به فلاحت، و آقای میخانی دیپلمه فلاحت، مهندس زراعی".
مدرسه عالی فلاحت و صنایع روستایی در سال 1306 هنگامی که سرلشکر شیبانی و مصطفی قلی بیات وزیر و معاون وزارت فوائد عامه بودند به دلیل نیاز به توسعه بیشتر به کرج (ساختمان کنونی موزه جانورشناسی دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران) منتقل گردید. پس از چندی دفتر مدرسه و عمارت دیگری برای منزل معلمان و آزمایشگاه شیمی ساخته شد. از سال 1305 تا 1307، فارغ التحصیلان مدرسه عالی فلاحت و صنایع روستایی علاوه بر اتمام دورة مدرسه به گروههای ماشینهای کشاورزی، گروه دامپزشکی (دفع آفات حیوانی)، گروه نوغان و چایکاری تقسیم شدند.
ضمناً قرار شد مجله مدرسه عالی فلاحت کرج به مدیریت مرتضی گلسرخی انتشار یابد. شعب هشت گانه مدرسه عالی فلاحت عبارتند بودند از:
1- کلاسهای و ترتیب تحصیلی شاگردان
2- لابراتوارها
3- قسمت شبانه روزی و پانسیون و صحیه
4- مزارع امتحانی
5- باغات
6- استاسیون معرفة الجو
7- ماشینهای فلاحتی
8- قریه کرج که قسمت تربیت حیوانات و نشریات فلاحتی نیز جزء آن و مخارجش از عایدات کرج پرداخت می شد.
اساسنامه مدرسه فلاحت به تصویب شورای عالی معارف رسیده و برنامه آن مطابق است با پروگرام مدارس عالیه فلاحتی فرانسه با افزایش مواد بعضی از دروس مانند بیطاری و نقصان بعضی دیگر و دورة تحصیلیه آن سه سال بود.
در این تاریخ مدرسه عالی فلاحت دارای دو کلاس دوم و سوم عالی است که تعداد محصلین آنها 37 نفر می باشد. در سال1311 دایره حقوقی اداره کل صناعت، نامه ای به سفارت ایران در برلین نگاشت و از آنان خواست که نسبت به استخدام هفت نفر دکتر بیطار اقدام نماید که در سال 1312 پروفسور "دامن" آلمانی بدین منظور استخدام شد.
تأسیس مدارس فلاحتی برای عشایر اسکان یافته
یکی دیگر از برنامههای دولت برای اســکان اجباری عشایر، در سال 1313 تأسیس مدارس فلاحتی برای کوچ نشینان بود که اولین شاگردان بدین منظور از ایل شاهسون انتخاب گشتند. تأســیس این مدارس به منظور آشنایی با اسلوب علمی و فنی کشــاورزی برای بهره برداری از اراضی دشت مغان و سکونت در روستاها بود.
در مکاتبه رئیس معارف و اوقاف ایالت شرقی آذربایجان با وزارت معارف و اوقاف (5 اسفند 1313ش) مقرر شد در دبستانهای فارابی آستارا، خیاو و بیله سوار کلاسهای فلاحتی تشکیل گردد و در چند نقطه مناسب دیگر نیز دبستان فلاحتی تأسیس و اعتبارات آن در اوایل سال 1314 فراهم شود. همچنین در خیاو، گِرمی، تازه کند و بیله سوار دبستانهای چهار کلاسه تکمیل شوند. در مکاتبه والی ایالت شرقی آذربایجان با وزرات معارف و اوقاف آمده است:
"در این موقع که اقدام به عمران صفحه مغان و اسکان عشایر میشود، اداره فلاحتی در نظر دارد آن منطقه را مؤسســه فلاحتی تمام آذربایجان قرار دهد. زیرا منافع متصوره از احیای اراضی مزبور حد و حصر ندارد و ً باید با اسلوب علمی و فنی شروع و اقدام شود. ضمنا تا وقتی اسباب کار تهیه شود باید اهالی را که به واسطه بیابانگردی و کوچ نشینی از ادامه تحصیلات باز مانده اند، در محلهای ثابت تحت نظر معلمین و مدیران لایق به تحصیل واداشت. مخصوصا باید در ظرف یک سال حداقل به مقدمات اصطلاحات فلاحتی و اسلوب روستایی آشنا شوند که پس از تشکیل مؤسسه یک عده اشخاص مأنوس به موضوع در آنجا باشد و مجبور نشوند تمام اجزا و کارکنان خود را از خارج بیاورند ".دولت عشــایر را به ایجاد آبادیهای جدید ترغیب میکرد.
تعدادی از افراد طایفه تالش میکائیل لو در راضی اطراف بیله ســوار و روستای باباشکندی به کشت دیم مبادرت کردند و روستاهای روح کندی پلات قویوسو و چندین روستای دیگر را بنا نهادند. در گزارش دیگری آمده است که کارشناسان به منظور آماده سازی اراضی برای اسکان طوایف شاهسون، از دشت مغان دیدار و طرح کانالهای آبیاری را تهیه خواهند کرد. در همین زمان کارشناسان فرانسوی احیای قنات و ساختن سدی در محل برخورد رودهای ارس و دره یورت را مؤکداً توصیه کردند.
به همین منظور اعلام شد شرکتی با سرمایه 5 میلیون ریال، با کمک دولت، جهت ایجاد شبکه آبیاری و توسعه مغان تشکیل میگردد. در این میان برخی از برنامههای تشــویقی دولت مانند حذف حق علف چر، تأسیس مدارس فلاحتی برای آموزش کشاورزان، انتقال قطعی زمینهای یی که مالکان آن ورقه مالکیت داشتند، ظرفیت آبیاری دشت مغان از طریق احداث کانالهای آبیاری از رودخانه ارس و در اختیار گذاشتن زمینهای دولتی برای ساختمان سازی بستر مناســبی برای اسکان شاهسونهای فراهم آورد .
تاسیس مدارس کشاورزی
به کوشش اداره املاک سلطنتی،ساخت مدارس کشاورزی مجاور املاک اختصاصی در دستور کار قرار گرفت که در همین راستا مدرسه کشاورزی شاه آباد تأسیس شد. این مدرسه یکی از مدارس فعال کشاورزی در غرب ایران بود. در این مدرسه روش مبارزه با انواع آفات، تهیه بذر اصلاح شده، کاشت نباتات جدید، روشهای آماده کردن زمین کشاورزی با بیل زنی و گاوآهن، کودریزی، باغچه بندی،کَرت بندی، بذرپاشی، تهیه خزانه، نشاکاری، آبیاری، نگهداری از زراعت، آماده کردن حاشیههای مزرعه برای گل کاری و غیره به دانش آموزان آموخته می شد.
دانش آموزان مدارس کشاورزی با کمک به کشاورزانِ مزارع اطراف در مبارزه با آفات، دانش نوین کشاورزی را به کشاورزان سنتی منتقل می کردند.
در سندی درباره فعالیتهای مدرسه کشاورزی شاه آباد آمده است:" قبل از تشکیل دبستان کشاورزی در شاه آباد، کشاورزی متداول در این ناحیه منحصر به گندم، جو و بعضی از انواع مختلف صیفی جات بود. پس از تأسیس دبستان کشاورزی، به کمک دانش آموزان مدرسه، انواع مختلف نباتات مانند چغندر، پنبه، کتان، کنف، شاه دانه، باقالا، انواع گندم و جو، ذرت، نخود، سیب زمینی، کرچک، انواع توتون، یونجه، شبدر، اسپرس، انواع خربزه، هنداونه، عدس، گاودانه، لوبیا، نخودفرنگی، سبزیجات، بادنجان و غیره کاشته شد".
با وجود فعالیتهای نسبتاً قابل قبول مدارس کشاورزی، والدین در بخش ایلات و عشایر تمایلی به فرستادن فرزندان شان به مدرسه نداشتند و حتی در برخی موارد با پرداخت رشوه از تحصیل فرزندان خویش جلوگیری می کردند. مدرسه کشاورزی ایوان غرب در سال 1314 موفق نشد بیشتر از 13 دانش آموز جذب کند. با این وجود، بسیاری از دانش آموختگان مدارس کشاورزی در دوره پهلوی اول به استخدام دولت درآمدند.
اداره املاک واگذاری غرب سالیانه بهره مالکانه قابل توجهی از آن برداشت می نمود. برای نمونه، تنها عایدات اداره املاک غرب از زمینهای "بره سیمن"در حوزه شاه آباد 10000 ریال نقد و 180 تن گندم، 120 تن جو و 20 تن حبوبات بود که پس از احداث سد برف آباد عایدات بره سیمن 6 برابر شد. در سال 1315 سه میلیون کیلو (ده هزار خروار) جو از املاک اختصاصی غرب برداشت شد. با احتساب هر کیلو 62/50 ریال، در مجموع مبلغ 625000 ریال عایدی داشت. در سال 1316 قرارداد خرید 6600000 کیلو گندم بین اداره املاک اختصاصی و اداره تثبیت غله بسته شد. قیمت هر 300 کیلو (یک خروار) معادل 36 ریال و 10 دینار و در مجموع 2994200 ریال عایدی گندم املاک اختصاصی شاه بود. همچنین در سال 1316، معادل 4749760 کیلوگندم از املاک سلطنتی کرمانشاه به انبار غله صحنه تحویل شد.
احداث کانالهای آبیاری، ایجاد سد، حفر چاههای عمیق و نیمه عمیق، احداث قنات، استخدام میرآب، توسعه و بهسازی شبکه آبیاری از جمله فعالیتهای یی بود که با هدف توسعه سطح زیر کشت چغندر در املاک سلطنتی و سایر نقاط کرمانشاه انجام شد. انجام مطالعات جدید آبیاری در زمینهای اطراف شاه آباد منجر به این گردید که در مجموع 1000 هکتار از زمینهای دیم فاریاب شود.
الگوی سنتی بهره برداری از منابع آب با استفاده از قنوات و چاههای کم عمق و مدیریت چشمه سارها و رودخانههای از طریق کشیدن جویهای و انتقال به مزار و کشت زارها، الگویی بود که تا دوره به کار میرفت و نیاز شرب و کشاورزی مردم ایران را تضمین می نمود؛ اما از دوران جدید و به دنبال ابداع و ورود روشهای، ابزار و وسایل مدرن کشاورزی به ایران، الگوی سنتی تا حد زیادی جای خود را به الگوهای جدید داد و دولت با ایجاد سدهای مختلف بر روی رودخانههای، تشویق مردم به حفر چاههای عمیق و نیمه عمیق، سعی به افزودن بر سطح زیر کشت کشاورزی و در نتیجه توسعه اقتصادی داشت.
لازم به توضیح است که در آن روزگار حدود یک سوم از مساحت کل ایران برای تولید کشاورزی قابل استفاده بود. حدود 9 درصد از کل مساحت ایران در حال استفادة زراعی بود و بنابراین بیشتر زمینهای کشاورزی در حال آیش بوده است.
رضاشاه درپائیز سال 1319 و به هنگام عبور از لاهیجان، ضمن گفتگوئی باسرهنگ درخشانی رئیس کل بازرسی املاک اختصاصی، دستانش را به سوی کوههای درازکرد و گفت : طالقان را بخرید. و در پاسخ درخشانی که گفته بود، طالقان راه شوسه ندارد، اظهار داشت که به وزارت راه ابلاغ کنید دست به کاراحداث این راه بشود.
اصرار برای احداث راه آهن درمسیری که طرح آن سه بار در سالهای 1900و1905و1925 توسط سه سندیکای بزرگ و بین المللی سازنده راه آهن بنامهای فرانکو انگلو– روس و نیوکامن ( انگلیسی) و یولئین (امریکا ) به سبب زیانهای بسیار و مضار اقتصادی فراوان، مردود اعلام شده بود و پس از احداث، یکی از بهترین خطوط انتقال محصولات ازشمال به جنوب و فروش آنها در بازارهای خارجی شده بود، در راستای همین سیاستها محسوب می گردد.
اصلاح نباتات و استفاده از بذور اصلاح شده زراعی
اولین مزرعه تحقیقات کشاورزی به وسعت بیش از 65 هکتار با هدایت و نظارت مدرسه فلاحتی کرج و تحت ریاست اداره مالیه تهران در سال 1305 احداث شد. اما به فاصله یک سال بعد این مزرعه ضمیمه اداره خالصه گردید. این مزرعه دارای ادوات ماشینی، دنباله بندها، دروگر و دستگاه گندم پاک کنی بود. قبل از آغاز سال زراعی مطابق برنامه تنظیم شده حدود 60 هکتار از اراضی منقسم به اراضی مخصوص کشت گندم، توتون و پنبه تسطیح و شخم زده می شد. به تدریج با تأسیس مدرسۀ عالی فلاحت و سپس دانشکدۀ کشاورزی کرج (زیر نظر وزارت کشاورزی) در سال 1306، این کوششهای سامان یافت.
به نوشته میلسپو، در اراضی این کشت زار، بیش از 14 نوع گندم که از نقاط مختلف کشور جمع آوری شده بود، 15 نوع پنبه و 6 گونه توتون کشت می گردید. به نوشته میلیسپو، هدف از کار اصلاحی بر روی گیاه گندم، آزمونهای افزایش تولید در واحد سطح و مقاومت در برابر آفات و بیماریهای گیاهی به ویژه زنگ گندم بود.
البته کاشت نخستین بذر توتون سیگار در ایران، ۱۱ خردادماه ۱۲۶۶ شمسی در رشت توسط دکتر" استپانهای راتونیان " معروف به «حکیم فانوس» صورت گرفت. حکیم فانوس از پزشکان ارمنی تبار مقیم رشت بود. وی علاوه بر پزشکی به کار کشت توتون نیز مشغول بود.
او نخستین فردی بود که بذر توتون سیگار را از ترکیه به گیلان آورد و در ملک شخصی خویش کاشت. بذر توتون سیگار را او به تنباکوکاران فومن داد تا بکارند و بر اثر مساعی او کشت توتون جانشین تنباکو شد و کارخانه سیگارسازی در رشت به وجود آمد.
تحقیقات غلات در ایران
کشت گونههای بومی و خارجی غلات در ایران از سال 1308 شمسى با اقداماتى در زمینه جمع آورى تودههای ى بومى گندم از نقاط مختلف کشور و مطالعه آنها در کرج آغاز گردید و نمونههای غلات مختلف کشور مورد بررسی قرار گرفت در این راستا تحقیقات، اصلاح و تهیۀ نهال و بذر در جوار سایر بخشهای تحقیقاتی نقش بسیار مهمی به عهده داشت که شروع آن توسط بزرگانی مانند عدل، عطایی و قره باغی با جمع آوری گندمهای ی بومی ایرانی و به گزینی آنها آغاز شد. طی سال بعد جرقه اولیه تحقیقات غلات گزینش و اصلاح بذر در تودههای ی بومی بصورت تکرار و تیمار گونههای در کرتهای مجزا آغاز شد.
بنابراین زنجیره علمی عملیات شناسایی، اصلاح، گزینش واریتههای، جمع آوری نژادهای بومی غلات و آزمایش بذور غله از بهمن سال 1309 در مدرسه عالی فلاحت شروع گشت، از اواخر سال ۱۳۰۹ آزمایشهای مقدماتی غلات و ازدیاد بذر در مزارع آزمایشی باغ فردوس دانشکده کشاورزی کرج انجام شد و رقم "سرداری" به عنوان نخستین رقم گندم در ایران معرفی گردید، در سال 1310 مهندس عدل رییس وقت دانشکده کشاورزی، گندمی به نام "کوسه حنایی" به طریق روش سنجش الیت یا "به گزینی" تهیه کرد.
مهندس عطایی کلکسیون نسبتا مجهزی از بذور غلات در گروه زراعت و اصلاح نباتات به وجودآورد و مهندس قره باغی برای اولین باردر ایران بر اثر عمل هیبریداسیون ارقام جدیدی از گندم به دست آورد.
بر اساس اسناد رسمی موجود، از تیرماه سال 1310 تهیه بذور مرغوب در مزارع آزمایشی باغ فردوس مدرسه عالی فلاحت آغاز شد و در زمینه غلات، حبوبات و سبزیجات و انواع بذر پنبه نمونههائی از کل کشور جمع آوری و در مزارع کاشته و مطالعه گردید. از سال 1312اصلاح غلات در ایستگاه تحقیقاتی ورامین هم کلید خورد و رقم طبسی که مبدا آن از زابل بود، اصلاح و معرفی گردید.
تاسیس بنگاه اصلاح و تهیه بذر در کرج
در سال۱۳۱۴ بنگاه اصلاح و تهیه بذر در کرج تأسیس شد. ابتدا مسئولیت آنرا دکتر شنیدر (Schneider) آلمانی برعهده گرفت که مدت 6 سال از طرف اداره کل فلاحت وقت در این قسمت باقی ماند. او از اواخر سال 1315، نسبت به تهیه واریتههای مختلف گندم مناسب با آب و هوای مناطق معتدل و گرمسیر اقدامات لازم را بعمل آورد.
واریتههای گندم شاه پسند، امید، روشن، چهار هزار و هشتصد و بیست واریته جو کالیفرنیا برای منطقه کرج و واریتههای گندم ریحانی، ایتالیایی و طبسی برای منطقه ورامین ازدیاد شد و در بین کشاورزان توزیع گردید.
15 سال بعد؛ طبق گزارش علی اصغرپور، در سال 1330وزارت کشاورزی با کمک اداره همکاریهای فنی ایران و آمریکا به تهیه و توزیع واریتههای اصلاح شده گندم شاه پسند، ایتالیاتی، ریحانی و جو کالیفرنیا اقدام کرد. بذرهای مادری واریتههای مذکور در مؤسسات اصلاح بذر کرج و وارمین تهیه شد و مراحل اولیه ازدیاد بذر در کرج و ورامین انجام گرفت.
پس از ازدیاد اولیه، بذرهای مزبور را با گندمهای ی نامرغوب محلی در شهرستانها و بخشهای کشاورزی تعویض میکردند و گندم محلی را به اداره غله محل میفروختند. ضرر و زیان حاصل از تعویض بذرهای مرغوب با بذرهای بومی از محل اعتبارات اداره همکاریهای فنی ایران و آمریکا تأمین میشد.
این روند از سال 1330 تا 1336 ادامه داشت و دراین مدت حدود 2025 تن گندم و جو در نقاط مختلف کشور با گندمهای ی محلی تعویض گردید. از سال 1331 تا 1333، دکتر هرمنکوکوک (Herman kukuck) آلمانی، مسئول انجام آزمایشهای به نژادی غلات در ایران شد.
درسال 1335، کمیته غله وزارت کشاورزی که باعضویت کارشناسان سازمان خواربار وکشاورزی سازمان ملل متحد (FAO) و اصل چهارتشکیل شده بود، تصمیم گرفت توزیع بذر مرغوب را بین کشاورزان به مقدار زیاد توسعه دهد و برنامهای برای تهیه بذر گواهی شده تنظیم کند.
در ابتدای سال 1315 به کوشش مهندس عطایی، اولین بنگاه اصلاح و تهیه بذر الیت ایجاد گردید این بنگاه از اواخر سال ۱۳۱۵، نسبت به تهیه واریتههای مختلف گندم، متناسب با آب و هوای مناطق معتدل و گرمسیری ایران، اقداماتی را صورت داد به نحوی که به نوشته بهرامی، درکتاب تاریخ کشاورزی ایران، تا پایان همین سال چهار تن گندم اصلاح شده برای کشت در نواحی معتدل و سردسیر فلاحتی انتخاب شدند.
در واقع از سال 1315 به بعد، تحقیقات و بررسیهای غلات برای دستیابی به واریتههای زودرس گندم در ایران به طور منظم شروع شد. این واریتههای به آب کمتری نیاز داشته و هزینه داشت نازل تری داشتند.
مهندس عطایی مجددا به وسیله سلکسیون، نوعی از تیپ کوسه حنایی را تهیه و انتخاب کرد که بر سایر لینههای ی کوسه حنایی برتری کامل داشت که در سال 1322 گندم شاه پسند نامگذاری شد. اولین واریته گندمی که در ایران اصلاح و در اختیار کشاورزان قرار گرفت، رقم شاهپسند بود که اصلاح آن توسط منصور عطائی در سال ۱۳۲۱ خورشیدی در دانشکده کشاورزی کرج انجام شد.
در ادامه، مطالعاتى نیز که بر روى 5100 لینه خالص گندم و جو در مدرسه عالى فلاحت کرج انجام گرفته بود، منتج به پیدایش ارقام گندم عطائى و نیز جو کالیفرنیایی گردید. کاشت گندم شاه پسند به دلیل پر محصول بودن و داشتن صفات مطلوب زراعی ابتدا در منطقه ساوجبلاغ و سپس در سایر نقاط معتدله سردسیر فلات مرکزی توسعه یافت. ارقام زودرس در شرایط اقلیمی کرج از 12 تا 20 خرداد و در شرایط اقلیمی ورامین در 30 اردیبهشت به مرحله برداشت می رسید.
در ادامه مطالعات مذکور، رقم گندم موسوم به "4820 " که برای کشت در منطقه گرگان و مازندران مناسب بود، از بین گندمهای دریافتی از مناطق شمالی آفریقا انتخاب گردید.
در اواخر سال 1315 در ورامین بعنوان یکی از مناطق مهم پنبه خیز کشور بنگاه اصلاح نباتات تاسیس و نسبت به تهیه بذر الیت پنبه و همچنین انواع گندم اقدام شد. در مشروح مذاکرات مجلس کاملا هویداست که دولت اصرار داشت، پا به پای پیشرفتهای صنعتی، اجرای برنامههای گسترش بخش کشاورزی و دامداری ایران نیز صورت بگیرد.
از سال 1325 کلیه فعالیتهای به نژادی غلات در ایستگاههای کرج و ورامین متمرکز شد و مهندس اسماعیل قرهباغی رئیس بنگاه اصلاح وتهیه بذر به فعالیتهای تحقیقاتی خود در خصوص انتخاب واریتههای مرغوب و پرمحصول گندم پرداخت و در همین سال برنامه دورگگیری واریتههای گندم آغازشد. بواسطه این تلاشهای کشاورزی سنتی ایران، برای نخستینبار با بذور اصلاح شده آشنا شد.
هرچند که روند توسعه فنون کشاورزی، سراسری نبود و تنها در نقاطی خاص روی داده است. اما شبکههای آبیاری، بندها و مهار آب، کمک کرد تا سطح کشاورزی در همه نقاط کشور، به ویژه در استانهای آذربایجان، خراسان، کردستان، کرمانشاه، گرگان، گیلان، مازندران و اطراف تهران تا چندین برابر افزایش یابد. با استخدام کارشناسان خارجی و خرید دنباله بندها و ماشینآلات کشاورزی، تولید محصولات در ایران، بیشتر و بهتر گردید.
بنگاههای علمی فلاحتی کرج
درسال 1313 خورشیدی بعلت ارتباطی که برخی از دروس دامپزشکی با فلاحت داشت و همچنین با توجه به وجود آزمایشگاههای مرتبط به دروس دامپزشکی در دانشکده فلاحت به دستور رضا شاه، مصطفی قلی بیات رئیس کل فلاحت وقت، دانشکده دامپزشکی را به کرج منتقل نمودند و از آن به بعد دانشکدههای کرج به اسم « مؤسسات ( بنگاههای ی) علمی فلاحتی کرج » نامیده شد.
مدیران مزرعه (مدرسه):از سال 1304 شمسی (سال دایر شدن مزرعه نمونه کرج ) تا تاریخ تصویب رسمی دانشکده کشاورزی (1319) افراد ذیل بوده اند:" اکبر صادقی، مهندس فلاحت 1306-1304، رئیس فرم مدل (مدرسه نمونه)، محمد امین خان سپهری، مدتی کوتاه، سرپرست فرم مدل (مدرسه نمونه)، رحمت اله شیبانی، مدتی بسیار کوتاه، سرپرست فرم مدل (مدرسه نمونه)، احمد حسین خان عدل، 1308-1306 رئیس فرم مدل و مدرسه عالی فلاحت، دکتر مرتضی گلسرخی، 1308، رئیس مدرسه عالی فلاحت، احمد حسین خان عدل 1311-1308، رئیس مدرسه عالی فلاحت، میر منصور خمسی، 1311، کفیل مدرسه عالی فلاحت، پروفسور ارونی گائوبا 1313-1311 رئیس مدرسه عالی فلاحت، دکتر مرتضی گلسرخی 1314-1313 رئیس بنگاههای علمی فلاحتی کرج، پرفسور دامن 1314 رئیس بنگاههای علمی فلاحتی کرج، ابراهیم مهدوی، 1319-1315، رئیس بنگاههای علمی فلاحتی کرج، مهندس جمشید دولّو، عبدالحمید حکیمی و مهندس مجیدعدل بودند.
بنگاههای علمی فلاحتی کرج در قسمت آموزشی شامل دانشکده فلاحت، دانشکده دامپزشکی و دبیرستان فلاحت بود که هر یک دارای آزمایشگاههای مخصوص برای عملیات دروس دانشجویان و بررسیهای علمی بودند. این بنگاههای در آن روزگار به مرکز آموزشهای و بررسیهای (پژوهشهای ی) فلاحتی کشور تبدیل شده بود که خدمات بسیاری را در توسعه کشاورزی کشور ارائه نموده است.
مصطفی قلی بیات به اهمیت تعلیمات و پژوهشهای بنگاههای علمی و فلاحتی کرج کاملاً واقف بود و توسعه آنها را بر هر امری مقدم می دانست و معتقد بود این بنگاههای محور اصلاحات فلاحتی در کشور است. به همین جهت با خدمات و زحمات ایشان هرساله این بنگاههای قسمتی از نواقص خود را مرتفع می کرد.
با تشکیل مؤسسات علمی فلاحتی کرج، مدرسه فلاحت بعنوان مرکز تحقیقات و اطلاعات علمی جایگاه خود را در کشور تثبیت میکند و از آنجا که اداره کل فلاحت وقت بر پایه ریزی ویژه ای در جهت پیشرفت امورمربوطه به کشاورزی کشور تنظیم شده بود و در تمام نقاط کشور لازم الاجرا بود، از سال 1315 مقرر گردید که رؤسای فلاحت ولایات مختلف هر سال یکبار در بنگاههای علمی فلاحی کرج حضور بهم برسانند و برنامه یک ساله و گزارش اقدامات گذشته خود را اعلام کنند.
نخستین گردهمایی بدین منظور در شهریور ماه سال 1315 به مدت یک هفته برگزار گردید. علاوه بر آن هیاتهای مختلف خارجی نیز از مؤسسات علمی و فلاحتی کرج بازدید نمودند.
آزمایشگاههای، باغات و مراتع بنگاههای علمی فلاحی کرج
همانگونه که گفته شد؛ با انتقال مدرسه متوسطه فلاحی از پارک امین الملک تهران به کرج و تأسیس مدرسه عالی فلاحت کرج در سال 1307 به جرأت میتوان گفت که عملا مدرسه فلاحت احمد حسین خان عدل تبدیل به دانشکده شده و با همت مسئولان آن که بدوا احمد عدل متولی آن بود ساختمانهای جدید و متناسب با گنجایش دانشجویان بنا گردید و با کوشششهای مصطفی قلی بیات و احمد حسین خان عدل بسیاری از نواقص مرتفع و متخصصین خارجی جهت تدریس استخدام و چندین عمارت دیگر بنا گردید.
بنابراین در 26 آذر 1309 دانشکده کشاورزی کنونی که در آن ایام به نام مدرسه عالی فلاحت بود افتتاح گردید. و به واسطه وجود آزمایشگاه، مزارع و باغات نمونه این مرکز بود که دانشکده دامپزشکی از تهران به کرج منتقل شد و بنگاههای علمی فلاحتی کرج شکل گرفت. بنگاههای علمی فلاحتی کرج در مدت کمی به توسعه و تکمیل واحدهای خود پرداخته و سابقا که منحصر به محوطه کوچکی با وسایل محدود به نام مدرسه فلاحت و صنایع روستایی در پارک امین الملک بود، شامل دو دانشکده و یک دبیرستان و بنگاههای و آزمایشگاه متعددی میشود که در اینجا مرکزیت پیدا کرد و برای تعلیمات و امتحانات (آزمایشهای ) دارای نهایت اهمیت میباشد. از جمله آزمایشگاههای مهم بنگاههای علمی فلاحتی کرج می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
تحقیقات حشره شناسی (دفع آفات گیاهی) در کشور
تاریخ تحقیقات حشره شناسی در کشور با شروع فعالیت جلال افشار درسال 1298 آغاز شد، در ایران؛ دکتر جلال افشار نخستین فردی است که درمسیر علمی دفع آفات و حشره شناسی پیشقدم شده و مقدمات لازم برای مطالعه و بررسی دفع آفات در ایران را فراهم کرده است.
سپس ایشان در سال 1302 واحد کوچکی را در انستیتو پاستور ایران با نام "اداره تشخیص محلی آفات و مبارزه با آنها" بنیان گذاشته و تحقیق پیرامون حشرات و جانوران زیان آور کشاورزی و در مواردی دامی و انسانی را آغاز نمودند. درسال 1306 آن واحد از انستیتو پاستور ایران جدا شد و به اداره کل فلاحت در وزارت فواید عامه پیوست. در سال 1307 به مدرسه عالی فلاحت کرج منتقل می گردد، و در سال 1308 به "بنگاه دفع آفات" تغییر نام داد و دو نقش اطلاعاتی و اجرایی را توامان به عهده گرفت .
آزمایشگاه مذکور به همت دکتر افشار توسعه و به آزمایشگاه دفع آفات گیاهی تغییر نام داد و شامل بخشهای موزه که محل جمع آوری مجموعههای مختلف حشرات و گیاهان می بود، آزمایشگاه، اتاق مطالعه و عملیات دانشجویان و اتاق سموم و سمپاشهای می گردید.
به ابتکار او در سال 1302 واحد کوچکی را بنام «اداره تشخیص محلی آفات و مبارزه با آن» بنیان نهاد و تحقیق و تدریس پیرامون حشرات، جانوران و آفات را شروع کرد.
او در سالهای 1313 و 1314 اولین و موفق ترین مبارزه بیولوژیک را با واردکردن کفشدوزک (Rodalia cardinalis) در شمال کشور انجام داد. وی از سال ۱۳۰۵ به تدریس علوم جانورشناسی، حشرهشناسی و دفع آفات نباتی در مدرسه فلاحت (دبیرستان و دانشکده کشاورزی کرج فعلی) پرداخته بود و در همان زمان آزمایشگاه کوچک حشرهشناسی را در دانشکده کشاورزی به وجود آورد.
از سال 1313 به بعد با حفظ مقام تدریس در دانشکده کشاورزی، در اداره کل فلاحت فعالیتهای ی دفع آفات نباتی کشور را رهبری نمود. با تاسیس کلاسهای تخصصی فنی دفع آفات نباتی و آزمایشگاههای حشره شناسی در محل تدریس، نسل جدیدی از دانش آموختگان را تربیت نمود و برای اولین بار در شمال کشور مبارزه بیولوژیکی را علیه شپشک استرالیایی مرکبات بنیان نهاد.
پس از مدتی در وزارت فلاحت، تجارت و فوائد عامه، به تحقیق درباره آفات گیاهان زراعی پرداخت و همزمان در مدرسه برزگران (سلف دانشکده کشاورزی کرج امروزی) به تدریس آفات گیاهان زراعی نیز می پرداخت.
او با ابتکار و فعالیت خستگیناپذیر به تنهایی شروع به جمعآوری و شناسایی حشرات و جانوران زیانآور محصولات کشاورزی ایران کرد. در سال ۱۳۱۲ شپشک استرالیائی( Icerya purchasi Maskeli) که همراه نهالهای آلوده مرکبات از ایتالیا وارد ایران شده بود، سراسر باغات مرکبات شمال ایران را آلوده کرد. به دستور احمدحسین عدل، یکی از استادان باغبانی به نام "پرالما" به فرانسه اعزام شد و از جنوب این کشور تعدادی کفشدوزک استرالیایی(Rodalia (Novious) cardinalis Muls) به ایران آورد. این کفشدوزکها که بلافاصله به بابل و تنکابن فرستاده شدند، اولین نمونه موفق در مبارزه بیولوژیک شناخته شدهاند.
دشمن این آفت (کفشدوزک) در حدود 110 سال قبل از استرالیا و نیوزلند به نقاط مختلف کالیفرنیا آورده شد و با موفقیت در باغات مرکبات مستقر گردید. در سال 1912 از ایتالیا و سوریه به فلسطین اشغالی و لبنان وارد گردید .جمعیت کفشدوزک در نتیجه سرمای شدید زمستان وکمبود مواد غذائی اختصاصی (حشره میزبان) ممکن است رو به کاهش بگذارد. در سالهای پر برف و با بروز سرمای شدید تلفات کفشدوزکهای زیاد خواهد بود و احتمالا ً در سال بعد حشره میزبان آن در باغات طغیان خواهد کرد.
لذا برای حفظ نسل و حمایت از این حشره مفید و ازدیاد جمعیت آن باید قبل از آغاز زمستان تعدادی از آنها را جمع آوری و در انسکتاریوم نگهداری وپرورش داد و همچنین از کانونهای طبیعی آن باید حمایت کرد .بر اساس توصیه آزمایشگاه تحقیقات آفات و بیماریهای گیاهی مازندران برای رها سازی کفشدوزک علیه شپشک استرالیائی برای کانونهای آلوده 20 تا 25 عدد لارو و یا شفیره لازم است.
همانگونه که ذکر آن رفت او از سال ۱۳۱۳ با حفظ مقام تدریس در دانشکده کشاورزی، در اداره کل فلاحت به سرپرستی فعالیتهای دفع آفات نباتی کشور پرداخت و برای نخستین بار در شمال ایران، مبارزه بیولوژیکی علیه شپشک استرالیایی مرکبات را بنیان نهاد. افشار در سال ۱۳۲۲ در وزارت کشاورزی آن زمان آزمایشگاه حشرهشناسی و دفع آفات را در دو اتاق کوچک تأسیس کرد. در سال ۱۳۲۳ به ریاست آزمایشگاه حشرهشناسی دانشکده کشاورزی کرج و پس از آن به مدیریت آزمایشگاه حشرهشناسی وزارت کشاورزی که بعدها به صورت مؤسسه تحقیقات گیاهپزشکی کشور و سازمان حفظ نباتات شکل گرفت منصوب شد.
افشار، بانی موزه جانورشناسی و حشرهشناسی علمی ارزشمندی در دانشکده کشاورزی کرج بود. این موزه یکی از کامل ترین موزههای جانورشناسی کشور است که در سال ۱۳۰۷ در محل پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران مستقر در کرج با تلاش دکتر افشار که در آن زمان استاد گروه گیاهپزشکی این دانشکده بود و به تشویق مؤسسه انستیتو پاستور تهران، در ساختمان فعلی آن بنا شد. افشار این موزه را میوه ارشد زندگی خود میدانست و تا پایان حیاتش همواره در فکر تکمیل آن بود. به همت وی آزمایشگاه گیاه شناسی در سال 1311 بطور رسمی دایر شد. البته قسمت گیاه شناسی درمدرسه فلاحت دارای سه شعبه بوده است.
شعبه نخست، آزمایشگاه میکروسکپی و فیزیولوژی شعبه دوم، گیاه نمای ایران و شعبه سوم، باغ نباتات در جهت توسعه دانش علمی و عملی دانشجویان تأسیس گردید.از افرادی که در جمع آوری و طبقه بندی نمونههای گیاهی و تشکیل آزمایشگاه نقش مهمی ایفا کرده اند می توان از دکتر گائوبا (ارونی گوبا) استاد گیاه شناسی دانشکده (1308 تا 1320) نام برد. قانون اجازه استخدام آقای ارونی گوبا تبعه اتریش برای تدریس در دانشکده فلاحت در ۵ اسفند ماه ۱۳۱۴ تصویب شد و بر این اساس اداره کل فلاحت مجاز گردید آقای ارونی گوبا تابع دولت اتریش را برای تدریس در دانشکده فلاحت و باغ نباتات و مطالعات درگیاهشناسی از تاریخ دهم فروردین ماه ۱۳۱۵ الی مدت سه سال شمسی استخدام نماید و در مقابل خدماتی که انجام میدهد ماهی شصت پهلوی طلا به عنوان حقوق نصف به اسعار خارجی و نصف دیگر به نرخ روز ریال دریافتدارد. تأسیس باغ گیاه شناسی از جمله فعالیت بنگاه گیاه شناسی به ابتکار ارونی گوبا است. دیگر بخشهای عبارت بود از:
آزمایشگاه شیمی و صنایع روستایی:این آزمایشگاه که گنجایش آزمایشات مختلف و عملیات دانشجویان را داشته است، در شمال عمارت قدیم نوغان ساخته شد و در سالهای 1316و 1317 به بهره برداری رسید.
آزمایشگاه هواشناسی:آزمایشگاه هواشناسی برخلاف سایر لابراتوارها در هوای باز و آزاد قرار گرفته بود و تغییرات عوامل جوی شامل،حرارت، نور، بارش، برودت و فشار هوا را رصد می کرد. در محل باغ گیاه شناسی فعلی قرار دارد.
آزمایشگاه مزارع و اصلاح نباتات:این آزمایشگاه به منظور تهیه بذرهای مرغوب و تشخیص نژادهای خالص غلات و حبوبات در کنار مزارع اصلاح نباتات دانشکده فلاحت در سال 1314 تأسیس گردید. طبقه زیرین موزه فعلی محل آن بوده است.
تالار تشریح دانشکده دامپزشکی:دانشجویان دامپزشکی طبق برنامه تحصیلی ساعات معینی را بنام ساعات عملیات در این تالار حضور یافته و معلومات علمی خود را تحت نظر اساتید دانشکده کسب می نمودند.
آزمایشگاه فیزیولوژی:آزمایشگاه فیزیولوژی جهت انجام آزمایشات فیزیولوژی دامهای با ادوات و لوازم مختلف فراهم گردیده بود.
آزمایشگاه ماشینهای کشاورزی:آزمایشگاه ماشینهای کشاورزی در یک کیلومتری بنگاههای ،نزدیک به صحرا و در مساحتی بالغ بر 30000 متر شامل 20 دهنه گاراژ، چند اتاق اداری، نجارخانه، آهنگری و یک سالن بزرگ آزمایشگاه احداث گردیده بود. محل این آزمایشگاه در حاشیه شمالی چهار راه کارخانه قند و حاشیه غربی خیابان زکریای رازی بوده است.
آزمایشگاه میکروب شناسی: در این آزمایشگاه کشتهای میکروبی و بررسیهای مربوطه به دانشجویان آموزش داده می شد. مؤسساتی که در کنار دانشکدههای در آن سالها دایر بود عبارت بودند از : بنگاه باغ شامل گلکاری، درختکاری و سبزی کاری در محل باغ فردوس فعلی، بنگاه هواشناسی، بنگاه پرورش مرغ، لبنیات سازی و بنگاه پرورش کرم ابریشم.
طی این سالهای بروز خشک سالی و دیگر بلایای طبیعی همچون سن زدگی، سرمازدگی و ملخ خوارگی نیز مشکلاتی را برای کشاورزان به وجود آورد. دولت برای مقابله با آفت سن اقدامات مختلفی از جمله شناسایی برگهای آلوده، سن زدایی نقاط سن خیز و تشویق کشاوزران به جمع آوری سن زنده و فروش آن به دولت انجام داد.
برای مبارزه با ملخ نیز مواد سمی و دیگر اشیاء مورد نیاز را به نقاطی که با هجوم ملخ مواجه شده بودند، ارسال کرد و از همه مأموران لشکری و کشاورزی و فرمانداریهای در مناطق مورد تهدید خواست که در مبارزه با این آفت شرکت نموده و از هیچگونه اقدامی فروگذاری ننمایند. یکی از آفات و بلایای طبیعی که از دیرباز کشاورزی اصفهان را با مشکلاتی روبه رو می کرد، سن زدگی بود.
در روزنامه اخگر از آفت سن در روستاهای مختلف اصفهان در سال قبل از ورود متفقین به ایران سخن گفته شده که محصول گندم را از بین برده و اقداماتی از طرف رعایا در دهات به عمل آمده که مثمر ثمر واقع نگردیده است. یکی از مهمترین تدابیر دولت برای حل مشکلات کشاورزی، تشویق زارعان به کشت پاییزه بود تا از این طریق آثار مخرب خشک سالی به کشت بهاره را جبران کند و بر تولید محصولات بیفزاید.
نتیجه گیری بنیانهای نهادسازی کشاورزی ایران
بررسـی مجموعـه عملکـرد سیاسـت نهادسازی دولت پهلوی اول در حوزه کشاورزی نشان میدهد که با وجـود تمـامی کارشـکنیهای ی خـارجی و ضـعفهای ی ساختاری ایران در فعل و انفعالات اقتصادی، نقـش آفرینـی نخبگان کشاورزی ایران نـسبت بـه ادوار پیـشین به خصوص اواخر قاجاریه حرکت کاملاً رو به رشـدی را نـشان مـیدهـد. براسـاس نوشتههای، دوران نوینی از بالندگی هدف مند با نگرش به سیاستهای ی بلندمدت زیربنایی توسعه نهادسازی در بخش کشاورزی را طـی کـرده است. البته شروع جنگ جهانی دوم، سقوط پهلوی اول، استمرار این فرایند را متوقف کرد.
در این بین نهادهای قدیمی آموزشی متحول شد. چندین قانون نیز تصویب شد تا به اصطلاح رشد کشاورزی را تسریع نمایند، کشاورزی ایران در دهه 1310 اساسا برای تأمین معیشت جمعیت و رشد کافی بود، دولت از سال 1308، اقداماتی برای بالا بردن کیفیت فرآوردههای ی کشاورزی انجام داد. نهادسازی به طور مستقیم یا غیر مستقیم ساختارکشاورزی کشور را تحت تاثیر قرار داد، تأسیس شرکتهای انحصاری و حق انحصاری معامله محصولات عمده کشاورزی مانند غله، پنبه، تریاک، چای، قند و شکر، ابریشم و کتیرا در اختیار دولت در آمد.
تشکیل چنین شرکتهای یی موجب تثیت قیمت بعضی محصولات کشاورزی و ایجاد بازار دایمی برای آنها گردید. انجام این کار در تثبیت و بالا رفتن درآمد برخی عمده مالکین، که مازاد محصولات کشاورزی را در تصرف خود داشتند، بی تأثیر نبود.
با تاسیس دانشکدههای کشاورزی، دامپروری و دامپزشکی، نخستین سازمانهای وابسته در ایران، پدید آمدند. سازمانهای حفظ جنگل و حیوانات، پرورش و صید ماهی، دامداری، اصلاح بذر و غیره ایجاد شدند و در مدت کوتاهی انواع محصولات کشاورزی در ایران کشت شدند و میزان قابل توجهی نیز به صادرات اختصاص یافت.
با تشکیل شدن سازمان شیلات و گسترش بخش وابسته به ابریشم، درآمد قابل توجهی نصیب ایران شد و ایران دارای یک زیربنای نهادی اجرایی-آموزشی کشاورزی واقعی شد و در تولید بیشتر مواد مصرفی و مواد خوراکی به خودکفایی رسید.