تقابل بازار آزاد و مداخله دولت در اقتصاد ایران: تحلیل مناظره غنینژاد و جبرائیلی
واکاوی عمیق مبانی نظری «بازار آزاد» و «مداخلهگری دولتی» در اقتصاد ایران؛ تحلیل مناظره دکتر موسی غنینژاد و دکتر یاسر جبرائیلی، بررسی ریشهها، راهکارها و تله نهادی اقتصاد ایران

تقابل دو پارادایم در اقتصاد ایران:
واکاوی مبانی نظری «بازار آزاد» و «مداخلهگری دولتی» در مناظره دکتر موسی غنینژاد و دکتر یاسر جبرائیلی
یکی از دیرپاترین مجادلات در تاریخ اندیشه اقتصادی، تقابل «دولت» و «بازار» بر سر تعیین بهترین مکانیسم برای تخصیص منابع و هدایت فرآیند توسعه است. این مجادله در بستر اقتصاد ایران، با توجه به سابقه طولانی مداخلات دولتی از یک سو و تجربه ناموفق خصوصیسازی های شبه رانتی از سوی دیگر، از پیچیدگی و اهمیت مضاعفی برخوردار است.
مناظره علمی میان دکتر موسی غنینژاد، به عنوان نماینده اندیشه لیبرالیسم کلاسیک و اقتصاد بازار آزاد، و دکتر یاسر جبرائیلی، به عنوان مدافع نقش فعال و هدایتگر دولت در اقتصاد، نمونهای عینی از این تقابل فکری در فضای عمومی ایران است.
اختلاف این دو دیدگاه ریشه در مبانی فلسفی متفاوت (فردگرایی در مقابل کلگرایی)، تشخیص عوامل بحران ساختاری اقتصاد ایران (اقتصاد رانتی در مقابل شکست سیاستهای نئولیبرالی)، و راهحلهای پیشنهادی (آزادسازی نهادمحور در مقابل هدایت هوشمند دولتی) دارد.
تحلیل این تقابل نشان میدهد اقتصاد ایران در «تله نهادی» گرفتار شده که ویژگی آن تلفیق دولت بزرگ غیرپاسخگو با بازار غیررقابتی و انحصاری است.
نتیجهگیری کلی آن است که خروج از این بنبست، نه در پیروی صرف از یکی از این دو الگو، بلکه در اولویتدادن به «ساخت نهادهای شفاف و پاسخگو» به عنوان پیششرط ضروری برای هرگونه اصلاح اقتصادی موفق امکانپذیر است.
تحلیل علمی و نقادانه این گفت و گوی دو اقتصاددان از منظرهای زیر قابل تأمل است:
۱. چارچوب فکری و مبانی استدلالی دو اقتصاددان:
- دکتر غنینژاد: بر «اصول لیبرالیسم کلاسیک» تأکید دارد که در آن آزادی فردی، حق مالکیت خصوصی و حاکمیت قانون، شالوده هر نظم اقتصادی کارآمد است. از دیدگاه ایشان، بازار یک «نظم خودجوش» (Spontaneous Order) است که در اثر تعامل آزاد افراد شکل میگیرد و کارآترین مکانیسم برای کشف اطلاعات و تخصیص منابع است. مداخله دولت در قیمتها (مانند نرخ ارز) این مکانیسم را مخدوش و به ایجاد رانت منجر میشود.
- دکتر جبرائیلی: با نگاهی «کلنگر» و «حکمرانانه»، بر «منافع ملی و عمومی» تأکید میکند که باید توسط یک «دولت هوشمند» تعریف و پی گیری شود. از این منظر، بازار به خودی خود نمیتواند تضمینکننده اهداف استراتژیک توسعه باشد و بنابراین، نیاز به هدایت، نظارت و حتی مالکیت دولتی در بخشهای کلیدی دارد.
۲. تحلیل دوطرف مناظره از مسئله اصلی اقتصاد ایران
- دکتر غنینژاد: مشکل ساختاری اقتصاد ایران را «فقدان آزادیهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی» و حاکمیت یک «اقتصاد رانتی» میداند که در آن تصمیمگیریهای متمرکز دولتی و توزیع امتیازات (مانند ارز ترجیحی)، انگیزه رانتجویی را جایگزین انگیزه کارآفرینی کرده است. ایشان به درستی تفکیک قائل میشوند که این وضعیت، نه تنها ربطی به لیبرالیسم کلاسیک ندارد، بلکه دقیقاً نتیجه نقض اصول آن است.
- دکتر جبرائیلی: منشأ مشکلات را در «سیاستهای نئولیبرالی» و خصوصیسازیهای بیضابطه میبیند. این تحلیل با این چالش جدی مواجه است که آنچه در ایران تحت عنوان سیاستهای نئولیبرالی اجرا شده، عمدتاً به واگذاری بنگاههای دولتی به نهادهای شبه دولتی (خصولتیها) منجر شده که مصداقی از یک بازار آزاد رقابتی نیست و علاوه بر آن بخشی از فرایند خصوص سازی نیز به سمت اختصاصی سازی به نفع اولیگارش ها منحرف شده است.
۳. استناد به تجربه بینالمللی (مورد چین)
- دکتر جبرائیلی: با استناد به موفقیتهای شرکتهای دولتی چین، آن را شاهدی بر اثربخشی مداخله دولتی قلمداد میکند.
- دکتر غنینژاد: به درستی اشاره میکند که رشد معجزهآسای چین پس از مرگ مائو در سال ۱۹۷۸، دقیقاً مرهون دوری جستن از اقتصاد کاملاً دولتی و روی آوردن به "اصلاحات بازارمحور دوری جستن از اقتصاد کاملاً دولتی و روی آوردن به «اصلاحات بازارمحور» تحت رهبری دنگ ژیائوپینگ بود. این استدلال با شواهد تاریخی گسترده هم خوانی دارد که نشان میدهد آزادسازی بخش کشاورزی و تجارت خارجی و جذب سرمایه خارجی، موتور محرک رشد چین بوده است.
۴. نقاط قوت و ضعف راهکارهای عملیاتی
* نقاط قوت و ضعف دیدگاه دکتر غنی نژاد:
- نقطه قوت دیدگاه بازار آزاد: تشخیص درست بیماری رانتی بودن اقتصاد و نسخه کلان «آزادسازی» است.
- نقطه ضعف دیدگاه بازار آزاد: عدم ارائه یک «راهبرد گذار» روشن از اقتصاد رانتی فعلی به یک بازار رقابتی، با توجه به مقاومت نهادهای ذینفع. این پرسش کلیدی بدون پاسخ میماند که چگونه میتوان در شرایط ضعف نهادهای حامی بازار (مانند قضاوت مستقل و شفافیت)، آزادسازی را بدون تشدید بیعدالتی و رانت انجام داد؟
* نقاط قوت و ضعف دیدگاه دکتر جبرائیلی:
- نقطه قوت دیدگاه مداخلهگری دولت: توجه به خطرات آزادسازی بیقاعده و لزوم نظارت دولت برای جلوگیری از شکست بازار.
- نقطه ضعف دیدگاه مداخلهگری: عدم تبیین مکانیسمهایی برای جلوگیری از «شکست دولت». این دیدگاه به این سؤال پاسخ نمیدهد که چگونه میتوان به همان دولتی که خود بخشی از مشکل رانتی بودن است، مسئولیت «هدایت هوشمند» اقتصاد را سپرد؟
تحلیل این مناظره نشان میدهد که اقتصاد ایران در یک «دوگانه کاذب» گرفتار شده است. گفتمان عمومی غالباً میان دو گزینه «دولت بزرگ و مداخلهگر» و «بازار آزاد لجامگسیخته» در نوسان است، در حالی که واقعیت موجود، ترکیب ویرانگر «بدترین حالتهای ممکن» است: دولتی که از کارایی لازم برای تصدیگری برخوردار نیست، اما آن قدر بزرگ و متمرکز است که مانع شکلگیری یک بازار رقابتی و کارآ شود. بنابراین، راه برونرفت، نه در انتخاب یکی از این دو الگوی انتزاعی، که در اولویتدادن مطلق به «تقویت نهادهای شفاف، پاسخگو و حامی رقابت» است. این نهادها هستند که میتوانند هم از خودسری بازارهای انحصاری و هم از گسترش بیرویه و ناکارآمد دولت جلوگیری کنند.
پیشنهادهای سیاستی:
۱. شفافسازی تدریجی قیمتها: یکسانسازی نرخ ارز باید در چارچوب یک برنامه زمانبندیشده و با همراهسازی بخشهای آسیبپذیر جامعه و با تأکید بر شفافیت کامل در تخصیص ارز انجام پذیرد.
۲. بازتعریف نقش دولت: دولت باید به تدریج از تصدیگری مستقیم اقتصادی خارج شده و نقش خود را به «حاکمیتگذاری»، «تنظیمگری» و «نظارت» بر بازارها تغییر دهد. تمرکز باید بر ایجاد قواعد عادلانه و شفاف برای تمام بازیگران اقتصادی باشد.
۳. مقرراتزدایی هوشمند: هدف باید حذف مقررات زائد و انحصارزا باشد که مانع ورود رقبای جدید به بازار میشوند، نه حذف مقررات حفاظتی و نظارتی ضروری.
۴. تقویت و کارآمد سازی نهادهای نظارتی: تقویت استقلال و اختیارات و کارآمدسازی نهادهای نظارتی مانند سازمان بازرسی و دیوان محاسبات برای مبارزه با فساد و تضمین اجرای قوانین و کارآمدسازی نهادهای نظارتی مانند سازمان بازرسی و دیوان محاسبات برای مبارزه با فساد و تضمین اجرای قوانین.
دکتر شاهرخ شجری- تحلیل گر مسایل اقتصادی، بازرگانی و کشاورزی